نظر آیتالله سبحانی درباره گسترش مسجدالحرام و مسجد النبی(ص)
جمعه 22 آذر 1392 4:33 PM
پاسداری از مراقد انبیاء و اولیاء الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن در باره مسئله چهارم است، یعنی از توحید و شرک فارغ شدیم و مسئله بدعت را هم تشریح کردیم، مسئله سوم مربوط به زیارت انبیاء و الأولیاء، بالأخص رسول اکرم و امامان معصوم علیهمالسلام بود، که آن نیز به آخر رسید.
اکنون در مسئله چهارم هستیم به نام: پاسداری از مراقد انبیاء و اولیاء، بالأخص از مرقد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام.
آیا پاسداری از مراقد پیغمبران و امامان علیهمالسلام شرک است یا توحید؟ آیا بدعت است یا سنت؟
بیاناتی که در باره شرک و توحید و بدعت و سنت ارائه کردیم، حکم مسئله چهارم نیز برای همگان واضح و روشن خواهد شد.
نخست میخواهیم این مسئله را یک تحلیل عقلی و اجتماعی کنیم، آنگاه ببینیم که قرآن مجید در باره پاسداری از مراقد انبیاء و اولیاء چیزی گفته است یا نه؟ و اگر گفته است، نسبت به آن چه حکمی کرده است؟
تحلیل عقلی حفاظت از قبور
تحلیل عقلی این است که جامعههای متمدن و ملتهای زنده دنیا، نسبت به آثار گذشتگان خود کاملاً حساس هستند و اجازه نمیدهند حتی یک خشت خامی که مربوط به گذشتگان آنهاست از بین برود، سفال آنها را حفظ میکنند، دست خط آنها را حفظ میکنند، حتی اگر پول کهنهای هم از آنها به یادگار مانده باشد، آن را به عنوان نمونه تمدن حفظ میکنند.
به بیان دیگر، آثار باستانی برای آنها قیمت دارد و برای حفظ آثار باستانی خود، مدیران لایق را انتخاب میکنند تا آنها را از گزند روزگار، سرما و گرما، به بهترین وجه حفظ کنند. چرا؟ میگویند اینها دلیل بر تمدن ماست و باید ملتهای جهان بدانند که ما تمدن عریض در جهان و در زمان داریم، یعنی ملتی نیستیم که تازه به نوا و به تمدن رسیده باشیم، بلکه تمدن ما نشانه پیشین دارد و نیاکان ما پایه گذار این تمدن است و این هم آثارش.
وظیفه مسلمانان در قبال آثار اسلامی
ما عین همین مطلب را در باره اسلام پیاده میکنیم، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چهارده قرن قبل بلکه بیشتر توانست تمدنی را پی ریزی کند که الآن هم مانند آفتاب میدرخشد و در حقیقت این تمدن صنعتی هم از همین جا بهره گرفته و پیشرفت کرده، تاریخ به ما میگوید که مردی در سال 570 میلادی متولد شده است، در سال 610 در غار حرا به نبوت رسیده است و آنگاه سیزده سال تمام در مکه به تبلیغ پرداخته، و ده سال آخر عمرش را هم در مدینه سپری کرده است و در مدینه برای خودش کارهای کرده و آثاری را از خود به یادگار گذاشته است، تاریخ تمام اینها را درج کرده است، یعنی ریزو درشت آنها را درج کرده، یعنی اینها در لابلای کتابها موجود است.
هرچند آثاری که مکتوب است محترم است، اما آثاری که جنبه عینی دارد بیشتر دلالت بر اصالت میکند، از کجا میگوییم که چند سال قبل، یعنی در سال 570 میلادی مردی بنام محمد صلّی الله علیه و آله متولد شده، و در چه سالی به رسالت مبعوث شده، یا آن نقطهای که برای او وحی نازل شده کجاست؟
یا آن نقطهای که حضرتش از بیم کفار قریش مخفی شده تا آنها بر او دست رسی پیدا نکنند، کجاست؟
این آثار عینی، بهترین دلیل بر واقعیت این جریانهاست، اگر تمام این آثار عینی را تحت لوای شرک از بین ببریم، دیگر برای ما چه خواهد ماند.
به بیان دیگر اگر تحت لوای شرک، آثار توحید را از بین ببریم، این آثار مکتوب به تدریج مورد شک و تردید قرار میگیرند.
باید مسلمانان از تاریخ مسیحیت عبرت بگیرند
ما باید از تاریخ عبرت بگیریم، یعنی تاریخ مسیحیت برای ما عبرت است، زیرا جوان مسیحی چند سال قبل نسبت به حضرت مسیح سلام الله علیه و علی نبینا علیه و آله تا حدی ایمان داشت، اما بعد از آنکه جامعه شناسی پدید آمد و مسائل روز پیش آمد و قرار شد که مسائل را عینی درک کنند نه سمعی، کم کم وجود حضرت مسیح برای آنان مشکوک شد، چرا؟ چون آثار ملموسی از پیغمبر خود ندارند، غربیان همه چیزشان غربی است، اما دینشان شرقی است، و این هم یکی از عجایب عالم است، میگویند همه چیز ما غربی است، اما دین ما شرقی است و در فلسطین بوده است، چگونه یقین پیدا کنند، اثر ملموسی از مسیح ندارند، یعنی حضرت مسیح نه قبری از نظر آنان دارد و نه کتاب ملموسی دارد و نه چیزهای که بتواند بر واقعیت حضرت مسیح قضاوت کنند، و لذا کم کم جوانان آنها به صورت یک مسیحی جغرافیائی و سجلّی در آمده است نه مانند یک جوان مومن به تمام معنا نسبت به حضرت مسیح و آثار او، این برای ما عبرت است، از همین جا باید عبرت بگیریم، آنچه که منسوب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او اصحاب او است، و آنچه دلالت بر اصالت اسلام میکند، باید آن را به نحو احسن حفظ کنیم.
توسعه مسجد الحرام، نباید سبب محو آثار اسلامی شود
البته باید مسجد النبی توسعه پیدا کند، اما در عین حال توسعه، میتوانیم این اصالتها را نیز به صورتهای کوچک و چشم گیر حفظ کنیم، نباید توسعه مسجد الحرام سبب بشود که همه این آثار را از بین ببریم، تا برای نسلهای آینده وجود این آثار و صاحبان این آثار، فقط مکتوب در کتاب باشد و اثر عینی از آنها نماند، از تاریخ بهره بگیریم، تا مانند مسیحیان دچار تردید و شک در اسلام و واقعیت اسلام و آورنده آن نشویم، اما مسلمانان جهان میگویند اصالتها محفوظ است، اینجا مولد النبی است، اینجا دار التبلیغ حضرت پیغمبر اکرم است، در این «نقطه» برای او وحی نازل شده است، در این نقطه با دشمنان جنگ کرده است، در اینجا پیروز گشته است و اینجا قبور اصحاب و یاران، و یا و فرزندان اوست، همه اینها را حفظ کردهاند، تا برای آیندگان یک وسیله قطعی و علمی برای ایمان و اصالتها باشد.
فرزندان عزیز اسلام، شما که علاقمند هستید که اسلام تا روز رستاخیز پایدار بماند، پایداری اسلام برای خود مبانی دارد و آن حفظ عینیتهاست، تنها مبنا نیست، اما همین مبنا خودش یک پایه محکمی است برای حفظ اصالت اسلام و حقانیت آن، تا در آینده کسی نتواند آن را انکار نکنند،این تحلیل عقلی و فکری ماست.
دلیل قرآنی برای پاسداری از مرقد پیغمبر و امامان علیهمالسلام
ممکن است کسی در باره این تحلیل عقلی بحث و گفتگو کند، فلذا باید برگردیم و ببینیم که قرآن مجید در باره پاسداری از مرقد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و مرقد امامان و معصومان و اولیاء الهی چه میگوید، این تحلیل در جای خودش محفوظ است، حالا باید ببینیم که قرآن چه میگوید: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» النور/ ٣٦
آنگاه آنان را این گونه توصیف میکند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» النور: ٣٧
آن نور الهی: «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ یَهْدِی اللَّـهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّـهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (نور/ ٣٥) این انوار الهی «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» در بیوتی است که خدا امر کرده است که ما در رفع آن بیوت بکوشیم.