اعجاز مدیریتی قرآن 2
سه شنبه 5 آذر 1392 10:41 AM
بخش دوم
جلوههایی از نفوذ و اثربخشی مدیریت قرآن
با درنگی اجمالی در سخنان گوهربار امیر کلام علی(ع) با گزارههایی در بیان حقیقت قرآن روبهرو میشویم که هر کدام میتواند راهنمای روشنی برای کشف، احراز و تبیین وجهی از وجوه اعجاز مدیریتی قرآن یا اعجاز مدیریت در قرآن و استدلال به آنها باشد.
1. نورانی بودن قرآنکریم
پیامبر(ص) با نورى هدایتگر انسانها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند و آن نور، قرآن کریم است «نهجالبلاغه، خ 158».خداوند نورانیّت قرآن را تمام، و دین خود را به وسیله آن کامل کرد «همان، خ 183».قرآن نورى است که خاموشى ندارد و چراغى است که درخشندگى آن زوال نمیپذیرد «همان، خ 198».شعلهاى است که نور آن تاریک نمیشود «همان، خ 198». نورى است که با وجود آن، تاریکى یافت نمىشود «همان، خ 198».بدون آن تاریکیها، بر طرف نمیشود «همان، خ 18».نوری آشکار و درمانى سودمند است که تشنگى را فرو مینشاند «همان، خ 156».
2. استواری و هدایتگری قرآنکریم
قرآن خانهاى است که ستونهاى آن هرگز فرو نمىریزد «همان، خ 133».بنایى است که ستونهاى آن خراب نمیشود «همان، خ 198».معدن ایمان و اصل آن است «همان، خ 198».پایههاى اسلام و ستونهاى محکم آن است «همان، خ 198».سرچشمه عدالت و نهر جارى عدل است «همان، خ 198».هدایتگری است که نیکى و بدى و خیر و شر را آشکارا بیان میکند «همان، خ 16(ع)».
راهنمای گویا و دستورى استوار است «همان، خ 169».نشانه هدایت براى کسی است که در آن بنگرد «همان، خ 198».کسى با قرآن همنشین نشد؛ مگر آنکه در هدایت او افزود و از کوردلى و گمراهىاش کاست «همان، خ 1(ع)6».کسى با داشتن قرآن، نیازى ندارد و بدون آن، هرگز بىنیاز نخواهد بود «همان، خ 1(ع)6».نجات دهنده کسی است که حافظ قرآن باشد و به آن عمل کند «همان، خ 198».
3. ژرفای شگفتانگیز قرآنکریم
قرآن دریایى است که ژرفاى آن درک نمیشود «همان، خ 198».چشمههاى دانش و دریاهاى علوم است «همان، خ 198».نهرهاى زلال و جاری حقیقت، و سرزمینهاى آن است «همان، خ 198».داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفتآور آن تمام نمىشود، و اسرار نهفتهاش پایان نمىپذیرد «همان، خ 18».فرو نشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقیهان، و راه گسترده براى صالحان است «همان، خ 198».دریایى است که تشنگان، تمام آب را نمیتوانند بکشند و چشمهاى است که آب آن کاستی نمیپذیرد و محل برداشتِ آبى است که هرچه از آن برگیرند، کاهش نمىیابد «همان، خ 198».
4. شفابخشی قرآنکریم
در سختىها از قرآن یارى بجویید، «همان، خ 1(ع)6».درمان خود را از قرآن بخواهید «همان، خ 1(ع)6».درمان بزرگترین بیمارىها یعنى کفر و نفاق و سرکشى و گمراهى هست «همان، خ 1(ع)6».قرآن شفابخش دردهاى انسان است «همان، خ 158».از نور آن شفا و بهبودى بخواهید؛ زیرا شفاى سینههاى بیمار است «همان، خ 110».شفادهندهاى است که بیمارىهاى وحشتانگیز را میزداید «همان، خ 198».دارویى است که با وجود آن بیمارى وجود ندارد «همان، خ 198».
5. جامعیت و مرجعیت قرآن کریم
قرآن سامان دهنده امور فردى و اجتماعى انسانهاست «همان، خ 158».جامع علم آینده، و حدیث گذشته است «همان، خ 158».اخبار گذشتگان و آیندگان و احکام مورد نیاز زندگى انسانها را در خود جای داده است «همان، ح 313».از قرآن پیروى کنید، با قرآن خدا را بشناسید، و خویشتن را با آن اندرز دهید، و رأى و نظر خود را در برابرش متّهم کنید، و خواستههاى خود را که با آن مطابق نیستند، نادرست بشمارید «همان، خ 1(ع)6».
خواستههاى خود را به وسیله قرآن از خدا بخواهید، و با دوستى قرآن، به خدا روى آورید، و با وجود آن، از خلق خدا چیزى نخواهید؛ زیرا وسیلهاى، براى تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد «همان، خ 1(ع)6».
شفاعت قرآن پذیرفته و سخن آن تصدیق مىشود. آن کس که قرآن در قیامت شفاعتاش کند، بخشوده مىشود، و آن کس که قرآن از او شکایت کند، محکوم است (در روز قیامت ندا دهندهاى بانگ مىزند که: «آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذرى است که کاشته و دچار عملى است که انجام داده است؛ جز اعمال منطبق با قرآن») «همان، خ 1(ع)6».
6. سخنگویی و بازدارندگی قرآن کریم
قرآن فرماندهى بازدارنده است؛ «همان، خ 183».ساکتى گویا و حجّت خدا بر آفریدهها است «همان، خ 183».سخنگویى است با زبان گویا که هیچگاه از حقگویى کُند و خسته نمیشود «همان، خ 133».سخنگویى که هرگز دروغ نمىگوید «همان، خ 1(ع)6».کسى که با قرآن سخن بگوید، راست گفته و هر کس بدان عمل کند، پیشتاز است «همان، خ 156».کتابی است که تکرار و شنیدن پیاپى آیات، کهنهاش نمىسازد، و گوش از شنیدن آن خسته نمىشود «همان، خ 156».
پنددهندهاى است که نمىفریبد، و هدایتکنندهاى است که گمراه نمىسازد «همان، خ 1(ع)6».جداکننده حق از باطل است و درخشش برهان آن خاموش نمیگردد «همان، خ 198».برهانى است برای کسی که با آن سخن بگوید «همان، خ 198».عامل پیروزى است براى کسی که با آن استدلال کند، «همان، خ 198».
7. عزت و شکستناپذیری قرآن کریم
قرآن؛ صاحب عزّتى است که یاران آن هرگز شکست نمیخورند «همان، خ 133».قدرت براى کسی است که آن را برگزیند «همان، خ 198».قدرتى است که یاوران آن شکست ندارند، «همان، خ 198».محل امن براى هرکس است که وارد آن شود «همان، خ 198».سپر نگهدارندهایی است براى کسی که خود را با آن بپوشناند «همان، خ 198».
ریسمان محکم الهى است «همان، خ 156».ریسمانى است که رشتههاى آن محکم است «همان، خ 198».پناهگاهى است که قلّههای آن بلند است «همان، خ 198».نگهدارنده کسى است که به آن تمسّک جوید و نجات دهنده کسی است که به آن چنگ زند «همان، خ 156».حقّى است که یارى کنندگان آن مغلوب نمیشوند «همان، خ 198».
8. خزانهداران علوم و معارف قرآن کریم
پیامبر(ص) زبان گویای قرآن است «همان، خ 158».ما اهلبیت پیامبر9 خزانهداران علوم و معارف وحى، و دَرهاى ورود به آن معارف، مىباشیم «همان، خ 154».اهلبیت پیامبر9 گنجینههاى علوم خداوند رحماناند، اگر سخن بگویند، راست میگویند، و اگر سکوت کنند،هرگز کسی برآنانپیشى نمیجوید؛ «همان،خ 154».
وقتی حضرت مهدى4 ظهور کنند، خواستهها را تابع هدایت وحى مىکند؛ هنگامى که مردم هدایت را تابع هوسهاى خویش قرار مىدهند؛ (در حالى که به نام تفسیر نظریّههاى گوناگون خود را بر قرآن تحمیل مىکنند، او نظریّهها و اندیشهها را تابع قرآن مىسازد) «همان، خ 138».
چیستی نظریه
اندیشمندان برداشتها و تفسیرهای متفاوتی از نظریه دارند، مانند:
1ـ نظریه، مجموعهاى به هم پیوسته از سازهها (Construets)، مفاهیم (Coneepts)، تعاریف و قضایاست که برای تبیین و پیشبینى پدیدهها، از راه تشخیص روابط بین متغیرها، یک نظر نظامدار درباره این پدیدهها ارائه مىدهد. (هومن، شناخت روش علمی در علوم رفتاری، ص11).
2ـ نظریه مجموعهاى از تعریفها و پیشنهادها درباره تعدادى متغیر به هم پیوسته است، که همه این تعریفها و پیشنهادها، بُعد منظم و مدونى از وقایع و پدیدههایى را که در اثر همبستگیها و تداخل این متغیرها به وجود مىآید، ارائه مىدهد (نادرى ـ نراقى، 32).
3ـ نظریهها، در واقع دامهایىاند که ما براى آن گستردهایم تا آنچه را که «جهان» نامیده مىشود، صید کنیم تا حلقههاى شبکه دام را تنگتر و تنگتر سازیم (پویر، 63). 4ـ تئورى بیانکننده مجموعهاى از مفاهیم یا فرضهایى است که به صورت سیستماتیک توجیه کرد (رابینز، تئوری سازمان، 4(ع)). 5ـ مجموعهاى از بیانیههایى است که بر مبناى قواعد منطقى و مبین بخشى از واقعیت هستند. (همو، ص 95).
بنابراین در نگاهی کلی و جامع میتوان گفت: نظریه[3] بیانی منظم، انتزاعی، موجز، متشکل از قضایا، مستدل و منطقی، مبتنی بر یک سلسله مطالعات علمی، مبیّن یک اصل کلی یا مجموعهای از اصول مربوط به چگونگی و چرایی واقعیتها یا رویدادها در سطح خرد یا کلان است.
هر نظریه تنها انعکاسدهنده و تبیینکننده بخشی از واقعیت است که در یک کلیّت به هم پیوسته، فهم میشود. یک نظریه معمولاً چهار بُعد شناختی (معرفت ناظر به واقع)، عاطفی (تجسم تجربه و احساسات نظریهپرداز)، بازاندیشی (شیوهای برای درک واقعیات) و هنجاری (ارائه مفروضهای پنهان و آشکار در این که واقعیت باید چگونه باشد) دارد.
کار اصلی یک نظریه تبیین و در مرحله بعد تعمیم (و بر همین اساس، اعطای قدرت پیشبینی) است. تبیین انواعی دارد که مهمترین و پرکاربردترین آن تبیین علّی است. هر نظریه معمولاً امکان طرح پرسشها و فرضیههای جدیدی درباره واقعیت را برای محقق فراهم میسازد. (شرفالدین، ماهیت و چیستی نظریه، ص3ـ1).
عمده کارکردهای مورد انتظار از یک نظریه عبارت است از:1. محدود ساختن افق دید و گستره علایق محقق و جهت دادن به آن در تمرکز بر پدیدههای خاص یا بخشهایی از یک پدیده.2. تعیین و مشخص ساختن مسیر مطالعات علمی با انواع اطلاعات مربوط.3. امکانیابی ربط اطلاعات مربوط به یکدیگر و طبقهبندی آنها.4. امکاندهی به توصیف و تبیین پدیدهها: اساسیترین کاربرد یک نظریه، توضیح مجموع پدیدههایی است که نظریه معطوف بدان است.
5. امکاندهی به تعمیم اطلاعات و نتایج به دست آمده به پدیدههای مشابه.6. پیشبینی حقایق و واقعیات: یک نظریه به محقق امکان میدهد تا موارد مشاهده نشده، مرتبط را پیشبینی کند.(ع). زمینهسازی برای طرح فرضیات جدید.8. آشکار ساختن و کشف شکافهای موجود در دانش بشری: نظریهها، ابزارهای مناسبی برای روشن ساختن وضعیت موجود یک حوزه معرفتیاند.9. امکاندهی به توجیه پدیدهها با حداکثر احتمال (همو، ص 5).