ادله وهابيون و نقد آنها(3)
پنج شنبه 30 آبان 1392 7:13 PM
روايات ذيل نيز در منابع اهل سنت، دليل بر اثبات مطلب فوق است:
بيهقي از علماي بزرگ اهل سنت مينويسد که زائران قبور شهداي احد سلام شهدا را از درون قبر شنيدند:
قال العطاف وحدثتني خالتي أنها زارت قبور الشهداء قالت وليس معي إلا غلامان يحفظان علي الدابة فسلمت عليهم فسمعت رد السلام وقالوا والله إنا نعرفكم كما يعرف بعضنا بعضا قالت فاقشعررت وقلت يا غلام أدنني بغلتي فركبت.
عاطف ميگويد خالهام به من گفت که روزي به زيارت قبر شهداي احد رفتم و فقط دو غلامي که مرکب من را محافظت ميکردند همراه من بودند ، پس بر قبر شهدا سلام کردم و جواب سلامشان را شنيدم و گفتند که ما شما را ميشناسيم همانگونه که همديگر را ميشناسيم ، گفت : از مدهوش شدم و گفتم غلام قاطر من را بيار ، پس سوار شدم.
در صفحه ديگر کتاب آورده :
قال الواقدي وكانت فاطمة الخزاعية تقول لقد رأيتني وقد غابت الشمس بقبور الشهداء ومعي أخت لي فقلت لها تعالي نسلم على قبر حمزة فقالت نعم فوقفنا على قبره فقلنا السلام عليك يا عم رسول الله فسمعنا كلاما رد علينا وعليكم السلام ورحمة الله قالت وما قربنا أحد من الناس ....
أخبرنا أبو عبد الله الحافظ قال سمعت أبا يعلى حمزة بن محمد العلوي يقول سمعت هاشم بن محمد العمري من ولد عمر بن علي يقول أخذني أبي بالمدينة إلى زيارة قبور الشهداء في يوم جمعة بين طلوع الفجر والشمس وكنت أمشي خلفه فلما انتهى إلى المقابر رفع صوته فقال سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار قال فأجيب وعليك السلام يا أبا عبد الله قال فالتفت أبي إلي فقال أنت المجيب يا بني فقلت لا قال فأخذ بيدي فجعلني عن يمينه ثم أعاد السلام عليهم ثم جعل كلما سلم عليهم يرد عليه حتى فعل ذلك ثلاث مرات قال فخر أبي ساجدا شكرا لله عز وجل.
واقدي ميگويد فاطمه خزاعيه ميگفت که در کنار قبور شهداي احد بودم که خورشيد غروب کرد و يکي از خواهرانم همراهم بود پس به او گفتم بيا به قبر حضرت حمزه سلام کنيم ، کنار قبر ايستاديم و گفتيم سلام بر تو اي عموي رسول خدا ، پس صدائي شنيديم که جواب ما را داد و عليکم السلام و رحمه الله و برکاته ....
عمر بن علي ميگويد روز جمعه بين طوع فجر و طلوع خورشيد پدرم من را به زيارت قبر شهداي احد برد ومن پشت سر او راه ميرفتم ، پدرم رو به شهدا گفت سلام بر شما بهترين جايگاه براي شماست بخاطر صبري که کرديد ، پس جواب آمد عليک السلام اي ابا عبد الله ، پدرم رو به من کرد و گفت تو جواب دادي پسرم ، گفتم خير ، پدرم دستم را گرفت و من را طرف راست خود قرار داد سپس دوباره به شهدا سلام کرد پس هر وقت سلام ميکرد جواب سلامش را ميدادند تا سه مرتبه اين کار را تکرار شد سپس پدرم سجده شکر کرد.
البيهقي، أبي بكر أحمد بن الحسين بن علي (متوفاى458هـ)، دلائل النبوة ، ج3، ص307، ص308، ص309، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الأولى.
علي بن عبد الله بن أحمد الحسني السمهودي (المتوفى : 911هـ) خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى ، ج1، ص265، علي طبق برنامج جامع الکبير .
القرشي البغدادي، أبو بكر عبد الله بن محمد بن عبيد ابن أبي الدنيا (متوفاي281هـ) ، من عاش بعد الموت، ج1، ص39، تحقيق: محمد حسام بيضون، دار النشر: مؤسسة الكتب الثقافية – بيروت، الطبعة: الأولى 1413
سيوطي نيز تصريح ميكند كه روايت فوق را ابن جرير در تهذيب الآثار، ابن ابي الدنيا در «من عاش بعد الموت» و بيهقي در «دلائل النبوة» آورده اند:
39 وأخرج إبن جرير في تهذيب الآثار وإبن أبي الدنيا في كتاب من عاش بعد الموت والبيهقي في الدلائل عن العطاف بن خالد قال حدثتني خالتي قالت ركبت يوما إلى قبور الشهداء وكانت لا تزال تأتيهم قالت فنزلت عند قبر حمزة رضي الله عنه فصليت عنده وما في الوادي داع ولا مجيب فلما فرغت من صلاتي قلت السلام عليكم فسمعت رد السلام علي يخرج من تحت الأرض أعرفه كما أعرف أن الله خلقني وكما أعرف الليل والنهار فاقشعرت كل شعرة مني.
السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن (متوفاي911هـ)، شرح الصدور بشرح حال الموتى والقبور، ج1، ص207، تحقيق: عبد المجيد طعمة حلبي، دار النشر: دار المعرفة – لبنان، الطبعة: الأولى1417هـ - 1996م
از آنجايي كه اين بزرگان اهل سنت، روايت فوق را در كتابهاي معتبرشان نقل كرده اند، روشن ميشود كه روايت از نظر آنها معتبر و قابل استدلال است.
در نتيجه، از ديدگاه آيات و روايات، مردگان هم قدرت بر شنيدن دارد و هم ميتوانند پاسخ بدهند.
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*