0

مرده ها مي‌شنوند و قادر به پاسخگوئي هستند

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

مرده ها مي‌شنوند و قادر به پاسخگوئي هستند
پنج شنبه 30 آبان 1392  7:08 PM

مقدمه:

فرقه وهابيت بر اين باور هستند که انسان بعد از مردن، درک و قدرت بر ارتباط با اين عالم را ندارد؛ از اين رو نمي‌تواند صداي کسي را بشنود؛ تا چه رسد به اينکه جواب دهد.

 بر هيچ كس پوشيده نيست كه هدف وهابيت از اين سخن و اعتقاد ، زير سؤال بردن اعمال و رفتار تمام مسلمانان در زيارت قبر رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم، ائمه اطهار عليهم السلام و ديگر اولياء و بندگان صالح خداوند است ؛ به اين دليل كه آن‌ها صداي ما را نمي‌شنوند و نمي‌توانند جواب دهند!

براي توضيح بيشتر لازم است به پاسخ گروه افتاء عربستان در جواب سؤالي که در اين باره شده است،‌ توجه نماييم:

سألت اللجنة الدائمة للإفتاء:

 قرأت في كتاب الحاوي للفتاوي للإمام السيوطي أن الميت يسمع كلام الناس، وثنائهم عليه، وقولهم فيه، وكذلك يعرف من يزوره من الأحياء، وإنّ الموتى يتزاورون، فهل هذا حسن؟ فقد اعتمد على بعض الأحاديث وبعض الآثار، وذلك في ج 2 / 169 ، 170 ، 171 .

از مجمع دائمي افتاء عربستان سؤال شد : در کتاب فتاواي امام سيوطي آمده است که مرده صداي مردم ، مدح و ثناي مردم در باره مردگان و گفتار بازماندگان را در باره مرده‌ها، مي‌شنود و هم چنين، مرده کساني را که او را زيارت مي‌کنند مي‌شناسد و اين‌که مردگان به زيارت همديگر مي‌روند. آيا اين مطالب درست است؟ سيوطي به برخي از روايات و آثار استدلال کرده است و اين مطلب در جلد 2 صفحه 169 ، 170 ، 171 آمده است.

أجابت اللجنة الدائمة:

الأصل عدم سماع الأموات كلام الأحياء، إلاّ ما ورد فيه النص؛ لقول الله سبحانه يخاطب نبي (ص): «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى (روم/ 52) الآية، وقوله سبحانه: « وَما أَنْتَ بِمُسْمِع مَنْ فِي القُبُور». (فاطر/22) وبالله التوفيق وصلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم .

جواب گروه افتاء : اصل اين است که مردگان صداي زندگان را نمي‌شنوند مگر در جايي كه دليل خاص  وارد شده باشد دليل ما بر نشنيدن مردگان، اين آيه است كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم را مخاطب قرار داده و مي‌فرمايد: «تو نمي‌تواني مردگان را بشنواني» ، و نيز مي‌فرمايد:‌ «تو نمي‌تواني مردگان در قبرها را شنوا سازي»، و از خدا توفيق مي‌خواهيم و درود و سلام خدا بر پيامبر ما حضرت محمد و آل و اصحابش باد.

اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، عضو: عضو الرئيس

عضو: عبد الله بن قعود. عضو: عبد الله بن غديان. نائب رئيس اللجنة: عبد الرزاق عفيفي. الرئيس: عبد العزيز بن عبد الله بن باز.  فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش، ج 9، ص78، الفتوى رقم 9216.

متن سؤال و جواب فوق در سايت هاي زير آمده است:

http://www.alifta.net/fatawa/fatawaDetails.aspx?BookID=3

http://www.startimes.com/f.aspx?t=25133285

با توجه به اين فتاواي علماي وهابي، لازم است ديدگاه و ادله آنها را در اين نوشتار در ضمن چند بخش مورد بررسي و نقد قرار دهيم.

 قبل از ذكر ادله و نقد آنها، به صورت اختصار به ريشه تاريخي اين تفكر اشاره مي‌كنيم:

ريشه تاريخي اين تفكر وهابيت

با بررسي روايات و تاريخ اسلام به اين نتيجه مي‌رسيم كه اين تفكر وهابيت ريشه در تفكر و اعمال حاكمان بني اميه دارد و نمونه هاي بسياري را مي‌توان از رفتار و گفتار آنان در اين باره ارائه داد.

مروان بن حكم و منع از زيارت قبر مطهر رسول خدا (ص)

حاكم نيشابورى و احمد بن حنبل نقل مى كنند:

مروان بن حكم (متوفاى61هجري) ، در مسجد نبوى، ابو ايوب انصارى، صحابه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) را مى بيند كه روى قبر حضرت نشسته و اظهار عشق و ارادت مى كند، گردن او را گرفت و به او اعتراض کرد و او را از اين کار باز داشت. متن گفتگوي او با اين صحابه دلباخته رسول خدا صلي الله عليه وآله اين است:

8571 حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا العباس بن محمد بن حاتم الدوري ثنا أبو عامر عبد الملك بن عمر العقدي ثنا كثير بن زيد عن داود بن أبي صالح قال أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر فأخذ برقبته وقال أتدري ما تصنع قال نعم فأقبل عليه فإذا هو أبو أيوب الأنصاري رضي الله عنه فقال جئت رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم آت الحجر سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لا تبكوا على الدين إذا وليه أهله ولكن ابكوا عليه إذا وليه غير أهله هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه

داود بن ابي صالح نقل مي‌کند که روزي مروان شخصي را ديد که صورت بر قبرپيامبر گذاشته است ، گردنش را گرفت و گفت مي‌داني داري چه مي‌کني ، وقتي آمد جلوتر ديد که ابوايوب انصاري است ، جواب داد : بله آمدم نزد رسول الله صلي الله عليه و سلم و نزد سنگ قبر نيامدم ، من از پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم شنيدم که مي‌فرمود : بر دين گريه نکنيد اگر به دست اهلش باشد ، بر آن گريه کنيد اگر به دست نا اهلان افتاد .

حاکم نيشابوري در پايان اعتراف به صحت روايت مي‌کند:

اين روايت صحيح السند است و شيخين آن را نياوردند .

الحاكم النيسابوري،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج4 ، ص560،تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

احمد بن حنبل يکي از ائمه مذاهب چهارگانه اهل سنت در کتاب مسند خود  همين روايت را آورده است :

الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص422،ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

سمهودي از بزگان اهل سنت نيز همين روايت را آورده و گفته که سندش حسن است :

قلت رواه أحمد بسند حسن.

 

علي بن عبد الله بن أحمد الحسني السمهودي (المتوفى : 911هـ) الوفاة: 911 ، خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى ، ج1، ص59.

ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاى571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج57، ص249،تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.

حمزه الزين، محقق مشهور و معاصر اهل سنت که کتاب مسند احمد بن حنبل را تحقيق کرده است، اين روايت را صحيح مي‌داند و در ادامه کلام جالبي عليه ابن تيميه و وهابي‌ها دارد که خواندن آن خالي از لطف نخواهد بود :

 (23476) اسناده صحيح، كثير بن زيد وثقه احمد ورضيه ابن معين ووثقه ابن عمار الموصلي وابن سعد، وابن حبان، وصلحه ابو حاتم ورضيه ابن عدي لکن ضعفه النسائي ولينه ابو زرعه. وتمسک قوم بتضعيف النسائي وکلام ابي زرعه وترکوا کل هؤلاء لا لشئ الا ليضعفوا هذا الحديث. وخطاً والحاکم والذهبي لانه صححاه في المستدرک 4/515 علما بانهم يوثقون کثير بن زيد في اماکن غير هذا ومعنى ذلک ان التوثيق والاتهام يخضع للأهواء والمذاهب وهذه خيانة علمية بحد ذاتها اما لماذا يضعفوه هنا؟ فهذه سقطة علمية محسوبة عليهم يقولون ان في هذا دليل لمن يجوز التمسح بالقبور. وهل کان أبو أيوب يتمسح بقبر النبي؟ وهؤلاء عندهم عقدة من أي خبر فيه دنو من القبور وهذا اکبر دليل على بطلان مذهبهم، فماذا يرجي من خونة للعلم؟ ولا ندري مذهب هؤلاء. انهم يدعون انهم حنابلة تارة ولا مذهبية تارة اخري. فلا تبعوا الحنابلة وقد خالفوا الذهبي وهو حنبلي ولا هم اثبتوا مذهبا واضحا صريحا يعرف لهم وانما في مذهب کالحية.

سند روايت صحيح است، کثير بن زرعه را احمد بن حنبل ثقه دانسته است و ابن معين و ابن عدي او را قبول دارند ، ابن  عمار موصلي، ابن سعد، ابن حبان او را توثيق کرده‌اند. اما نسائي او تضعيف کرده است . و ابوزرعه او را سست مي‌دانند و عده‌اي تمسک به تضعيف نسائي و ابو زرعه کردند و تمام اين توثيقات را ترک کردند تا اينکه اين روايات را تضعيف کنند. و قول تضعيف خطاست چونکه حاکم و ذهبي در مستدرک ج4، ص515، اين روايت را صحيح السند دانستند، با اينکه معلوم است اينهائي که روايت را تضعيف کردند خودشان در جاهاي ديگر کثير بن زيد را توثيق کرده‌اند و معناي اين کار اين است که اينها بر طبق هواي نفسشان و به نفع مذهبشان توثيق و تضعيف مي‌کنند و اين کار در حد ذاتش خيانت علمي است، اما چرا اين روايت را تضعيف کردند؟ مي‌گويند که در اين روايت دليلي براي قائلين به جواز تمسح به قبور است و اين سقوط علمي براي آنها محسوب مي‌شود و آيا ابو ايوب انصاري خودش را به قبر پيامبر صلي الله عليه وآله مي‌کشيد؟ اينها از هر روايتي که نزديک شدن به قبر را  ثابت کند، عقده و کينه دارند. و اين روايت بزرگترين دليل است بر بطلان مذهب آنان، و از خائنين علم انتظاري غير از اين نمي‌رود، مذهبشان معلوم نيست. اينها(وهابيها) گاهي مي‌گويند حنبلي هستند و گاهي مي‌گويند که لامذهب هستند. و اينها از حنابله پيروي نکردند و با ذهبي که حنبلي است مخالفت کردند و اين طور نيستند که مذهب خاصي براي خودشان داشته باشند بلکه در مذهب مثل مار هستند. 

المسند للامام احمد بن حنبل، شرحه و صنع فهارسه حمزه احمد الزين ج17، ص42، ص43، طبع دار الحديث القاهره.

 

المسند للامام احمد بن حنبل، شرحه و صنع فهارسه حمزه احمد الزين ج17، ص42، ص43، طبع دار الحديث القاهره.

مرده باد گفتن حجاج بن يوسف بر زائران قبر مطهر نبوي (ص)

ابن ابي الحديد سني ، اهانت حجاج بن يوسف ثقفي «متوفاي 95هجري» به ساحت مقدس نبي اکرم صلي الله عليه و آله را ذکر کرده و بزرگان اهل سنت مثل ابن عبد ربه اندلسي ، أبو سعد منصور بن الحسين الآبي ، مبرد از پيشوايان ادبيات عرب ، اين جسارت حجاج را موجب تکفير او توسط علماء و فقهاء اهل سنت دانسته‌اند :

حجاج بن يوسف ثقفى در ضمن خطبه‌اي در کوفه گفت:

وخطب الحجاج بالكوفة فذكر الذين يزورون قبر رسول الله صلى الله عليه وسلم بالمدينة ، فقال : تباً لهم إنما يطوفون بأعواد ورمة بالية هلا طافوا بقصر أميرالمؤمنين عبد الملك ألا يعلمون أن خليفة المرء خير من رسوله .

حجاج بن يوسف ثقفى در کوفه خطبه‌اي خواند و يادي از زائران قبررسول الله صلى الله عليه وسلم در مدينه کرد و گفت : مرگ بر اين ها كه بر اطراف استخوان هاى پوسيده پيامبر مى چرخند ـ نستجير باللّه ـ چرا اين ها نمى روند اطراف قصر عبدالملك بگردند، مگر نمى دانند كه عبدالملك خليفه خدا هست و بهتر از رسول و فرستاده خدا است .

إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج15، ص142، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

اهانت و جسارت حجاج به مقام عظماي نبوي به حدي است كه قلم از نوشتن آن شرم دارد و زبان از بيان آن خجالت مي‌كشد. او با كمال بي‌شرمي، نه تنها بر زائران دلسوخته مقام نبوي مرگ باد مي‌گويد و بدن شريفش را به استخوانهاي پوسيده بي‌خاصيت تشبيه مي‌كند؛‌ بلكه بالاتر از آن، مردم را به طواف دور خانه‌اي كه از سنگ و كلوخ براي دشمن خدا و اهل بيت پيامبر و غاصب مسند خلافت رسول الله صلي الله عليه وآله ساخته شده،‌ تشويق مي‌كند و مقام پست او را بالاتر از مقام الهي نبوي مي‌داند.

به خاطر همين جسارت هاي او است كه علماي اهل سنت حجاج را کافر دانسته‌اند.

ابن عبد ربه اندلسي در عقد الفريد مي‌نويسد که همين امر باعث تکفير حجاج توسط علماء شده است :

ومما كفرت به العلماء الحجاج قوله ورأى الناس يطوفون بقبر رسول الله صلى الله عليه وسلم ومنبره إنما يطوفون بأعواد ورمة.

 

از آن مواردي که علما حجاج را به خاطر آن كافر مى دانند، سخن او وقتي ديد كه مردم مشغول طواف قبر و منبر پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) هستند گفت بر اطراف استخوان هاى پوسيده پيامبر مى چرخند.

الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاى: 328هـ)، العقد الفريد، ج 5، ص43، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م.

الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاى421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج 5 ،ص23 ، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

مبرد ، از پيشوايان ادبيات عرب (متوفاى 286هجري)، نيز مي‌نويسد که همين امر باعث تکفير حجاج توسط علماء شده است :

 إنّ ذلك ممّا كفّرت به الفقهاء الحجاج ، وأنّه إنّما قال ذلك والناس يطوفون بالقبر.

الكامل فى اللغة والأدب، ج 1، ص222 ، چاپ نهضت مصر.

از اين رو، فقهاء حجاج را كافر مى دانند، زيرا اين سخن را در حالى گفت: كه مردم پروانه‌وار دور قبر پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) مي‌گشتند.

پس منشاء اين تفکر در صدر اسلام و از جانب بني‌اميه و اتباعش به وجود آمده است و يك تفكر جديدي نيست.

حال كه ريشه و اساس اين تفكر را دانستيم، ابتدا ادله آن ها را بررسي كرده و سپس به نقد آنها خواهيم پرداخت.

 

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها