0

مناظره آیت الله حسيني قزويني با مولوي ملازاده

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:مناظره آیت الله حسيني قزويني با مولوي ملازاده
پنج شنبه 30 آبان 1392  6:39 PM

يا کساني که بعد از نماز عصر نماز مي‌خواندند، آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي‌داد و داستان مفصلي دارد و افراد متعددي را به اين جرم مورد ضرب و شتم قرار مي‌داد.[12]

چيز جالبي که من در اين زمينه عرض کنم، خود ابن عبد البر از ابن عباس نقل مي‌کند كه گفته است: «مكثت سنتين أريد أن أسأل عمر بن الخطاب عن حديث ما منعني منه إلا هيبته حتى تخلف في حج أو عمرة في الأراك الذي ببطن مر الظهران لحاجته فلما جاء و خلوت به قلت يا أمير المؤمنين إني أريد أن أسألك عن حديث منذ سنتين ما يمنعني إلا هيبة لكَ. قال: فلا تفعل إذا أردت أن تسأل فسلني! فإن كان منه عندي علم أخبرتك و إلا قلت لا أعلم فسألت من يعلم. قلت: من المرأتان اللتان ذكرهما أنهما تظاهرتا على رسول الله صلى الله عليه و سلم؟ قال: عائشة و حفصة.»[13] «من دو سال بود مي‌خواستم يک جمله‌اي را از خليفه دوم سؤال کنم، ولي از او مي‌ترسيدم. تا اينکه در ايام حج، جاي خلوتي پيدا کردم و گفتم که مي‌ترسم از تو سؤال کنم. گفت: بگو. گفت: در اين آيه شريفه که نسبت به دو زن پيامبر اکرم(ص) مي‌گويد، كه عليه حضرت توطئه كردند، چه كساني هستند؟ گفت: عايشه و حفصه.»

ابن عباس با آن عظمت مي‌گويد من از خليفه دوم مي‌ترسيدم.

در خود صحيح مسلم است که ابو موسي اشعري روايتي را نقل کرد و عمر بن خطاب بر او سختگيري کرد و گفت: اگر بر اين سخن خود گواهي نياوري تو را شلاق مي‌زنم، در ذيل روايت دارد که اُبيّ بن کعب برگشت گفت: «يا بن الخطاب لا تکونن عذابا علي اصحاب رسول الله.»[14] «بر اصحاب پيامبر اکرم(ص) مايه عذاب نباش.»

در رابطه با ابوبکر هم بگويم که، ابوبكر نام نيست بلکه کنيه است و او برادر حضرت علي اکبر، از ليلاي بنت مسعود بوده است. آنچه که مطرح است، نامگذاري بدست پدر و مادر است، ولي کنيه به دست پدر و مادر نيست و توسط مردم و جامعه يا به مناسبت‌هاي مختلف اين کنيه انتخاب مي‌شود.

در رابطه با عثمان هم آقاي ابوالفرج اصفهاني از علماي بزرگ اهل ست در مقاتل الطالبيين دارد که خود اميرالمؤمنين(ع) مي‌گويد: «انما سميته باسم اخي عثمان بن مظعون.»[15] «من نام عثمان را به خاطر علاقه‌اي كه به برادرم عثمان بن مظعون داشتم نام فرزندم را عثمان نهادم.»

پاسخ ديگر در نامگذاري اين فرزندان به نام خلفاي سه گانه، اين است كه اين اسامي در آن عصر از نام‌هاي مرسومي بوده و بسياري از صحابه پيامبر اکرم(ص) و صحابه ائمه(علیهم السلام) به نام ابوبكر و عمر و عثمان بوده است و اميرالمؤمنين(ع) هم از اين جهت فرزندان خود را به اسامي نامگذاري فرموده است و هيچ دليلي نيست که مثلاً خليفه دوم نامشان عمر است، اميرالمؤمنين(ع) روي علاقه خود اين نام را انتخاب کرده باشند.

من در يکي از جلساتم عرض کردم که اگر در زمان شاه، يکي اسم فرزندش را محمد رضا مي‌گذاشت، اين دليلي نبود که ايشان از شاه خوشش مي‌آيد و بچه‌هاش را همنام او قرار داده باشد، محمد رضا اسم مرسوم و مورد توجه مردم بوده است. پس اينها هيچ ارتباطي به روابط حسنه‌اي آقا اميرالمؤمنين(ع) با خلفاي سه‌گانه ندارد.

بقيه صحبت بماند به جلسات آينده إن شاء الله.

 

* مولوی ملازاده[16]:

ما به عنوان سواد اعظم مسلمين جهان، از روزي که پيامبر اکرم(ص) فوت کرد، ياران او که معجزه دوم پيامبر اکرم(ص) هستند، آنها را با اهل بيت پيامبر اکرم (ص)يکجا و يکدل و يک مرام و يک عقيده و يک دين مي‌بينيم؛ ولي شما نظر ديگري داريد و خودتان بيشتر توضيح خواهيد داد. اما اين نگرش به امامت که به نظر شما، تِلو نبوت است و بلکه بالاتر از نبوت است، در نظر ما ـ با احترام به شما و شنوندگان محترم ـ يکي از بزرگترين توطئه‌هايي است که عليه اسلام و حتي عليه تشيع صورت گرفته است. براي اينکه مفهوم امامت در اين صورت موجود در ميان اماميه اثني عشريه، هيچ سند درستي، نه در کتاب خدا و نه در سنت رسول الله(ص) ندارد. بلکه اولين کسي که اين موضوع را به اين معنا و مفهوم در اسلام مطرح کرد، خاخامي بود که تظاهر به اسلام مي‌کرد به نام عبدالله بن سبأ که از يهوديان يمن بود و اولين کسي بود که امامت به معناي وصايت از پيامبر اکرم(ص) را مطرح کرد و سابقاً هم وقتي يهودي مذهب بود، راجع به هارون و آل هارون آن را گفته بود و بعد آمد در اسلام اين را مطرح کرد. وقتي که اين غلو و افراط را مولاي متقيان حضرت علي بن ابيطالب (كرم الله وجه) شنيد، او را محاکمه کرد و کساني را که اين گفته برايشان ثابت شد، گفت: «لما رأيت الأمر أمرا منكرا، أججت ناري.»[17] «وقتي اين منکر بزرگ و غلو و افراط را ديد، آنها را محاکمه کرد.»

اما چون عبدالله بن سبأ، مانند يک مار و روباه بود و براي خودش ثابت نشده بود، او را به يمن تبعيد کرد.

اين موضوع را فعلاً کنار مي‌گذاريم. اما اولين کسي که اين موضوع را علني کرد و مخالفان اين موضوع را دستگير کرد، اين شخص بود و هم اهل سنت و هم بسياري از برادران شيعه ما اعتراف مي‌کنند از جمله آقاي کشي از علماي رجال در رجال کشي، ص108، نوبختي در فرق الشيعه، ص2 و... اينها متفق‌اند بر اينکه اين آقا يهودي الاصل بود و يوشع بن نون را وصي موسي مي‌دانست، وقتي تظاهر به اسلام کرد، راجع به حضرت علي همين حرف را زد. يعني همان توطئه قديمي که مسيحيت را به ويرانگري کشاند، همان به وسيله او در اسلام تجديد بنا شد و دوباره همان خطوط پياده شد.

ابن بابويه قمي وقتي در قرن 4 عقائد شيعه را مي‌نويسد، اين موضوع را مطرح مي‌کند که آنها معتقدند هر پيامبري وصي دارد و          وصي  پيامبر اکرم(ص)، حضرت علي و تعداد اوصياء را ذکر مي‌کند و آقاي مجلسي هم همچنين، تا الان.

ولي وقتي به مفهوم امامت نگاه مي‌کنيم، همان طوري که کاشف الغطاء در اصل الشيعه و اصولها مي‌گويد حتي معاصرين، اين اعتقادات که سابقاً از اعتقادات غلات و افراطيون بوده است، امام جعفر صادق(ع) آنها را لعنت مي‌کرده است.

اين اعتقادات الان ضروريات دين و مذهب شده است و از اينجاست که امام صادق مي‌گويد: غلات از يهود و نصارا هم بدترند.

آنچه را که از غلو و افراط و تندروي بوده است، ائمه اهل بيت و ائمه اهل سنت که بر ضدش بودند، امروزه جزء ضروريات مذهب اماميه اثنا عشريه شده است.

الان، امامت منصبي الهي مانند نبوت شده است. همچنانکه خداوند متعال براي نبوت و رسالت، پيامبراني را بر مي‌گزيند، براي امامت هم افرادي را بر مي‌گزيند.

پس مفهوم امامت همان مفهوم نبوت است (در نظر شيعه) و ادعاي نبوت نکردن بر آنها، به قول آقاي قلمداران - دانشمند شهير قم، که اين اعتقادات را خودش از آن دست برداشت - يک تعارف بيش نيست.

وقتي که خداوند، انبياء خودش را بر مي‌گزيند و امامت هم شبه نبوت است و امام همان نبي است، تا حدي که مجلسي مي‌گويد: استنباط فرق بين امام و نبي، خالي از اشکال نيست و ما فقط بخاطر رعايت پيامبر اکرم(ص) مي‌گوييم که آنها نبي نيستند و الا ما هيچ فرقي قائل نيستيم.[18]

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها