♦ آغاز شکل گیری فراماسونری ♦
سه شنبه 28 آبان 1392 9:18 AM
بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده : سلمان قاسمی
یهود برای رسیدن به اهداف خود که همانا تحقق یهودیت جهانی و سلطه بر تمام دنیا است در مورد ادیان آسمانی دیگر مانند مسیحیت و اسلام دست به توطئه پنهانی زد و به لطایف الحیل سعی کرد که از پیشرفت و گسترش آنها جلوگیری کند. در راستای تحقق این هدف آنها توانستند این دین را به نوعی در خدمت خود درآورند و افکار و اعتقادات معتقدان مسیحی را در مسیر اهداف خود به کار گیرند به گونه ای که امروزه اکثریت مسیحیان در راستای تحقق اهداف یهودیت جهانی گام بر می دارند. شکل گیری مذهب پروتستان و در رأس آن مسیحیان صهیونیست نمونه بارز این جریان است. (1) در مورد اسلام نیز، یهودیان از همان ابتدا و حتی قبل از تولد پیامبر اسلام دست به کار شدند و با اطلاعاتی که از طریق پیشگویان خود داشتند و آن را بر خلاف اعتقادات انحرافی و تحریف شده خود می پنداشتند در از بین بردن اسلام، قبل از شکل گیری آن بسیار کوشیدند حتی در زمان حیات پیامبر نیز در چند مورد سعی کردند که ایشان را از بین ببرند که به لطف الهی و از آنجایی که خداوند متعال حافظ و پشتیبان پیامبر و دینش بود کاری از پیش نبردند. در ادامه و بعد از رحلت وجود مقدس پیامبر آنها فعالیت خود را در دو زمینه ایجاد موانع در راه گسترش دعوت پیامبر و نیز نفوذ و منحرف کردن اسلام از مسیر اصلی، پی گیری کردند.
طبق مستندات تاریخی می توان ادعا کرد که آنها در این دو مسیر تا حدود زیادی موفق بوده اند و نتیجه آن اینکه امروزه اختلاف و تفرقه از یک سوی و وجود فرق ضاله از سویی دیگر که می توان آنها را به ترتیب نتیجه نفوذ و ایجاد موانع بر سر راه مسلمانان دانست، توانسته است مسلمانان جهان را به سمت و سویی سوق دهد که در جبهه ظاهری جنگ علیه یهود که در سرزمین مقدس جریان دارد، در یک جنگ فرسایشی گرفتار آیند و تفرقه در میان مسلمین تا جایی بالا بگیرد که برخی علمای یهودی مآب که می توان آنان را در زمره همان یهودیان مخفی دانست رأی به تسلیم شدن فلسطینی ها می دهند و حتی راهپیمایی بر علیه رژیم اشغالگر قدس شریف را حرام می دانند! (2)
اما آنچه در این تحقیق مورد نظر است اینکه از چه زمانی یهودیان اقدام به ایجاد و استفاده از تشکیلات فراماسونری امروزی در مبارزه با مسیحیت و اسلام کردند؟ اگر چه که این حربه الحادی در بسیاری از ممالک فاقدِ دین رسمی هم برای از میان برداشتن حس وطن پرستی و وطن دوستی مردم به کار گرفته شد. به نظر می رسد که در حقیقت تشکیلات فراماسونری تنها نامی است که بر روی یکی از ابزارهای سلطه یهود نهاده شده است چرا که قبلاً گذشت که این جریان هیچ ارتباطی با صنف بنّاهای قرون وسطی نداشت و ارتباط مستقیم آن با معماران معبد هم فریبی بیش نیست اگر چه که می توان بین یهود و شوالیه های معبد ارتباط برقرار کرد چرا که فراماسونری را می توان از لحاظ اعتقادات شبه دینی نهادی دانست که در تداوم فرقه های رازآمیز کابالایی گذشته و به تأثیر عمیق از سنن و میراث فرقه های صلیبی به ویژه شهسواران معبد و سازمان های یهودیان مخفی پدید آمده است.
بنابر گفته تاریخ نویسانِ فراماسونری، اولین مجمع ماسونی به شکل امروزی در لندن و در تاریخ 24 ژوئن سال 1717 میلادی با به هم پیوستن اعضای چهار لُژ به نام های غاز و سیخ، تاج، درخت سیب و لیوان و انگور برگزار شد و موجودیت سازمانی به نام گراند لژ انگلستان را اعلام کرد. (3) در مورد کتابشناسی فراماسونری هم باید قانون اساسی فراماسونری نوشته دکتر جیمز اندرسون را نام برد که نخستین تاریخ فراماسونری هم به شمار می رود و از او به عنوان "پدر تاریخ نگاری ماسونی" یاد می شود.
اما معروف ترین و مورد استنادترین تاریخ فراماسونری متعلق است به ماسون نامدار رابرت فرک گولد که در شش مجلد چاپ شده است. وی که دارای تعصبات شدید ضد اسلامی - ضد عربی بود معتقد بود مسلمانان از نظر علمی چیزی از خود نداشتند و علوم اسلامی، مطالب ترجمه شده ای است که در زمان خلفای عباسی از یونان و اسکندریه به سرزمین های اسلامی راه یافت. تاریخ نگاران اولیه ماسون هم مانند کابالیست ها مطالب کتاب های خود را به منابعی استناد داده اند که برای محققان ناشناخته است تا بدین وسیله، تاریخی کهن برای آن دست و پا کنند و موفقیتی را که در مورد کابالا به دست آمده بود را تحصیل نمایند. در همین تاریخ نویسی ها است که بسیاری از پادشاهان باستان و حتی حضرت آدم علیه السلام هم به سلک ماسون ها در می آید و حضرت سلیمان نیز استاد اعظم لژ اورشلیم می شود! در مقابل این ابهام آفرینی ها و داستان سرایی ها گروهی از ماسون ها هم هستند که همه این روایات را مردود می دانند مانند دکتر آلبرت گالاتین ماکی آمریکایی ماسون درجه سی و سوم و مولف دائرة المعارف ماسونی که آغاز واقعی فراماسونری نظری را از همان سال 1717 میلادی می دانند. وی را جدی ترین و منصف ترین مورخ ماسون می شناسند. (4)
برای پی بردن به دلایل ایجاد و به کار گرفتن تشکیلات ماسونی لازم است که شرایط تاریخی زمان تشکیل گراندلژ انگلستان را مورد توجه بیشتری قرار دهیم، دلایلی که باعث شد سازمان های آشکار و مخفی یهودی دست به ایجاد چنین تشکیلاتی بزنند. در این زمان یعنی نیمه اول سده هجدهم میلادی همزمان با تأسیس گراندلژ انگلستان خاندان هانوور به سلطنت بریتانیا صعود کرده بودند. خاندان دوک هانوور از سال 1235 میلادی حکومت خود را بر منطقه ای به همین نام (هانوور) واقع در شمال غربی سرزمین آلمان آغاز کردند. بعدها دوک ارنست اگوستوس حکمران هانوور (1679-1698) با سوفیا، نوه جیمز اول پادشاه انگلیس (1603-1625) ازدواج کرد و پسر آنان به نام جرج اول پادشاه انگلیس (1714-1727) شد. او در عین حال پادشاه هانوور نیز بود. همانطور که گذشت تأسیس گراندلژ انگلیس در لندن به سال 1717 یعنی سه سال بعد از به سلطنت رسیدن خاندان هانوور اتفاق افتاد. (5)
اما این خاندان روابط تنگاتنگی با زرسالاران یهودی نیز داشتند. برجسته ترین نام در دوران اولیه پیوند خاندان هانوور با زرسالاران یهودی، لفمن بهرندز (1634-1714) است. سرآغاز این رابطه در اوایل نیمه دوم سده هفدهم و در دورانی است که خاندان فوق به عنوان دوک هانوور حکومت این سرزمین آلمانی نشین را به دست داشتند. بهرندز تکاپوی خود را با فروش لوازم زینتی به دربار هانوور آغاز کرد و به تدریج به منبع اصلی تأمین مالی، واسطه دیپلماتیک و رئیس ضرابخانه دوک هانوور بدل شد.
اقتدار او در دوران حکومت دوک ارنست اگوستوس به اوج رسید. لفمن بهرندز در دربار جرج، پسر ارنست اگوستوس و شاه بعدی هانوور نیز جایگاه پیشین را داشت. وی با ساموئل اوپنهایمر و سامسون ورتیر، زرسالاران بزرگ اروپا و کارگزاران لئوپولد اول، امپراتور روم مقدس رابطه نزدیک داشت و با بهره گیری از این نفوذ در دربار وین بود که به نوشته دائرة المعارف یهود، بهرندز در سال 1692 موفق به دریافت عنوان شاهی برای دوک هانوور شد. داماد وی دیوید بن آبراهام اوپنهایم برادرزاده ساموئل اوپنهایمر یکی از نامدارترین حاخام های نیمه اول سده هجدهم است.
در دوران سلطنت جرج اول و پس از آن، اعضای سایر خاندان های زرسالار یهودی به ویژه دیوید، کوهن و گان نیز به عنوان پیمانکاران مالی و نظامی در دربار هانوور حضور داشتند. یهودیان در تکاپوهای دیپلماتیک و طبعاً اطلاعاتی جرج اول نیز مشارکت داشتند. برای نمونه در جریان جنگ انگلیس و مراکش، پادشاه انگلیس موسِس موکاتا (نیای مادری موسس مونت فیوره) را به عنوان نماینده خود برای مذاکره صلح با مولای اسماعیل، سلطان مراکش برگزید و زمانی که او موفق نشد، موسی ابن عطار از سران جامعه یهودی مستقر در مراکش را مامور کرد که این مذاکرات به پیمان سال 1721 انگلیس و مراکش انجامید. مویّد دیگر در ارتباط تنگاتنگ خاندان حکومتگر هانوور با یهودیان ماجرای کتاب ایزنمنگر از شرق شناسان و عبری دانان آلمانی است. وی به مدت 19 سال به پژوهش و تحقیق در متون عبری در مورد یهودیان پرداخت و نتیجه تحقیقات خود را در کتابی به نام "یهودیت بی نقاب" به چاپ رسانید. یهودیان و در رأس آنها ساموئل اوپنهایمر و سامسون ورتیر دست به کار شدند و فرمانی دال بر ممنوعیت انتشار این کتاب از لئوپولد امپراتور روم مقدس گرفتند و کتاب ها را معدوم و ایزنمنگر را زندانی کردند در این میان جرج هانوور از حامیان سرسخت اقدام امپراتور به شمار می رفت. (6)
در همین راستا ساسون گیئون صراف بزرگ دربار بریتانیا در دوران سلطنت جرج اول و جرج دوم هانوور با سرمایه گذاری 1/7 میلیون پوندی خود، سرکوب شورش های جاکوبیتی (هواداران سلطنت خاندان استوارت و مخالف با سلطنت هانوورها) را برای هانوورها ممکن ساخت. (7)
پیوند عمیق فراماسونری با سلطنت هانوور را در تاریخچه گراندلُژ اسکاتلند نیز به روشنی می توان دید. این نهاد در سال 1736 تأسیس شد و از آغاز به عنوان ابزار الیگارشی لندن برای جلب اشراف اسکاتلند به خاندان هانوور، در برابر جاکوبیت ها شناخته می شد. در میان سایر شاخه های متنوع فراماسونری نیز، علاوه بر حضور مستقیم اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا، شمار فراوانی از اشراف درباری و کارگزاران مستعمراتی برجسته را می توان یافت.
اما در چرایی انتخاب این شیوه برای رسوخ در میان جوامع و وارد کردن بزرگان فکری و سیاسی یک کشور در این تشکیلات جهنمی توضیحات ذیل ضروری است.
یهود بنابر عقاید تحریف شده و با استناد به کتاب ویراست شده و آیات تدوین شده به دست حاخامیم دنیا طلب و پول پرست، معتقد به نوعی نژادپرستی افراطی است که نتیجه آن بردگی و بندگی اَبناء بشر برای یهود و کدخدایی و بلکه خدایی یهود بر سایر امت هاست.
در راستای تحقق این فکر مالیخولیایی، در طول تاریخ آنها به هر نحو ممکن کوشیدند و موفقیت های بسیاری هم کسب کردند که فائق آمدن آنها بر دین مسیحیت و نفوذ در حکومت های مسیحی و به کار گرفتن آنها در مسیر اهداف خود از این نمونه ها بود.
اما با نزدیک شدن به قرون جدید و به قول تاریخ نگاران یهودی، عبور از دوران تاریکی (دوران حاکمیت کلیسا) (8) اربابان و غارت گران زرسالار یهودی که سال ها به بهانه های مختلف از مسیحی کردن کفار گرفته تا کشف سرزمین های جدید و یا متمدن کردن ممالک عقب افتاده، ثروت ملت ها را چپاول کرده بودند (9) خود را در موقعیتی یافتند که موج بیداری ملت ها خواب خوش آنها را برهم می زد آنها که نمی خواستند در آمد حاصل از بی خبری و جهل مستعمرات خود را از دست بدهند دست به ایجاد تشکیلاتی زدند تا قبل از اینکه بیداری ملت های تحت سلطه، درآمدهای نامشروع آنها را از چنگشان درآورد در دسیسه ای پنهانی و پیچیده اما زیبا و به ظاهر انسانی، خود جریاناتی در مستعمرات تحت سلطه ایجاد کنند و به دنبال آن با تربیت افرادی که خود انتخاب می کنند به نحو دیگری و به صورت آبرومندانه به چپاول خود ادامه دهند و این از خواص منحصر به فرد سازمان فراماسونری است که در آن واحد هم جریان به راه می اندازد و هم ضد جریان.
در یک زمان دو ماسون هر کدام می توانند در دو حزب مخالف حضور داشته باشند و ظاهراً علیه همدیگر موضع گیری کنند چرا که آنان در این صورت تمام جریانات را در اختیار خود دارند. در راستای تحقق این فکر کثیف است که می بینیم بسیاری از به ظاهر روشنفکران و استقلال طلبان و مشروطه خواهان، خود در دام فراماسونری گرفتار آمده اند. در حقیقت ماهیت واقعی این جریان را می توان اینگونه تعریف نمود که:
«فراماسونری - به مفهوم یک سازمان به ظاهر سیاسی - نخستین نطفه حرامی است که در آغاز زایش دوران سرمایه داری، ریشه هایش در بطن اندیشه متفکران نژادگرای یهود جوانه زده و از اوایل دهه سوم قرن هجدهم پا به عرصه حیات نهاده و کارگزار خیانت ها و جنایت های بی شماری علیه بشریت شده و در عصر تهاجم استعمارگران اروپایی در نقش اختاپوس دوزخی استعمار در همه سرزمین ها فتنه ها برانگیخته و سرها به باد داده و خانمان ها نابود کرده است». (10)
ادامه دارد...
مقالات مرتبط:
قسمت قبلی این مقاله : یهودیان مخفی ریشه ی فراماسونری
قسمت بعدی این مقاله : مصر باستان، یهودیت و فراماسونری
پی نوشت ها:
1. سلمان قاسمی، ص 260.
2. اشاره به فتاوی برخی مفتیان کشورهای عربی در مورد تظاهرات مردم کشورشان در مخالفت با رژیم صهیونیستی خصوصاً علمای وهابی که در مقام مقایسه، دقیقاً نقش بهاییان را در میان شیعه دارند.
3. ژاک شابو، ص 33.
4. شهبازی عبدالله، ج 4، ص 17.
5. شهبازی عبدالله، ج2 ص 151.
6. شهبازی عبدالله، ج2 ص 475
7. شهبازی عبدالله، ج4 ص 182.
8. لازم به ذکر است که قرون وسطی در غرب به نام قرون تاریکی نیز شهرت دارد و در تاریخ نگاری غرب که عمدتاً یهودی صهیونیستی است سعی می شود تا این دوران تاریکی منتسب به حاکمیت کلیسا و دین مسیحی گردد و در مقابل، دوران شکوفایی و روشنگری به دورانی اطلاق می شود که بشر غربی دین را کنار گذاشته است.
9. آنها این ماموریت ها را در چهره های مختلف انجام می دادند گاه در نقش کشیشانی متعصب در کنار پادشاهان مسیحی ظاهر می شدند و گاه به عنوان مشاوران و طبیبان دربار در کنار حاکمان مسیحی قرار می گرفتند و گاهی هم به کسوت تجار بین المللی در می آمدند.
10. ملکی حسین (ح. م. زاوش) ص 35.
منبع: قاسمی، سلمان؛ یهودیان بنی اسرائیل و فراماسونری، اصفهان: کیاراد: بصائر، چاپ اول
منبع : حرف آخر