0

تنخ، یکتاپرست یا یگانه‌پرست؟

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:تنخ، یکتاپرست یا یگانه‌پرست؟
چهارشنبه 15 آبان 1392  8:59 AM

5. نهی صریح از عبادت غیریهوه: در سفر خروج باب بیستم آمده است:من هستم یهُوَه خدای تو که تو را از زمین مصر و از خانة غلامی بیرون آوردم. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است و از آنچه پایین در زمین است و از آنچه در آب زیر زمین است برای خود مساز. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من که یهُوَه خدای تو می‌باشم خدای غیور هستم که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می‌گیرم. و تا هزار پشت بر آنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه می‌دارند رحمت می‌کنم.14البته همراه این تهدید، یک وعید هم داده شده است: «هر که برای خدایی غیر از یهُوَه و بس قربانی گذراند، البته هلاک گردد»؛15

6. مجازات سنگین گوساله‌پرستان: یکی از ماجراهایی که در عهد عتیق کانون توجه قرار گرفته، موضوع گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل است در دورانی که حضرت موسی(ع) برای آوردن الواح به کوه رفت. آنان از غیبت حضرت سوء استفاه کرده و برای خود از باب شرک، گوساله‌ای را ساختند و در برابر آن به قربانی و عبادت پرداختند. سفر خروج ماجرا را چنین نقل می‌کند:و یهُوَه به موسی گفت: روانه شده به‌زیر برو؛ زیرا که این قوم تو که از زمین مصر بیرون آورده‌ای، فاسد شده‌اند. و به‌زودی از آن طریقی که بدیشان امر فرموده‌ام انحراف ورزیده، گوسالة ریخته‌شده برای خویشتن ساخته‌اند و نزد آن سجده کرده و قربانی گذرانیده، می‌گویند که ای اسرائیل این خدایان تو می‌باشند که تو را از زمین مصر بیرون آورده‌اند.16

در پی این موضوع یهوه خطاب به موسی(ع) می‌گوید: «این قوم را دیده‌ام و اینک قوم گردنکش می‌باشند و اکنون مرا بگذار تا خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را هلاک کنم و تو را قوم عظیم خواهم ساخت.»17درخور توجه این است که موسی(ع) وقتی از ماجرا خبردار می‌شود، و درمی‌یابد که یهوه قصد متلاشی ساختن این قوم ناسپاس را دارد، به تضرع و زاری می‌افتد و با بیان اینکه یهوه بنی‌اسرائیل را با دردسر بسیاری از دست فرعونیان رهانیده است، از وی طلب عفو و بخشش می‌کند و برای تسکین خشم یهوه، یادآور می‌شود که اگر عذاب یهوه بر آنان نازل شود، مصریان مدعی می‌شوند بنی‌اسرائیل از مصر برای عذاب شدن بیرون برده شده‌اند و این موضوع، خلاف مصلحت است

. همچنین برای آشتی دادن بنی‌اسرائیل و یهوه، به وی یادآوری می‌کند که به ابراهیم و اسحاق و یعقوب قول داده شده است که نسلشان مانند ستارگان آسمان فراوان شوند. بدین‌سان موسی غضب الهی را فرو نشاند و بنی‌اسرائیل را از نابودی به‌دست یهوه نجات داد.

پس موسی نزد یهُوَه خدای خود تضرع کرده، گفت: «ای یهُوَه چرا خشم تو بر قوم خود که با قوت عظیم و دست زورآور از زمین مصر بیرون آورده‌ای مشتعل شده است؟ چرا مصریان این سخن گویند که ایشان را برای بدی بیرون آورد تا ایشان را در کوه‌ها بکشد و از روی زمین تلف کند؟ پس از شدت خشم خود برگرد‌ و از این قصد بدی قوم خویش رجوع فرما. بندگان خود ابراهیم و اسحاق و اسرائیل را به‌یادآور که برای ایشان به ذات خود قسم خورده، بدیشان گفتی که ذریت شما را مثل ستارگان آسمان کثیر گردانم و تمامی این زمین را که دربارة آن سخن گفته‌ام به ذریت شما بخشم تا آن‌را متصرف شوند تا ابدالآباد» پس یهُوَه از آن بدی که گفته بود که به قوم خود برساند رجوع فرمود.18

البته این پایان داستان نبود. موسی(ع) هنگامی که از کوه پایین آمد و از نزدیک ماجرا را مشاهده کرد، تدبیری بسیار تند و سخت اندیشید. آن‌گاه موسی به دروازة اردو ایستاده، گفت:«هر که به طرف یهُوَه باشد، نزد من آید.» پس جمیع بنی‌لاوی نزد وی جمع شدند. او بدیشان گفت: «یهُوَه خدای اسرائیل چنین می‌گوید: هرکس شمشیر خود را بر ران خویش بگذارد و از دروازه تا دروازة اردو آمد و رفت کند و هر کس برادر خود و دوست خویش و همسایة خود را بکشد.» و بنی‌لاوی موافق سخن موسی کردند، و در آن‌روز قریب سه هزار نفر از قوم افتادند.19این مجازات سنگین برای کفر و شرکی بود که آنان در طول مدت کوتاهی مرتکب شدند؛

7. فرمان به تخریب بت‌های اقوامی که به دست بنی‌اسرائیل شکست می‌خورند: در سفر تثنیه، باب ششم به این مطلب مهم اشاره شده است که وقتی اقوام حِتیان و جِرجاشیان و اموریان و کنعانیان و فِرِز‌ّیان و حِو‌ّیان و یبوسِیان و هفت امت بزرگ‌تر به دست بنی‌اسرائیل شکست خوردند، پس از جنگ و مقابله با آنان باید مذبح‌های آنان ویران شوند و بت‌های تراشیده‌شده آنان شکسته و در آتش سوازنده شوند.20

آیا این نکته با یگانه‌پرست بودن بنی‌اسرائیل سازگاری دارد؟ اگر یهوه برای بنی‌اسرائیل معتبر شد و لاغیر و برای دیگران هم خدایان ویژة خودشان هنوز هم مورد اعتناست، پس چرا فرمان به تخریب صادر شده است؟ این حکم نشان می‌دهد که در میان قوم بنی‌اسرائیل آن دوران یکتاپرستی رواج داشته و پرستش بت‌ها و شرک در الوهیت از سوی دیگر اقوام تأیید نشده است:

8. تهدید به نابودی و هلاکت بنی‌اسرائیل به‌سبب پرستش غیریهوه: در باب هشتم سفر تثنیه، فرازهای 19 تا 20 آمده است:و اگر یهُوَه خدای خود را فراموش کنی و پیروی خدایان دیگر نموده، ‌آنها را عبادت و سجده نمایی، امروز بر شما شهادت می‌دهم که البته هلاک خواهید شد. مثل قوم‌هایی که یهُوَه پیش روی تو هلاک می‌سازد شما همچنین هلاک خواهید شد، از این جهت که قول یهُوَه خدای خود را نشنیدید.21

در این فراز تهدیدی برای بنی‌اسرائیل مطرح شده است که اگر شرک بورزند و غیریهوه را بپرستند، مانند اقوامِ دیگر و مشرکانی که در مقابل چشمان بنی‌اسرائیل به هلاکت می‌رسند، آنان نیز به هلاکت دچار می‌شوند. البته ممکن است گفته شود شاید اقوام دیگر به دلیلی جز شرک دچار هلاکت شده‌اند و وجه شباهت، فقط هلاکت این دو قوم است؛ اما در پاسخ می‌توان گفت که علت هلاکت اقوام دیگر در دیگر فرازهای عهد عتیق معمولاًٌ شرک آنان ذکر شده است. به‌هرحال این فرازها می‌توانند به نزدیک‌ترین احتمال خود ارجاع داده شوند و آن هلاکت به سبب شرک است.

نتیجه‌گیری

آنچه تا اینجا کانون توجه قرار گرفت این بود که عهد عتیق در برابر شرک و پرستش خدایان دیگر چه از سوی بنی‌اسرائیل و چه از سوی دیگر اقوام و ملل واکنش شدیدی نشان داده و لذا نمی‌توان به هیچ صورتی شرک و تقریر خاص آن، یعنی یگانه‌پرستی را از آن به‌دست آورد؛ چه اینکه اگر رویکرد مونولتری و یگانه‌پرستی میان این قوم رواج داشت، ایشان می‌بایست در برخورد با مشرکان و سایر اقوام و ملت‌ها که خدایانی دیگر را می‌پرستیدند، نرمش بیشتری به خرج، و دست‌کم به آنها فرصت اصلاح و تغییر نگرش به خدای یهوه داده می‌شد.

البته اثبات یکتاپرستی در تورات با پایة دومی هم تقویت می‌شود و آن بررسی اوصاف یهوه در آن کتاب است. به‌عبارتی دیگر یکتاپرستی تورات از سویی از راه واکنش به شرک عرضه می‌شود و از سوی دیگر با بررسی اوصاف یهوه، و با وجود این اوصاف، جایی برای غیر او نمی‌ماند. در بخش دوم این نوشتار به برخی از اوصاف یهوه در عهد عتیق می‌پردازیم.

اوصاف خدا در سنت یهود

در عهد عتیق اوصافی به یهوه نسبت داده شده‌اند که موجب یکتایی او می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که جایی برای غیر او نمی‌ماند. در ادامه به برخی از این اوصاف اشاره‌ای اجمالی می‌کنیم.

1. قائم بالذات:22 یکی از اوصافی که در عهد عتیق کانون توجه قرار گرفته و به خداوند نسبت داده شده است، قائم به ذات بودن اوست. در کتاب اشعیای نبی آمده است: «یهُوَه پادشاه اسرائیل و یهُوَه صبایوت که ولی ایشان است چنین می‌گوید: من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست.»23 در این فراز کاملاً به اولیت و آخریت یهوه اشاره شده است و اینکه غیر از او خدایی نیست. اول بودن و آخر بودن، به این معناست که یهوه در وجودش نیازی به غیر ندارد.

موجودات عالم، غیر از خداوند سبحان، در به وجود آمدنشان، به غیر خود نیازمندند تا به آنها هستی ببخشد و آنها را از حالت امکان و استوا نسبت به وجود و عدم خارج سازد و محققشان گرداند؛ اما وجود خدای سبحان به گونه‏ای است که احتیاج به هیچ چیز خارج از خود ندارد؛ هرچه بخواهد دارد و خودبسنده24 است. اکنون در فرهنگ دینی این صفت خدا را واجب‌الوجود بالذات25 بودن می‏گویند که در مقابل آن ممکن‌الوجود26 بودن قرار دارد؛

2. قیومیت:27 قیومیت ذات حق بدین معناست که قوام هر چیز غیر او، به اوست؛ یعنی غیر از ذات باری، هرچه در عالم شکل گرفته است، با تکیه بر آن ذات محقق شده است و حتی علاوه بر وجود یافتن، موجودات غیر ذات باری، در ادامة وجودِ خویش نیز به آن ذات محتاج‌اند. پس قیومیت یعنی ایجاد و ابقای هستی‌های ممکن‌الوجود، و به‌دیگرسخن خلقِ لحظه‌به‌لحظه.

وصف قیومیت را می‌توان از فرازهای آغازین سفر پیدایش برداشت کرد:در ابتدا خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجه و روح خدا سطح آب‌ها را فروگرفت و خدا گفت: «روشنایی بشود» و روشنایی شد و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت و خدا روشنایی را روز نامید و تاریکی را شب نامید، و شام بود و صبح بود روزی اول و خدا گفت: «فلکی باشد در میان آب‌ها و آب‌ها را از آب‌ها جدا کند و خدا فلک را بساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد، و چنین شد و خدا فلک را آسمان نامید، و شام بود و صبح بود روزی دوم. ...28

در این فرازها به‌روشنی ارادة خداوند و هستی‌بخشی وی به جهان و موجودات جهان (به‌ویژه جهان مادی) مورد اشاره قرار گرفته است. درحقیقت در هیچ‌یک از این فرازها، توجهی به غیریهوه و خداوند سبحان نشده است که آنها نیز در خلقت عالم دخالتی داشته‌اند تا بتوانیم در ادامه بر وجود داشتن آنها در یگانه‌پرستی استناد کنیم. خداوند سبحان، تنها خالق عالم است و این عالم را لحظه‌به‌لحظه حیات می‌بخشد؛

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
YaSiN313
دسترسی سریع به انجمن ها