0

هفته نهم:----o-( ذوالکفــــــل " پشتیبانی از ولایت فقیه ")-o---

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به: ----o-( ذوالکفــــــل " پشتیبانی از ولایت فقیه ")-o---
دوشنبه 13 آبان 1392  9:10 AM

لب مطلب اینکه ، فلسفه و چرایی و هدف مطلق و نهایی ، از تشکیل حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ، هدایت و رساندن انسانها به کمال مطلوب و فراهم نمودن زمینه تحقق فلسفه و راز خلقت و آفرینش ، که همانا ، آبادانی دنیا و آخرت ، با از قوه به فعل درآوردن حدیث امام العارفین و صاحب ذوالفقار ، مبنی بر ، دنیا را مزرعه آخرت پنداشتن است .

بدیهی است که ، انسان خام و پرورش نیافته ای که ، راه مدرسه و مکتب را نپیموده و تحت تعلیم و تربیت و تزکیه قرار نگرفته و هنوز در ابتدای راه است ، قبل از آنی که ، دچار تحول و تغییر شود و از درون متحول گردد ، و در مسیر توسعه و پیشرفت قرار بگیرد ؛ نمی تواند در مدار کمال جهت صعود به مقام شهود و لقاء الله و دارالقرار قرار بگیرد و حجاب ها را کنار بزند .

با توجه به دو بعدی بودن انسان و پیچیدگی های این صنع عجیب و غریب ، که فقط از طرف صانع و پروردگارش ، قابل شناسایی و کشف می باشد ، در عصر حاضر ، تنها حکومتی که می تواند ، این موجود ناشناخته بنام انسان را ، به معنی اتَّم و اکمل ، و بدون عیب و نقص ، در ابعاد مختلف مادی و معنوی ، تحت سرپرستی و کنترل قرار دهد و تمام نیازمندیهای جسمی و روحی او را ، یعنی معاد و معاش انسان را ، به نحو مطلوب و بی نظیر در جهان ، تأمین نماید ، فقط حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه عادل است و لاغیر .

برای اینکه ، حاکمیت ولی فقیه عادل ، اقتباس شده از ولایت و حاکمیت خدا و معصومین علیهم السلام حکومت وولایت او در ادامه حکومت وولایت ائمه اطهار سلام الله علیهما اجمعین است و اذن حکومتی او ، از جانب خدا و معصومین (ع) صادر و ابلاغ شده است ، و در حقیقت ولایت فقیه ، مجری قوانین الهی است و قوانین الهی را فقط الهیون و ودربین الهیون ؛ او که از طرف خدا بعنوان حجت خدا در زمین و معلم انسانها تعیین شده می شناسند .

 همان طوری که اشاره شد ، هیچ مرجع قانونگذاری و انسان شناسی در دنیا ، به غیر از خدا که خالق و آفریننده انسان است و ولی خدا که حجت خدا در زمین ، و تنها حاکم صالح مأذون ، از طرف خداست و مأموریت هدایت انسان ها به قلة کمال را ، به عهده دارد ،  قادر به کشف و شناسایی انسان و تشخیص و تأمین نیازمندیهای او ، و تمیز خیر و صلاح او  و هدایتش به صراط مستقیم نیست  ، پس در عصر غیبت ، ولی فقیه ، که خلیفه و حجت خدا در زمین است و نایب ولی  معصوم (ع) می باشد ، قادر به انجام این مأموریت الهی  می باشد .

آنهایی که نظام ولایی و حاکمیت ولایت فقیه را ، آلترناتیو نظام سلطنتی می دانند ،  کاملاً در اشتباه بوده ، چرا که ، نظام سلطنتی یک حکومت موروثی است که سرآغاز و سرسلسلة آن خاندان سلطنتی ، بدون خواست مردم  و بدون مشورت و هماهنگی با آنها و با نادیده گرفتن حق انتخاب مردم ،  از راه  حیله و نیرنگ و تقلب و جعل و یا به وسیلة کودتا و کشتار مردم ، به کمک زر و زور و تزویر ، وبدون اینکه جایی برای خدا واحکام خدا ودین خدا ومردم خداجو ، در آئین وروش حکومتی شان وجود داشته باشد ، حکومت را به دست گرفته است .

 ولی در نظام ولایی که ، یک حکومت دینی است و مشروعیت آن را از خدا  و دین مبین اسلام گرفته ،  این مردم هستند که ، بدنبال ولی فقیه عادل و جامع الشرایط می گردند ؛ تا او را برخود حاکم کنند ، .همچنانکه رهبری و ولایت جامعة اسلامی ، پس از ارتحال ملکوتی حضرت امام ، به سراغ مقام معظم رهبری رفت و گریبان او را گرفت و در حالی که معظم له از این مسئولیت و از این جایگاه فرار می کرد ، مجلس خبرگان رهبری ، ولایت را بر او تحمیل کردند و ایشان هرگز خواهان چنین جایگاهی نبوده و تلاشی هم برای تحصیل آن انجام نداده است .

 حاکمیت ولایت فقیه ، ولایت یا حاکمیت قدرت نیست ، بلکه مظهر حاکمیت قوانین الهی است ، و از قوانین الهی نیز ، چیزی به غیر از ، شفقت  و رأفت و ملاطفت و مردم داری و حسن خلق و مهربانی ، تراوش نمی کند .

بنابراین حاکمیت ولایت فقیه در جامعه اسلامی در ادامه و استمرار حاکمیت اصل نبوت و امامت در دین مبین اسلام و از ارکان و اصول مذهب شیعه اثنی عشری است ، که در عصر غیبت امام معصوم (ع) بنا به مشیّت و خواست الهی تحقق می یابد .

مشیت و خواست الهی هم به بطور مطلق ، با فطرت جمیع انسانها منطبق و سازگار بوده و می باشد ، هر چند که ممکن است ، خواست و مشیت الهی ، مطابق با میل و درخواست بعضی از افراد ، که از مسیر فطرت خارج شده اند نباشد ، در اینصورت دیگر خواست اقلیت در مقابل مشیت الهی و خواست اکثریت مردم ، قابل توجه نیست ، هر چند که در کل ، و در اصل ، میشت و خواست الهی ، به خواست و تمایلات مردم هیچ ارتباطی ندارد ، و آنچه را خدا بخواهد و اراده کند ، بدون توجه به میل اقلیت و اکثریت ، همان خواهد شد ، همچنان که تغییرات جوی و نزول برف و باران ، بنا به اراده مطلق الهی و بدون مشورت با مردم و بدون توجه به خواست آنها صورت می گیرد .

محور بودن ولایت فقیه در حکومت اسلامی ، به مثابه محوریت امامت و ولایت امام معصوم (ع) می باشد و هم چنان که حضرت امام خمینی ، در کتاب ولایت فقیه ، خیلی صریح فرموده اند : ولایت فقیه از همان ولایتی برخوردار است که رسول مکرم اسلام (ص) و امام معصوم برخوردار است ..

حقیقت سـرایی اسـت  آراسته                   هـوی و هـوس گرد برخاسته

نبینی که هرجا که برخاست گرد                  نبیند نظر گر چه بیناست مرد

اولین شرط تحقق محور بودن حاکمیت ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی مبتنی بر امر ولایت ، حضور پررنگ مردم و نقش آفرینی آنها ، در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی ، مذهبی ، اخلاقی و غیره است .

محور بودن حاکمیت ولایت فقیه ، به معنی نفی مشارکت مردمی و نادیده گرفتن نقش اساسی مردم ، در ادارة حکومت و یا نافی دمکراسی نیست ، بلکه حاکمیت ولایت فقیه ، که در حقیقت ، همان حاکمیت امام و امت است ، مظهر حاکمیت دمکراسی دینی و پاسدار حاکمیت ارادة مردم می باشد .

جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی                        غبار را بنشان تا نظر توانی کرد

توسعه ، پیشرفت و عدالت ، از جمله شعارهای آرمانی جامعه بشری است ، که به لحاظ تنوع نامحدود و نامتناهی بودن راه و عدم حدود و ثغور آنها ، همچون تحصیل علم که پایانی ندارد ، انسان نیز نسبت به آن سیرایی نداشته و همواره با ولع خاصی به آن چشم دوخته و آن را دنبال می کند .

در طول تاریخ خلقت از آدم ابوالبشر (ع) تا به امروز ، دنیا ، جامعه ای را به خود ندیده که ،  از نظر توسعه و پیشرفت و عدالت به نقطه پایانی و کمال مطلق رسیده باشد .

 بنده معتقدم ، آنچه امروز رواج پیدا کرده و جهان را ، به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و توسعه نیافته ، تقسیم بندی نموده اند ، نوعی تقسیم بندی سیاسی و مصنوعی و یا به تعبیری خیالی است ؛ چرا که هر قسم از این تقسیم بندی ها ، بدون استثناء از موقعیت و جایگاه و شرایط فعلی خود ، ناراضی بوده و برای ارتقاء موقعیت و توسعه بیشتر و شکوفایی عدالت تلاش می کنند ، لذا تعبیر واقعی و درست این است که ، جهان را در حال توسعه و پیشرفت بدانیم . و اطلاق توسعه یافتگی مطلق ، به بعضی از کشورها ، که در چند زمینه ، مسیر بیشتری را طی نموده اند ، و یا توسعه نیافته ، تلقی نمودن بعضی از کشورها ، که مسیر کمتری را پیموده اند ،  دور از عدالت و انصاف و بر خلاف واقعیت امر می باشد .

آری ، چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سؤال های اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحّول تکاملی جوامع بوده است ، معمولاً وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود ، نوعی پیشرفت و توسعة همه جانبه به ذهن متبادر می شود .

اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم ، می توان گفت : توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه و ارتقاء امنیت و آسایش عمومی و آزادی های مشروع و گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی معطوف به ارزش های اسلامی جامعه است ، که در سایه پیشرفت علم و تکنولوژی و هماهنگی علم و اخلاق و اخلاق و مذهب و مذهب و علم ، سیر تکاملی خود را طی نموده ، و با مهندسی اسلامی و رعایت عدل و انصاف ، به نحو شایسته ای ، مدیریت شده ، که با ارزش های دینی و ملی ، منافاتی ندارد و پاسخگوی نیازمندیهای مادی و معنوی ، و دربرگیرندة تمامی نیازهای جسمی و روحی انسان باشد و معاد و معاش انسان را نیز ، توأمان تحت پوشش قرار می دهد .

در پرتو تلالؤهای خورشید بی غروب ولایت فقیه و نورافشانی های آن که شعاعی فرا جغرافیایی دارد و در ذیل ظلّ لایزال قدسی ولایت است ، که می توان پیشرفت و توسعة مورد نیاز جوامع انسانی را ، بدواً هدفمند و سازنده و سپس تحقق یافتنی دانست .

توسعه و پیشرفت و عدالت محوری که  در حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ، محقق می گردد ، با توسعه و پیشرفت مصطلح و رایج در دنیا بسیار متفاوت است ؛ چرا که حکومت اسلامی تحت حاکمیت ولایت فقیه مأموریت دارد ، توسعه و پیشرفت مسلمانان زیر مجموعة خود را، طوری محقق و شکوفا سازد که ، دنیا و آخرت آنها را دست خوش تحول و تغییر و رفاه و آسایش قرار دهد . در حالی که در حکومت های غیردینی ، فقط به آباد کردن دنیا و برجسته نمودن ابعاد دنیاگرایی و تأمین نیازهای حیوانی ، توجه می شود و تمامی توسعه و پیشرفت ها از نوع مادی و مختص به دنیا می باشد .

البته برادران و خواهران گرامی باید ، به قراعت های مختلفی که این روزها از پیشرفت و توسعه و عدالت ارائه می شود ، توجه کافی داشته باشند .

 عدالت و توسعه و پیشرفت به سبک و سیاق الهیون و با پرهیز از قراعت به شیوه مادیون ، و دنیاگرایان ، از جمله مکانیسم هایی هستند که انسان می تواند ، به وسیله آنها مسیر خود را ، از پستی وبلندیها و ناهمواریهای زندگی ، به راه صاف و صراط مستقیم تغییر دهد و از بین جاده های پرزرق و برق و فریبا ، راه نجات و کمال وهدایت را ، انتخاب و از آن برای سیر وسلوک ، جهت نیل به همان هدف نهایی که ،کمال مطلق و ثمرة زندگی در سایه سار ولایت فقیه است ، بهره برداری لازم را بنماید.

پیشرفت و توسعه  ، در حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه ، به معنی عام و خاص آن ، باید توأم با عدالت باشد ، و عموم و خصوص  آن ، با خط کش اسلام ناب محمدی کنترل و اندازه گیری شود ، اگر غیر از این باشد ، شعار فریبنده ایی بیش نیست ، که جز حقارت و پس روی و عقب نشینی چیزی در بر نخواهد داشت .

همان طوری که اشاره شد عدالت ، توسعه ، پیشرفت  شعارهای بسیار زیبا و پرمحتوایی هستند که اگر شریعت محور نباشند و در پرتو رهنمودهای ولی فقیه زمان ،  مهندسی و ساماندهی و هدایت نشوند و برای آبادانی دنیا و آخرت مردم  کاربری نداشته باشند ، از جمله ابزار و مکانیسم هایی خواهند بود که ؛ جزء حیف و میل و اتلاف بیت المال و فریب مردم ،  نتیجة دیگری نخواهد داشت .

متأسفانه گروهی ، پیشرفت را در بی حجابی و برهنگی زنان می بینند ، که به تعبیر شهید والامقام استاد مطهری ،ره، اگر این چیزها نشانه پیشرفت و تمدن است ، پس حیوانات از ما پیشرفته تر و متمدن تر هستند .

بعضی ها پیشرفت و توسعه را ، در آزادی مطلق جنسی و ترویج فساد و فحشاء و اختلاط بی حد و مرز زن و مرد می دانند ، که قباحت و زشتی این ایده و نظر ، در حدی است که ، بنظر می رسد ، قید آن در این نوشتار ، اهانت به قلم وکاغذ و بی احترامی به خوانندگان گرامی خواهد بود .

گروهی توسعه و پیشرفت را ، در بندگی و بردگی طاغوت و تقلید کورکورانه ، از اربابان زر و زور و تزویر ، که توسعه و پیشرفت علمی و عملی در چند پروسه دنیوی را ، وسیله ای برای تسخیر و استعمار و استثمار ملت ها و دولت ها قرار داده اند می دانند .

متأسفانه گروه دیگری توسعه و پیشرفت را ، در خدمت دنیا و نیازهای حیوانی انسان  تعریف می کنند ، طوری که گویا انسان قرار نیست بمیرد و حیات پس از مرگ را که حیات ابدی و جاویدان است را تجربه کند .

بعضی ها ، عدالت را در برابری ومساوی بودن بی قید و شرط زن و مرد و یا اینکه ، هر فردی با هر ایده و نظر و با هر مذهب و مسلک ، و تفکر سیاسی بتواند ، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ، برای تصّدی مشاغل حساس و کلیدی ، انتخاب شود و یا بتواند ، در انتخابات ها که به مناسبت های مختلف ، برگزار می شود ، بعنوان کاندیدای انتخاباتی ، خود را مطرح نماید .

در موقعیت حساس کنونی ، که انقلاب اسلامی ایران ، وارد دهة چهارم خود شده ، ودر سی وسه سال گذشته ، انقلاب اسلامی ایران ، علیرغم تهدیدات وتحریمات اعمال شده ، از جانب دشمنان قسم خورده نظام ، پیشرفتهای چشمگیر و قابل توجهی ، در کلیه زمینه ها داشته ، طوریکه ایران تحقیر شده دیروز ، ایرانی که زیر چکمه های ، مستشاران آمریکائی وانگلیسی وروسی ، کمر خم کرده بود ، واز نظر صنعتی وتکنولوژی ؛ عاجز وناتوان از ساخت آفتابه ولگن بوده ، در سایه سار حاکمیت ولایت مطلقه فقیه ، وبا محور قرار دادن احکام شریعت اسلام ناب محمدی (ص) ؛ و فصل الخطاب دانستن حدیث و راه وسکوت ولایت ، چنان توسعه وپیشرفتی پیدا کرده که ، در کلیه زمینه ها علمی وصنعتی وتکنو لوژی ونانو تکنولوژی وفن آوریهای مختلف از جمله ، فن آوری هسته ای وفضا هوا وسلول های بنیادی وشبیه سازی ، وخود کفا شدن در تمام امورات نظامی ؛ پا به پای چند کشور صنعتی دنیا ، رقابت میکند ودر بعضی مسائل از آنها نیز جلو زده است .  زیر باران باید رفت ،  چشم هارا باید شست و جور دیگر باید دید . تا این موقعیت وروند پیشرفت حفظ شود وسرعت بیشتری به خود بگیرد .

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368 alirezaheydari64
دسترسی سریع به انجمن ها