0

اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان
شنبه 11 آبان 1392  8:17 AM

23- حاج شیخ محمود کُمْلَه‏ای(63) در ایّام اقامت‏اش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در این مدّت، تلاش زیاد کرده که معصیّت نکند و ضمناً از غذاهای حیوانی نیز اجتناب کرد. در شب چهارشنبه 34 یا 35 به محضر مقدس مولا می‏رسد. مولا، سفره‏ای پهن، و از او نیز برای صرف غذا دعوت می‏کند. او، عذر می‏خواهد و می‏گوید: ((من، در شرایطی هستم که غذای حیوانی نمی‏خورم.)). مولا می‏فرماید: ((آن چه شنیدی، معنایش این است که مثل حیوان نخور، نه آن که غذای حیوانی نخور.)).(64)

24- حاج صادق کربلایی، چند شب چهارشنبه، برای حاجتی، با پای پیاده، از کربلا به مسجد سهله مشرّف می‏شود. در یکی از شب‏ها، در مسیر مسجد سهله، به محضر مولا شرف‏یاب می‏شود. در بامداد همان روز، حاجت‏اش نیز روا گشته است.(65)

25- عالم دل‏سوخته‏ای، چهل شب چهارشنبه، به قصد دیدار یار، به مسجد سهله مشرّف می‏شود، ولی به مقصود نمی‏رسد. سرانجام، او را به مغازه‏ی پیرمرد قفل سازی در بازار آهنگران رهنمون می‏شوند. رخت سفر بسته به آن شهر سفر می‏کند. مغازه‏ی پیرمرد را پیدا می‏کند. رفتار صادقانه و منصفانه‏ای از او مشاهده می‏کند. از دو لب جان جانان، این جمله را استماع می‏کند که فرمود: ((این گونه باشید، ما به سراغ شما می‏آییم.)).(66)

26- از مرحوم آیةالله حاج شیخ محمّد علی اردوبادی (متوفای 15 صفر 1380 ه) نقل شده که یک تاجر تبریزی به نام حاج محمّد جعفر اصفهانی، دچار تنگ دستی می‏شود. به عتبات می‏رود و در نجف اشرف رحل اقامت می‏افکند. چهل شب چهارشنبه، به عشق دیدار مولا به مسجد سهله می‏رود، پس از چهارشنبه‏ی چهلم، به سوی سامرا حرکت می‏کند. دچار گرسنگی می‏شود. در مسیر سامرا، به محضر مقدّس مولا شرف‏یاب می‏شود. در وسط بیابان، نان گرم و تازه از دست مولا تناول می‏کند، آن گاه پیامی دریافت می‏کند که در سامرا به خدمت میرزای شیرازی برساند و مأمور می‏شود که به این تعبیر بگوید: ((کسی که در شب نیمه‏ی شعبان، به تو انگشتری داد، این پیام را به شما ابلاغ فرمود.)).

پس از ابلاغ پیام، به شدّت مورد عنایت مرحوم میرزا قرار می‏گیرد.(67)

27- مرحوم آیةالله حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی (متوفای 13 رجب 1423 ه) بدون واسطه، از مرحوم آیةالله حاج سید ابوالقاسم خویی، قدس سره، نقل کردند که به مدّت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده است. در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفته است.

28- آیةالله حاج شیخ محمّد غروی، در ایام اقامت‏اش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الیاس، به مدّت دوازده روز، مشغول تهجّد و تضرّع و استغاثه می‏شود. شبی، مورد عنایت قرار می‏گیرد. در اطاق در بسته، احساس می‏کند که آفتاب بالای سرش قرار گرفته است! به شدّت عرق می‏کند. قطرات اشک‏اش با عرق سر و صورت، آمیخته، به سوی سینه‏اش سرازیر می‏شود. مدّتی در این حال بوده تا به تدریج به حال طبیعی بر می‏گردد.

29- در همان ایّام، مکاشفه‏ای در مسجد سهله برای ایشان رخ می‏دهد. شخصی، در کسوت قندهاری برای او مجسّم می‏شود. به سویش می‏آید. با ایشان معانقه می‏کند. در آن حال می‏بیند که روی سینه‏ی آن شخص با خط بسیار زیبایی از نور نوشته شده: ((مأمور صاحب الزمان)).(68)

30- حجةالاسلام شریفی، مقیم کویته‏ی پاکستان را در محفلی دیدم. از مسجد سهله سخن رفت. فرمودند، در ایام اقامت‏ام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرّف می‏شدم. در آن جا، سیّدی را از اهل بحرین دیدم که به محضر مولا شرف‏یاب شده بود. از داستان‏اش جویا شدم. فرمود:

یک سال تمام، در بحرین، به قصد دیدار مولا، هر شب، دعای توسّل خواندم. سپس به زیارت عتبات عالیات مشرّف شدم. به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمت شمالی آن، به آرزوی خود رسیدم.

31- یکی از مراجع بزرگواری که در تاریخ دوم شوال 1422 ه وفات کرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در شب چهلم، به دیدار حجّت خدا نایل شد و از زبان دُرَربارش این فرمان را استماع کرد که فرمود: ((اکتُبْ؛ بنویس.)).

متوجّه می‏شود که الآن، وظیفه‏اش، نوشتن است. درس و بحث را تعطیل می‏کند، به تألیف و تحقیق روی می‏آورد و آثار ارزش‏مند فراوانی را از خود به یادگار می‏نهد.(69)

32- آیةاللّه حاج سیّد محمّد مفتی الشیعه فرمود، در ایّام اقامت ما در نجف اشرف، یکی از وعّاظ تهران به نام حاج سیّد عبدالله کرّوبی، با پسرش سیّد احمد، به عتبات مشرّف شدند. چون با پسر عموی ما، آقای مرتضوی همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند. تصادفاً، در آن جا به شدّت مریض شدند. شب چهارشنبه‏ای، در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. اظهار کردند که محل خلوتی می‏خواهند. به مقام امام زین‏العابدین (علیه‏السّلام) رهنمون شدند. مدّتی در آن جا به تضرع و استغاثه پرداختند. مورد عنایت قرار گرفتند و کاملاً خوب شدند.

پس از مراجعت به ایران، به من نامه نوشتند که ما، در آن شب، الحمدللّه، به حاجت خود رسیدیم.

33- ایشان، اضافه کردند که ما، در ایّام اقامت خود در نجف اشرف، هر وقت با مشکلی مواجه می‏شدیم،

به مسجد سهله پناه می‏بردیم و هرگز دست خالی بر نمی‏گشتیم.

34- آیةالله حاج شیخ رضا توحیدی، از فقهای برجسته و علمای شایسته‏ی مقیم تبریز(70) فرمودند، در مدرسه‏ی ما، شخص فاضلی به نام شیخ محمّد یا شیخ محمدرضا بود. او، اهل خوراسکان بود. همواره، مشغول بود و تا از مطالعه فارغ می‏شد، به نماز می‏پرداخت. او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف می‏شد. هنگامی که بر می‏گشت، حال بسیار خوشی داشت. روزی از او پرسیدم: ((چه شده؟)). گفت: ((یدرک ولایوصف.)).

35- ایشان، از یکی از سادات معروف تبریز نام بردند که به هنگام تشرّف به عتبات، به من گفت: ((مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقداری از فضائل و اعمال آن را برای‏ام بازگو کن.)).

در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. من، به جهت درس و بحث، ناگزیر بودم به نجف برگردم. او، شب را در مسجد بیتوته کرد. وقتی به نجف آمد. مشخّص بود که مورد عنایت واقع شده است. استقرار نداشت. می‏خواست پرواز کند. به پشت بام می‏رفت و با مولایش راز دل می‏گفت.

36- آیةالله غروی، از مرحوم حاج شیخ محمّدجواد سهلاوی که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت:

روزی، چیزی برای خوردن نداشتیم. به حضرت عرض کردم که ((من، هیچ ولی برای بچه‏ها چه کنم؟)).

به دل‏ام گذشت که به مقام ابراهیم (علیه‏السّلام) بروم. چون به آن جا رسیدم، دیدم ظرف بزرگی پر از غذا آن جا است و هنوز بخار از آن متصاعد است. متوجّه شدم که از عنایت مولا است.

آیةالله غروی فرمود، در ایّام اقامت دوازده روزه‏ام در مسجد سهله، روزی، مرحوم سهلاوی، در مقام امام زین العابدین (علیه‏السّلام) به من گفت:

یک وقت، این جا را حفر کردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسیار بزرگی رسیدند. روی آن سنگ، تصویرهایی نقش بسته بود. جنازه‏هایی مشاهده شد که قامتی بسیار رسا داشتند و مشخّص بود که به تاریخ قبل از اسلام مربوط بودند.(71)

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها