فرشتهشناسی در اندیشه ملاصدرا
سه شنبه 7 آبان 1392 10:24 AM
چکیده
ملاصدرا در برخی از کتابهای خود ازجمله مفاتیح الغیب و مبدأ و معاد مباحث مستوفایی درباره فرشتگان با رویکرد دینی دارد. وی حقیقت فرشته را جوهری روحانی میداند که مخلوق خداست و شأن آن افاضه خیر، افاده علم، کشف حقیقت و امر به معروف است.
او برای فرشتگان ویژگیهایی همچون رسول بودن، قرب الیالله، اطاعت از دستورات الهی، قدرت فراوان، ترس از خداوند، تسبیح دائمی، عدم جنسیت و بهدنبال آن عدم ازدواج و نیز عصمت ذکر میکند و در مورد پارهای از ویژگیهای آنان مانند عصمت دلایلی نیز اقامه میکند. در موارد فراوانی، گونهای تلاش برای تطبیق فرشتگان با عقول و نفوس فلکی دیده میشود که بهمعنای همخوانی میان مجردشناسی فلسفی و فرشتهشناسی دینی از دیدگاه ملاصدرا میباشد.
واژگان کلیدی: ملاصدرا، فرشته، عصمت، تجرد، مفاتیحالغیب، مبدأ و معاد.
طرح مسئله
ضرورت فرشتهشناسی بهویژه در دوره معاصر و برای ورود به عرصه مباحث تطبیقی با الهیات مسیحی امری روشن است. در این حیطه، بازخوانی اندیشه یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان مسلمان، یعنی ملاصدرا که توضیحات فراوانی در این مسئله ارائه کرده، جایگاه ویژهای دارد. محقق تلاشگر در مقام یافتن دیدگاههای ملاصدرا درباره فرشتگان، بیش از آثاری همچون اسفار باید به کتابهایی مانند مفاتیحالغیب و مبدأ و معاد توجه نماید. آنچه وی درباره فرشتگان آورده، با رویکردی دینی ارائه شده و بیش از آنکه به ادله عقلی تمسک کند، آیات قرآنی را وجهه خود قرار داده است.
در فرایند فرشتهشناسی ملاصدرا، مباحثی همچون حقیقت فرشتگان، ویژگیهای فرشتگان ازجمله قدرت، عصمت، تجرد و قرب الیالله، اقسام و تعداد فرشتگان را شاهدیم. در ضمن نوعی تلاش برای تطبیق موجودشناسی فلسفی مجردات بر فرشتگان نیز در اظهارات ملاصدرا دیده میشود. این مقاله تلاش دارد تا با مراجعه به کتابهای پیشگفته و دیگر آثار ملاصدرا و با روش توصیفی ـ تحلیلی و در مواردی نیز مقایسهای، اندیشههای ملاصدرا درباره فرشتگان را بازخوانی کند.
الف) حقیقت فرشته
برای دستیابی به نظر ملاصدرا درباره حقیقت فرشتگان لازم است بهسراغ مشهد اول و دوم از مفتاح چهارم کتاب مفاتیحالغیب برویم. وی در آنجا بهاقتضای توضیح علم و انواع آن به تحلیل مکاشفه میپردازد. او پس از تقسیم مکاشفه به صوری و معنوی یا مکاشفه ازطریق حواس و مکاشفه بدون واسطهگری حواس (صدرالدین شیرازی، 1363: 149) ماهیت دوگانه آدمی را توضیح داده، انسان را دارای دو وجه مُلکی و مَلَکوتی معرفی میکند.
آدمی رویی بهسوی مَلَک دارد که خیر مجرد است و رویی بهسوی شیطان دارد که شر محض است و همزمان با شیطان و فرشته مناسبت دارد. (همان: 152) نفس دائماً ازطریق حواس ظاهری یا حواس باطنی که اصل و حقیقت حواس ظاهری هستند، دریافتها و ادراکاتی دارد که ملایم یا منافر با یکی از دو وجه ملکی و ملکوتی او هستند.
قلب آدمی همیشه در حال انفعال ازجانب اسباب است که «حاضرترین این اسباب خواطر است». (همان: 154) خاطر انفعالی است که در قلب ایجاد میشود و علت این نامگذاری آن است که قلب دارای آن نبوده، سپس دارای آن شده است یا اکنون متذکر آن نیست و سپس متذکر میشود.
خواطر در آدمی میل و رغبت ایجاد میکنند که آن هم مبدأ عزم و نیت میشود و نیت نیز محرک اعضا برای انجام افعال خیر یا شر خواهد شد. فعل خیر فعلی است که در آخرت نافع است و فعل شر آنکه در آخرت زیانبار است. بنابراین خواطری که داعی افعال شر هستند، مذموماند و وسوسه خوانده میشوند و خواطری که داعی افعال خیر هستند، محمودند و الهام خوانده میشوند.
پرسش این است که منشأ اختلاف میان الهام و وسوسه چیست؟ خواطر حادثاند و هر حادثی نیازمند اسباب است. اگر اختلاف دو امر حادث در عوارض و خارجیات باشد، منشأ اختلاف در استعداد و قابلیتِ دو حادث است؛ اما اگر اختلاف آن دو، حقیقی و نوعی باشد، باید منشأ اختلاف را در ناهمگونی میان علل فاعلی دانست.
ازآنجاکه میان نور و ظلمت اختلاف حقیقی است، تمایز میان الهام و وسوسه نیز نوعی و در حقیقتِ این دو است. بنابراین باید میان منشأ این دو اختلافی حقیقی باشد. سبب داعی به خیر فرشته است و سبب داعی به شر، شیطان. (همان: 154) بر این اساس، ملاصدرا تعریفی از فرشته ارائه میدهد:
فرشته جوهری روحانی و نورانی است که خداوند او را آفریده و شأن او افاضه خیر، افاده علم، کشف حقیقت و امر به معروف است که خداوند او را برای این کارها مسخّر گردانده است. (همان: 155 ـ 154) توجه به این تعریف نشان میدهد که صدرا در تعریف فرشته، جدای از جوهر دانستن او که بیانکننده ذات فرشته است، به ارتباط او با خداوند و انسان نیز توجه کرده است.
در مقام ارتباط با خداوند، فرشته مخلوق خداست و شأن استقلالی ندارد. در مقام ارتباط با انسان نیز او به سه دسته ویژگی که میتوان آنها را وجودشناختی، معرفتشناختی و رفتاری نامید، اشاره میکند. ویژگی وجودشناختی فرشته، افاضه خیر به انسان است.
خیر امری ملایم با طبع هر قوه از قوای انسان است و ازطریق این افاضه است که انسان در مسیر اشتداد وجودیِ لایق خود قرار میگیرد. افاده علم و کشف حقیقت، دو مقام معرفتی علمالیقین و عینالیقین است که فرشته برای انسان بهارمغان میآورد. امر به معروف نیز نشان از یک ویژگی رفتاری در مقام رابطه فرشته با انسان دارد. همانگونه که انسان برای اشتداد وجودیِ لایق خود نیازمند علم است، به رفتارهای صحیح نیز محتاج است و فرشته در مقام کشف این رفتارها مددکار انسان است.
ملاصدرا همچنین به ذکر دیدگاههای مختلف درباره حقیقت فرشتگان میپردازد. هرچند او بهصراحت درباره دیدگاهها ـ جز چند مورد ـ اظهارنظر نمیکند، با توجه به آنچه در ادامه مقاله میآید، معلوم میشود خود او به دیدگاه فلاسفه تمایل دارد. (بنگرید به: همان: 343 ـ 341؛ خزعلی، 1387: 117)
تمایل ملاصدرا به نظریه فلاسفه درباره حقیقت فرشتگان نشان میدهد با نوعی تطبیق موجودشناسی فلسفی مجردات با مبحث دینی فرشتگان مواجهایم. در ادامه مقاله، این ادعا در بخشی مستقل واکاوی خواهد شد.