پاسخ به:تأثیر دو باور اعتقادی توحید و معاد بر اخلاق در نهجالبلاغه
چهارشنبه 8 آبان 1392 8:30 AM
و من شما را براى خدا مىخواهم». ( سیدرضی، 1379: خ 136) یعنى رفاه و آسایش شما پلههایى براى صعود به تکامل است و آماده ساختن مردم براى چنین حرکتى، وظیفهای است که على(ع) در اعماق روحش یک ضرورت حیات هدفدار براى خود مىداند. پس در حقیقت على(ع) با انجام وظیفه اجتماعى در آن حیات هدفدارش تنفس مىکند و تنفس براى حیات سپاسگذارى ندارد. دلیل این مطلب جمله زیر است: «آزاد ساختن شخصیت از چنگال تمایلات و روانه کردن آن به سوى خداوند و به سوى شما سپاسگذارى ندارد. (جعفری، 1376: 1 / 253)
معاد و اخلاق عملی
مسئولیت اخلاقی در برابر خداوند، اعتقاد به معاد را درپی دارد؛ چراکه حکمت خداوند ایجاب میکند جهان آخرتی باشد و از عدالت خداوند به دور است که با نیکوکار و بدکار یکسان برخورد کند. معاد از بازیافتن حیات براى مشاهده نتایج کردار، گفتار و هدفگیرىهای انسانها در این دنیا است؛ آن هنگام که ابدیت شروع مىشود و مسئله تقسیم انسانها به سعدا و اشقیا و متوسط به میان مىآید. (همان: 4 / 150)
اعتقاد به معاد بر اخلاق عملی تأثیرگذار است که برخی از آن آثار عبارتند از:
1. زهد و توجه به فانی بودن دنیا
از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) وقتی آخرت دارالقرار شد، دنیای فانی از ارزش میافتد؛ چراکه این سرا محل ماندن نیست؛ بلکه وسیلهای برای رسیدن به نعمتهای پایدار خواهد بود. با این دید، تلاش برای آخرت اهمیت ویژهای مییابد. آن حضرت تمثیل زیبایی را در این زمینه مطرح کردهاند:
همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانى است که در سر منزلى بىآب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینى را دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمّل مىکنند و جدایى دوستان را مىپذیرند و سختى سفر و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مىکنند، تا به جایگاه وسیع و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند. (سیدرضی، 1379: ن 31)
ایشان زهد را نیز چنین تبیین مینماید:الزّهادة قصر الامل و الشّکر عند النّعم و الورع عند المحارم. (همان: خ 81) زهد یعنى کوتاه کردن آرزو و شکرگزارى برابر نعمتها و پرهیز در برابر محرمات. برخی عالمان علم اخلاق نیز در راستای این کلام نورانی، زهد را اینگونه تعریف کردهاند:
زهد عبارت است از ضد محبت دنیا و رغبت به آن و اکتفا کردن به قدر ضرورت ... مرتبه زهد وقتی حاصل میشود که باعث ترک دنیا و پستی و حقارت آن باشد در جنب آنچه میطلبد از آخرت و یا قرب به خدا. (نراقی، 1383: 355)
نظر داشتن به سرای جاوید و ملاحظة ناپایداری دنیا باعث میشود انسان به دنیا حرص و طمع بیش از حد نداشته باشد و سختیها برای او آسان شود و در پرتوی آن به کمالات و ملکات اخلاقی برسد: مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بالْمُصیبَات. (موسوی، 1376: 180) کسی که در دنیا زهد بورزد مصیبتها برای او آسان میشود.
البته این بدان معنا نیست که از نعمتهای دنیوی هیچ بهرهای نبرد چراکه اهل زهد بیشترین لذت را از دنیا میبرند؛ چون لذت ترک لذت را با لذایذ دنیوی همراه کردهاند. اعتقاد به معاد و ملاحظه ناپایداری دنیا زمینهساز زهد ورزیدن و مصروف شدن هم و غم آدمی در جهت رسیدن به کمال و قرب الهی میشود و این یکی از تفاوتهای اخلاق سکولار با اخلاق دینی است.
غایت اخلاق سکولار، سعادت دنیوی بشر و رفاه اجتماعی اوست؛ در حالی که اخلاق دینی افزون برتوجه به سعادت دنیوی، آخرت را نیز در نظر دارد و اصالت را به آن میدهد. (سربخشی، 1388: 51) به همین دلیل، مفهوم زهد به این صورت در اخلاق سکولار وجود ندارد؛ بلکه حداکثر بهرهمندی از مواهب دنیوی، آرمان آن رویکرد است؛ زیرا همه چیز با تمام شدن زندگی دنیوی به پایان میرسد و با این دید، غیرمنطقی است که انسان به خود سختی بدهد و از دنیا حداکثر لذت را نبرد.
امام علی(ع) رابطه زاهدان و پرهیزکاران با دنیا را چنین میفرماید: پرهیزکاران در بهترین خانههاى دنیا سکونت کردند و بهترین خوراکهاى دنیا را خوردند و همان لذتهایى را چشیدند که دنیاداران چشیده بودند و از دنیا بهره گرفتند آنگونه که سرکشان و متکبّران دنیا بهرهمند بودند. سپس از این جهان با زاد و توشه فراوان و تجارتى پرسود، به سوى آخرت شتافتند. لذت پارسایى در ترک حرام دنیا را چشیدند و یقین داشتند در روز قیامت از همسایگان خدایند؛ جایگاهى که هر چه درخواست کنند، داده مىشود و هرگونه لذتى در اختیارشان قرار دارد. (سیدرضی، 1379: ن 27)
در نگاه دینی، دنیا مقدمه آخرت است و باید خود را برای فرجام کار آماده کرد. زهد ورزیدن، امکان استفاده بهتر از دنیا را فراهم میکند و دلشورههای تعلق خاطر به آن را از بین میبرد و مهمتر از آن، فراغت بالی حاصل میکند تا به هدف اصلی که همان رسیدن به مکارم اخلاق و تخلق به اخلاق الهی است، به دست بیاید.
2. ضمانت اجرا
برای آنکه هر قانونی بخواهد به درستی اجرا شود، باید در مقام عمل، تضمین و پشتوانهای داشته باشد. اخلاق هم از این قاعده مستثنا نیست: دین میتواند بنیاد اخلاق باشد و از این طریق میتواند آن را ضمانت کند. اساساً اگر قرار است اخلاق بهطور کامل تحقق یابد، باید براساس دین و با تکیه بر دین (معرفة الله) باشد.
قدر مسلم این است که دین حداقل بهعنوان پشتوانه برای اخلاق بشر ضروری است؛ چراکه اولاً تاریخ و تجربه نشان داده آنجا که دین از اخلاق جدا شده، اخلاق خیلی عقب مانده است. ثانیاً دین به راحتی میتواند انضباطهای اخلاقی محکم و پولادین را بهوجود آورد. (مطهری، 1373: 135 و 136)
بنابراین در مقام تضمین عملی، اخلاق به دین وابسته است. اعتقاد به معاد و ثواب و عقاب، نوعی کنترل درونی ایجاد میکند؛ چراکه در قیامت، اعمال حسابرسی خواهند شد. امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه میفرماید: بندگان خدا از روزى بترسید که اعمال و رفتار انسان وارسى مىشود. ... در قیامت با نیکوکار و بدکار یکسان رفتار نمیشود و به تناسب رفتارشان به نعمت یا عذاب دچار میشوند. (سیدرضی، 1379: خ 157)
اما در نظامهای اخلاقی سکولار به دلیل عدم وجود ضمانت لازم برای اجرای اخلاق، این مهم با مشکل روبرو شده است. امام(ع) در جایجای نهجالبلاغه به نقش تربیتی معاد و ضمانت اجرایی آن اشاره کردهاست. گویی معاد و اندیشة روز بازپسین، عنصری جدانشدنی در خطبهها و سخنان اخلاقی ایشان است؛ برای نمونه، میفرماید:
لَا یَغْدِرُمَنْ عَلِمَ کَیْفَ الْمَرْجعُ. (همان: خ 41) آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد، خیانت و نیرنگ ندارد. مَنْ أَیْقَنَ بالْخَلَفِ جَادَ بالْعَطِیَّةِ. (همان: ح 138) آن که پاداش الهى را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.
البته برخی بر اخلاق دینی خرده گرفتهاند که مصلحتجویانه و سودگرا است؛ چراکه افراد برای رسیدن به سود (ثواب) ابدیِ آخرت یا ترس از جهنم، از سود و لذت زودگذر دنیا چشمپوشی کردهاند و اخلاق نباید بر مبنای سودگرایی باشد. امیرالمؤمنین(ع) با دستهبندی بندگان، ارزش عبادت آنها را چنین میسنجد:
إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ. (همان: ح 237) گروهى خدا را به امید بخشش پرستش کردند که این پرستش بازرگانان است و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستیدند و این پرستش آزادگان است.
از منظر ایشان، عبادت و پیروی از دستورات الهی، به شیوه دو گروه اول که برای ترس یا تشویق است، دارای سطحی ابتدایی و اولیست؛ بلکه عمل اخلاقی و بندگی واقعی ازآنِ گروه سوم است که انگیزه آنها صرفاً شکرگزاری پروردگار است.
از نگاه دیگر میتوان گفت فقط ترس از جهنم و شوق به بهشت، باعث اخلاقی شدن فرد دیندار نیست و این دو در اخلاق دینی وجود دارند؛ ولی جوهره اصلی اخلاق، رسیدن انسان به تعالی است؛ زیرا معاد نقطه برتر زندگی انسان و شروعی دوباره و سرایی همیشگی است و انسان باید خود را برای آن آماده کند و از پل دنیا خود را به آن مقصد نهایی برساند. به فرموده آن حضرت:
ان رغبتم فى الفوز و کرامة الاخرة فخذوا فى الفناء للبقاء. (آمدیتمیمی، 1360: 2 / 22) اگر به رستگاری و کرامت آخرت رغبت دارید، دنیای فانی را برای آخرت باقی به کار بگیرید. از این حیث، اخلاق با درونمایه دینی فقط در ثواب و عقاب خلاصه نمیشود؛ بلکه هر عمل اخلاقی زمینه را برای رسیدن به کمال فراهم میکند و حتی اگر ثواب و عقابی در قیامت وجود نمیداشت، به دلیل ابدی بودن در آخرت و اینکه انسان به سوی خداوند بازگشت پیدا میکند، اعمال و اخلاق و صفات او اهمیت مییابد. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید:
إنکم إلى الاخرة صائرون و على اللّه معرضون. (همان: 3 / 59) شما به سوى آخرت میروید و بر خدا عرضه میشوید. اخلاق دارای مراتبی است و یک انگیزه به دو معنا میتواند اخلاقی باشد. از منظر اخلاق حداقلی، همینکه انگیزه فاعل، هیچ معیار اخلاقی را نقض نکند، اخلاقی است و بنابراین اطاعت از دستورات خداوند به دلیل ترس از جهنم و شوق به بهشت، اگر چه مصلحتاندیشانه باشد، واجد حداقل شرایطی است که یک انگیزه برای اخلاقی بودن به آن نیاز دارد؛ اما در اخلاق حداکثری، انگیزه فاعل از درک ارزشهای اخلاقی سرچشمه میگیرد. (فنایی، 1384: 160 و 161)
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست