امپریالیسم رسانه ای، امپریالیسم سایبری
امروز مطبوعات، خبرگزاري ها و به طور كامل وسايل ارتباط جمعي، تاثير بسزايي در آگاهي مردم دارند و مي توانند نظري را به راحتي ابقا، القا و يا محو سازند، حتي توانايي مشروعيت بخشيدن به عملي نادرست يا تخريب عملي مطلوب به آساني از آن ها برمي آيد.
فضاي مجازي، فرصتي جديد براي حضور رسانه ها به وجود آورده كه بتوانند در اين فضا با هدايت مخاطبين خودشان در جهت منافع از پيش تعريف شده حركت كنند.
امپرياليسم ارتباطي با بهره گيري از تكنولوژي هاي جديد ارتباطي، با قدرت پوشش دهي بالاي خود موجب گسترش سيطره خود بر سراسر جهان شد و باعث شکل گیری نوع جديدي از امپرياليسم شد كه به آن امپرياليسم ارتباطي يا همان امپرياليسم رسانه اي ميگويند.
امپرياليسم رسانه اي را بي ترديد بايد شکل مدرني از امپرياليسم قلمداد کرد که شاکله ها و بنيان هاي آن در دهه 1950، مشخصا در آلمان غربي و پشت دروازه هاي کمونيسم در بحبوحه جنگ سرد از سوي ايالات متحده بنا شد.
امريکا با افراشتن آنتن هاي متعدد راديويي و تلويزيوني در شهر برلين، در قلب ميهن سرخ کمونيستي رسوخ مي کرد، بدون اين که نيازي به مداخله نظامي داشته باشد و اين پيشروي تا آنجا ادامه يافت که پس از گذشت 2 دهه، در اواخر دهه 70 ميلادي، در مسکو نيز مي شد شعبه هايي از رستورانها و فروشگاههاي آمريكايي را به راحتي پيدا کرد که مشتريان در آنجا با ولع به مصرف محصولات آمريكايي مشغولند.
كشورهاي سلطه گر با در دست داشتن تكنولوژي هاي نوين ارتباطي، صاحب قدرت غيرقابل انكار جهاني هستند. اين قدرت هاي مرموز مي توانند روند رويدادها را تسريع و حتي وارونه و تحريف نمايند و اذهان عمومي جهان را به نفع خود همراه كنند.
امروزه با همه گير شدن اينترنت در سراسر جهان شكل جديدي از رفتارهاي غرب در اين فضا شكل گرفته است و انحصارطلبي كشورهاي توسعه يافته و استفاده از اين فضا براي تسلط كامل فكري بر اذهان به عينه قابل مشاهده است؛ موضوعي كه مي تواند به شكل گيري نوعي جديد از امپرياليسم با نام امپرياليسم سايبري منتهي شود.
با وجودي كه براي حضور و نفوذ رسانه اي در جوامع و فرهنگ هاي مختلف علاوه بر تسلط بر شيوه هاي رفتاري مردم در آن جوامع، سخت افزار و تجهيزات مخابراتي و رسانه اي نيز مورد نياز مي باشد، اما فضاي مجازي و اينترنت فرصتي بي بديل را به وجود آورده است كه در بستر وب و فضاي اينترنت كه صاحبان قدرتهاي رسانه اي ايجاد كننده آن بوده اند، بتوان هم سطح با آنها و در جهت تأمين منافع ملي و البته در جهت مخالفت با دروغ پردازي ها و جريان سازي هاي نادرست آنها اقدام نمود؛ موضوعي كه تأخير در آن مي تواند فرصت استثنايي موجود را به تهديدي جدي براي ما تبديل نمايد.
تعيين و تشخيص نيازهاي اطلاعاتي افراد و خانواده ها در جوامع غربي و تلاش در جهت خلق و ايجاد مفاهيم جديد مبتني بر آموزه هاي ديني و اخلاقي در اين حوزه با هدف هدايت مخاطب خارجي مي تواند به عنوان جرياني در مقابل جريان سلطه گر و انحصارطلب در فضاي مجازي تبديل شود. چرا كه يكي از مهمترين عواملي كه قدرت نفوذ رسانه هاي غربي در بستر وب را تضمين مي كند، استقبال مخاطب از مفاهيم ارائه شده آنها است و هر چقدر كه اين علاقه مندي و استقبال دستخوش تغييرات گردد، به نوعي در جهت مخالف اهداف آنها بوده و مي تواند قدرت و حضور موثر ما را به نمايش بگذارد.
به هر صورت در دنياي امروز يك واقعيت رسانه اي وجود دارد و آن جنگ ذهنيت ها براي تغيير عينيت هاست و اين اساس جنگ رسانه اي امروز است. اين مسير تاريخي ادامه خواهد داشت و رسانه ها در واقع به ابزارهاي تصويرسازي تبديل شده اند و راه بقا در اين فضا چيزي نيست جز سعي و تلاش براي ارتقاي سواد رسانه اي و نوع و ميزان مصرف رسانه اي. درست مثل يك شخص كه در غذاي خود مراقب چربي و شيريني و غيره هست، بايد مردم در يك جامعه نيز بتوانند سفره و رژيم رسانه اي خود را هم درست انتخاب كنند و البته هرچقدر در چرخش و گردش پيام ها و اطلاعات فضاي سهل تري وجود داشته باشد، امكان تأثيرگذاري بيروني بر مخاطب داخلي به شدت پايين مي آيد
◄◄ دانلود قسمت چهارم [پایگاه راسخون] ►►