0

حکایت های گلستان

 
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:حکایت های گلستان
سه شنبه 9 آذر 1389  10:19 PM

عزت با رنج ، بهتر از ذلت بى رنج

دو برادر بودند كه يكى از آنها در خدمت شاه به سر مى برد و زندگى خوشى داشت و ديگرى از كار بازو، نانى به دست مى آورد و مى خورد و همواره در رنج كار كردن بود.
يك روز برادر توانگر به برادر زحمت كش خود گفت :
((چرا چاكرى شاه را نكنى ، تا از رنج كار كردن نجات يابى ؟ ))
برادر كارگر گفت :
((تو چرا كار نكنى تا از ذلت خدمت به شاه نجات يابى ؟ كه خردمندان گفته اند: نان خود خوردن و نشستن بهتر از بستن شمشير طلايى به كمر براى خدمت شاه است . ))

به دست آهك تفته  كردن خمير

 

به از دست بر سينه پيش امير

 

عمر گرانمايه در اين صرف شد

 

تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا

 

اى شكم خيره به نانى بساز

 

تا نكنى پشت به خدمت دو تا

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها