درس دهم : عدالت در برخوردهاى اجتماعى
جمعه 3 آبان 1392 10:39 AM
بخشى از عدالت، در زمينه آفرينش جهان و رابطه خداوند با موجودات عالم- بهويژه انسان- تجلّى مىكند و مىتوان از آن به «عدل الهى» ياد كرد و منظور از آن، ايمانآوردن انسان است به آنچه كه حق شمرده مىشود. بخش ديگرى از آن نيز مربوط به بشر است كه آن به دو صورت، عدالت فردى و اجتماعى بروز مىكند.
«عدالت فردى» شامل رابطه انسان با خداوند مىشود و به اين معناست كه انسان كارى را كه مايه سعادت اوست، انجام دهد و از كارى كه مايه شقاوت و بدبختى اوست، بپرهيزد و در اين زمينه، مغلوبِ هواى نفس خود نگردد.
«عدالت اجتماعى» نيز رابطه مردم با يكديگر را در بر مىگيرد و به اين معناست كه انسان هر كس را در جايى كه از نظر عقل، شرع، يا عرف مستحق است قرار دهد؛ نيكوكار را به خاطر احسانش نيكى كند و بدكار را به دليل بدىاش عقاب نمايد، حقّ مظلوم را از ظالم بستاند و در اجراى قانون، تبعيض و استثنا قائل نشود. «1» خداوند متعال عدالت اجتماعى را به عنوان يك اصل ضرور و خدشهناپذير مطرح كرده، مىفرمايد: «انَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسانِ» «1» همانا خداوند به عدل و احسان فرمان مىدهد.
ظاهر سياق آيه نشان مىدهد كه منظور از عدالت، عدالت اجتماعى است؛ به اين معنى كه با هر يك از افراد اجتماع بهگونهاى رفتار شود كه مستحقّ آن است و در جايى قرار داده شود كه سزاوار آن است. اين يك ويژگى اجتماعى است كه شامل تمام مكلّفين مىشود و خداى سبحان همه افراد جامعه را به برپايى عدالت فرمان مىدهد و لازمه چنين امرى آن است كه امر، به تمام افراد تعلّق گرفته باشد. بنا بر اين، هم جامعه مأمور به اجراى اين حكم است و هم حكومت كه عهدهدار اداره آن است. «2» امير مؤمنان عليه السلام در توضيح چنين عدالتى مىفرمايد:
«جَعَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ الْعَدْلَ قَواماً لِلْأَنامِ وَ تَنْزيهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْأثامِ وَ تَسْنِيَةً لِلْإِسْلامِ» «3» خداوند سبحان، عدالت را موجب استوارى مردم، پاكى از ستمها و گناهان و مايه سرافرازى اسلام قرار داد.
عدالت اجتماعى دامنه گستردهاى دارد و عدالت در برخوردهاى اجتماعى كه به آداب معاشرت اجتماعى انسانها برمىگردد، بخشى از آن است. عدالت در برخوردهاى اجتماعى شامل رفتار منصفانه و عادلانه انسان نسبت به اهل خانه، برادران دينى، همسايگان، ارباب رجوع و ... مىشود؛ به اين معنا كه انسان در اينگونه برخوردها به حقّ خود راضى باشد. به هيچ كس ستم نكند و حقوق خانواده، همسايگان و برادران دينى را به قدر توان، محترم شمرده، ادا نمايد.
فطرت عدالتخواه انسان به طور طبيعى و فطرى و براساس عقل و انديشه، خواهان عدالت است؛ زيرا به خوبى درك مىكند كه گرفتن حقّ خويش، اداى حقّ ديگران و برخورد عادلانه در تمامى كارهاى فردى و اجتماعى، امرى پسنديده و در مقابل، ستم به ديگران، پايمالكردن حقوق ضعيفان و تبعيض در اجراى قانون، زشت و نكوهيده است.
على عليه السلام كه خود، شهيد راه عدالت است، رفتار عدالتآميز را از نشانههاى عقل دانسته، مىفرمايد:
«مِنْ عَلاماتِ الْعَقْلِ، الْعَمَلُ بِسُنَّةِ الْعَدْلِ» «1» از نشانههاى عقل، رفتار به روش عادلانه است.
علامه طباطبايى قدس سره فطرىبودن عدالتخواهى در انسان را مورد تأييد قرار داده، دليل آن را چنين بيان مىكند:
«عدالت، مساوى با حُسن و لازمه آن است؛ زيرا حُسن، چيزى جز آنچه كه نفس به آن ميل مىكند و به سويش جذب مىشود، نمىباشد و قراردادن هرچيز در جايى كه سزاوار است قرار داده شود از جمله امورى است كه انسان به آن تمايل داشته و به خوبىاش اعتراف دارد و در صورتى كه به عدالت رفتار نكند- اگر كسى او را در اين مورد سرزنش كند- پوزش مىطلبد و در اين مسأله دو نفر هم اختلاف ندارند. اگر چه مردم به دليل تفاوت روششان در زندگى، اختلاف زيادى در مصاديق آن دارند.» «1» بنا بر اين، عدالتخواهى، يك امر فطرى بوده، عقل نيز آن را گواهى و تأييد مىكند و به همين دليل است كه در طول تاريخ هر از چند گاهى، سيل انسانها در پى مناديان واقعى عدالت به حركت و خروش در مىآيند و انقلاب و دگرگونى اساسى در اركان جامعه، قوانين و روابط حاكم بر آن و راه و روش زندگى اجتماعى به وجود مىآورند.
نشانههاى عدالت جامعه انسانى از افراد مختلف با ويژگىهاى اخلاقى و روحى خاص و نيازهاى گوناگونى تشكيل شده و روشن است كه در زندگى اجتماعى، برخورد افكار، منافع و ... پيش مىآيد. در اين برخوردهاست كه بايد عدالت به مفهوم اجتماعى و اخلاقى آن به نيكوترين شكل رعايت شود، تا افراد جامعه با آرامش، اعتماد و علاقهمندى به يكديگر؛ مسير رشد و تعالى را طى كنند.
بر اين آداب معاشرت 126 اهميت نظم و انضباط در زندگى بشر ص : 125 اساس، انسان عادل كسى است كه در برخوردهاى اجتماعى و در رفتار با ديگران، به عدالت پاىبند باشد، وظيفه خود را نسبت به ديگران به خوبى انجام دهد، با هر فردى رفتارى در خور شأن او داشته، حق ديگران را ادا كند و از كوچكترين توهين، دلشكنى و ستم دورى جويد. آراستهشدن افراد جامعه به اين ويژگىهاى برجسته كه حاكى از عدالت آنان است، موجب مىشود كه فعّاليّتهاى اجتماعى با همكارى و همدلى بيشترى انجام پذيرد.
على عليه السلام در ضمن نامهاى به يكى از واليان خود با تأكيد بر عدالت در برخورد با ديگران به نشانههاى آن اشاره كرده، مىفرمايد:
«وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَناحَكَ وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جانِبَكَ وَ اسِ بَيْنَهُمْ فِى اللَّخْطَةِ وَالنَّظْرَةِ وَالْإِشارَةِ والتَّحِيَّةِ حَتّى لا يَطْمَعَ الْعُظَماءُ فى حَيْفِكَ وَ لا يَيْأَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِكَ ...» «1» در برابر مردم، فروتن و با آنان گشادهرو و ملايم باش؛ مساوات را حتّى در گردش چشم و نگاه و اشاره و سلام نيز رعايت كن، تا بزرگان و صاحبنفوذان براى تجاوز بر تو طمع نكنند و ناتوانان از عدالتت نوميد نشوند.
امام صادق عليه السلام، عادلترين مردم و نشانه عدالت آنها را چنين معرفى مىكند:
«أعْدَلُ النَّاسِ مَنْ رَضِىَ لِلنَّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ كَرِهَ لَهُمْ ما يَكْرَهُ لِنَفْسِهِ» «2» عادلترين مردم كسى است كه آنچه را براى خود مىپسندد، براى مردم نيز بپسندد و آنچه رابر خود روا نمىدارد، بر مردم نيز روا ندارد.
امام رضا عليه السلام از پدرانش به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«مَنْ عامَلَ النَّاسَ فَلَمْ يَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ يَكْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ يَخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عِدالَتُهُ وَ وَجَبَتْ أخُوَّتُهُ وَ حَرُمَتْ غيبَتُهُ» «1» كسى كه در رفتار با مردم به آنان ستم روا ندارد، در گفتارش به آنان دروغ نگويد، در وعدهاىكه به آنها مىدهد، خلاف نكند، چنين كسى جوانمردىاش تمام، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبت از او حرام است.
با توجّه به سخنان ارزشمند پيشوايان بزرگ اسلام درمىيابيم كه زمانى جامعه اسلامى روى سعادت و آرامش را خواهد ديد كه تمامى افراد آن به صفت عدالت، آراسته شده و در گفتار و رفتارشان به آن پاىبند باشند. در چنين جامعهاى صفا، صميميّت و اعتماد در بين افراد موج مىزند و همگى در مسير رشد و كمال و در جهت تقرّب به خداى عادل به پيش مىروند.
آثار عدالت برخورد عدالتآميز افراد با يكديگر، آثار و فوايد فراوانى را براى فرد و جامعه در پى دارد. انسانهايى كه به ويژگى عدالت آراستهاند، نهتنها حقّ فرد را محترم شمرده و جايگاه و ارزش او را حفظ مىكنند، بلكه در سايه عدالت همگانى، حقوق يكديگر را رعايت كرده، به دور از هرگونه افراط و تفريط در رفتار و گفتار و در مسير ترقّى و تكامل مادّى و معنوى به پيش خواهند رفت.
جامعهاى كه مردمش ظلم نمىكنند، دروغ نمىگويند، به وعدههاشان وفا مىكنند، به طور قطع مورد لطف و محبّت پروردگار و نعمتهاى بىكرانش قرار خواهند گرفت.
امير مؤمنان عليه السلام فزونى بركات در جامعه را نتيجه پاىبندى به عدالت مىداند:
«بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَكاتُ» «1» عدالت موجب زيادشدن بركتهاست.
و نيز به كسى كه با مردم به عدالت رفتار كند، وعده رحمت الهى مىدهد:
«مَنْ عَدَلَ فِى الْبِلادِ نَشَر اللَّهُ عَلَيْهِ الرَّحْمَةَ» «2» كسى كه در شهرها (در ميان مردم) به عدالت رفتار كند، خداوند رحمتش را بر او منتشر مىسازد.
همچنين بالارفتن قدر و منزلت فرد را نيز از جمله آثار برخوردهاى عادلانه قلمداد مىكند:
«مَنْ عَدَلَ عَظُمَ قَدْرُهُ» «3» كسى كه به عدالت رفتار كند، قدر و منزلتش نزد مردم بالا مىرود.
امام رضا عليه السلام اجراى عدالت را موجب ادامهيافتن نعمتهاى الهى مىداند:
«إِسْتِعْمالُ الْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ مُؤَذِّنٌ بِدَوامِ النِّعْمَةِ» «4» بهكاربردن عدالت و احسان، از پايدارى و دوام نعمت خبر مىدهد. با توجّه به آيات و روايات ارائهشده، روشن مىشود كه هر انسان مسلمانى بايد داراى ويژگى عدالت باشد و در برخورد با ديگران، گفتار و رفتار عادلانهاى را در پيش گيرد، تا جامعه از آثار و بركات ارزشمند آن بهرهمند شود و به جاى ستم، كينه، حسد، انتقام و ... بذر دوستى، صداقت، اعتماد و اطمينان در قلبها پاشيده شده، بارور گردد و تمامى افراد جامعه از اين طريق، در سايه عدالت الهى قرار گرفته، از آن چشمه فيّاض، سيراب شوند.
خلاصه
عدالت در آيين حياتبخش اسلام جايگاه رفيع و ارزشمندى دارد و در سه بخش اعتقادى، فردى واجتماعى ارائه شده است.
عدالت اعتقادى يعنى انسان به آنچه كه حق است، ايمان آورد و عدالت فردى يعنى كارى كند كه سعادتش در آن است و عدالت اجتماعى يعنى هر كسى را در جايى كه از نظر عقل، شرع يا عرف، مستحق آن است، قرار دهد.
خداى متعال، همچنان كه خود عادل است، فرد و جامعه انسانى را نيز به اجراى عدالت فرا خوانده و آن را به عنوان يك اصل اساسى در زندگى بشر مطرح كرده است.
پيشوايان بزرگ اسلام نيز ضرورت عدالت در جامعه را گوشزد كرده، با فطرى دانستن عدالتخواهى، بر رفتار عدالتآميز با ديگران تأكيد كردهاند و در سخنان گهربارشان، نشانهها و آثار عدالت را به روشنى برشمردهاند.