ساختار سلاح ها و نحوه غلبه بر سلاح های مدرن در زمان ظهور
یک شنبه 14 مهر 1392 3:19 PM
می دانیم شرط مهم پیروزی بر دشمن برتری نیروهاست؛ این نیروها تنها شامل نیروهای نظامی نمی شود؛ بلکه برتری از نظر قدرت روحی و ایمان به هدف، و استحکام پایه های اقتصادی و اجتماعی، همه در این برتری شکل می گیرند و نقش اساسی دارند.
و اگر جامعه ای شکست خورده و در زنجیر اسارت باقیمانده، دلیلی جز غفلت از تلاش و کوشش در زمینه فراهم ساختن این عوامل پیروزی و یا اشتباه در محاسبه نیروها ندارد.
با در نظر گرفتن اصل اساسی بالا، پرسش هایی پیرامون قیام مصلح بزرگ جهانی پیش می آید:
۱- برای تحقق یافتن عدالت جهانی و پیروزی ارتش طرفداران حق و عدالت بر یغما گران و زورگویان و خود کامگان و جباران، آیا رهبر این نهضت بزرگ از سلاح های سنتی اعصار پیشین استفاده می کند (از اسلحه سرد)، در این صورت چگونه می تواند این روش پیکار را به دیگران بقبولاند، و چنین سلاحی در برابر سلاحهای پیشرفته و وحشتناک عصر ما که به حکم یک بازیچه کوچک است، چگونه می تواند ضامن پیروزی گردد؟
یا با سلاحی مدرن تر از آنچه امروز در اختیار پیشرفته ترین کشورهای صنعتی است دست به مبارزه می زند؟
این سلاح چگونه و به چه وسیله در اختیار او و طرفدارانش قرار خواهد گرفت؟
۲- از این گذشته، در روایات اسلامی می خوانیم «او با شمشیر قیام می کند» و این تعبیر نشان می دهد که احتمال اول یعنی بهره گیری از سلاح های سنتی به حقیقت نزدیکتر است و با این حال اشکال گذشته باز می گردد که:
چگونه می توان سلاح های مدرن را بکلی از کار انداخت و به عصر سلاح سرد بازگشت؟
آیا دنیای امروز در یک جنگ اتمی ـ آنچنان که بعضی از دانشمندان پیش بینی کرده اند ـ احتمالا طوری در هم کوبیده می شود که چاره ای جز بازگشت به گذشته ندارد و سپس او قیام خواهد کرد؟
آیا این احتمال قابل قبول است؟
۳- باز سوال دیگری پیش می آید که اصولا و بطور کلی در عصر برتری نور بر ظلمت و عدالت بر بیدادگری آیا ماشینیزم مدرن با این همه وسایل رفاه و آسایشی که برای بشریت فراهم ساخته از میان می رود و انسان ها به چندین قرن پیش بازگشت می کنند این ارتجاع و عقب گرد باور کردنی است؟
و یا بعکس نه تنها می ماند، بلکه با سرعت تکامل می یابد، تکاملی که توام با پیشگیری از جنبه منفی زندگی ماشینی و خطرات ناشی از آن خواهد بود؟ و به تعبیر دیگر ماشینیزم هم «تکامل» می یابد و هم «تصفیه» می شود![۱]
اما نسبت به کیفیت این جنگ و ابزار آن، در روایات بسیارى تعبیر "بالسیف"[۲] یعنى "با شمشیر"، آمده است. اکنون سخن این جا است که چگونه با شمشیر مى توان بر هزاران پوند بمب هاى هسته اى، که حتى تعدادى اندک از آن هم براى ویران ساختن کره ى زمین کافى است، مقابله کرد؟ در این باره چندین پاسخ وجود دارد، که به بیان پاره اى از آنها مى پردازیم:
برخى در پاسخ مى گویند: «همان طور که در روایات هم آمده است، امام زمان(عج) با همان شمشیر، قیام خواهد کرد» ولى این قیام زمانى خواهد بود که منابع انرژى، همچون: نفت، گاز و... و ذخایر آن پایان یافته باشد و استفاده از ابزارها و اختراعاتى که متکى به این انرژى ها هستند، ناممکن شود. در این حال، بشر به همان وضع نخستین بازمى گردد.[۳]
برخى نیز مى گویند: در عصر ظهور، ستمگرانِ زمانه با سلاح هایى که خود ساخته اند، به جنگ با یکدیگر مى پردازند و خداوند آنان را به خود مشغول مى کند، بنابراین، وقتى قدرت آنان به دست خودشان از بین رفت و ضعیف شدند، آنگاه امام زمان(عج) ظهور مى کنند و بساط آنان را بر مى چینند. چنان که در روایتى از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ آمده است:
لایخرج المهدى حتى یقتل ثلث و یموت ثلث و یبقى ثلث.[۴]
اگر فعل (یقتل) رامجهول بخوانیم، یعنى، حضرت مهدى(عج) قیام نمى کند، مگر در زمانى که یک سوم از جمعیت دنیا کشته شده باشد و یک سوم بر اثر بیمارى و مرگ طبیعى از بین رفته باشد و تنها یک سوم باقى مانده باشد، بدیهى است که در این حال، چیره شدن بر این جمعیت آسان خواهد شد. این دسته، روایت مزبور را مؤید گفتار خود مى دانند.[۵].[۶]
از طرفی نیز بازگشت به عقب نه ممکن است و نه منطقی، و این برخلاف سنت آفرینش و اصل تکامل در زندگی انسانها است؛ بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که با جهش جامعه انسانی به سوی حق و عدالت ترقی و پیشرفت جامعه متوقف گردد و یا عقب نشینی کند عقب گرد و گذشته گرایی با چنان پیشرفت و جهشی متناسب نیست.
بنابراین قیام یک مصلح بزرگ برای استقرار عدل و آزادی در سراسر جهان هیچ گاه سبب نمی شود که جنبش صنعتی و ماشینی در شکل سالم و مفیدش بر چیده یا متوقف شود.
صنایع کنونی نه تنها بسیاری از گره ها را از زندگی انسانها گشوده اند، بلکه همانگونه که در بحث های گذشته گفتیم یکی از پایه های استقرار حکومت واحد جهانی نزدیکی و بهم پیوستگی دنیا از نظر وسایل ارتباطی و پیوندهای اجتماعی است و این موضوع بدون تکامل صنعتی ممکن نیست.
ولی شک نیست این جنبش صنعتی و تکامل تکنولوژی الزاما باید از یک صافی دقیق بگذرد تا جنبه های ناسالم و زیانبخش آن حذف گردد، و سرانجام در مسیر منافع انسانها و صلح و عدالت بسیج شود؛ یک حکومت طرفدار حق و عدالت این کار را حتما خواهد کرد.
اما از نظر منابع حدیث
در منابع حدیث تعبیرات جالبی دیده می شود که بطور ضمنی پاسخ رسا و روشنی برای سوالات فوق در بر دارد؛ از جمله:
۱- از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده:
» إنَّ قائِمنا إذا قامَ اَشرَقتُ الاَرضَ بنور رَبّها واستغنی العباد من ضوء الشّمس [۷]؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود و بندگان خدا از نور آفتاب بی نیاز می شوند«!
--از این تعبیر چنین بر می آید که مساله نور و انرژی آنچنان حل می شود که در روز و شب از پر قدرت ترین نورها که می تواند جانشین نور آفتاب گردد، بهره گیری می کنند.
آیا باز باید به این موضوع شکل اعجاز دهیم در حالی که برنامه زندگی روزمره ـ آنهم بطور مستمر ـ باید بر سنن طبیعی دور بزند، نه بر اعجاز؛ که اعجاز یک امر استثنایی و برای موارد ضروری و فوق العاده است آنهم در مسیر اثبات حقانیت دعوت نبوت یا امام؟
و به هر حال، در عصر هیچ پیامبری زندگی عادی مردم بر اساس اعجاز جریان نداشته است؛ بنابراین، تکامل علوم و صنایع به حدی خواهد رسید که مردم با رهبری آن رهبر بزرگ قادر به کشف منبع نور و انرژی فوق العاده ای که حتی می تواند جانشین نور خورشید گردد، می شوند.
و آیا در چنین اوضاع و شرایطی سلاح مردم برای تامین صلح و آزادی و عدالت می تواند از نوع سلاحهای قرون پشین باشد و اصولا تناسبی در میان این دو وجود دارد؟
۲- در حدیث دیگری از ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده:
» إنّه إذا تَناهت الاُمور اِلی صاحب هذا الامر رفع الله تبارک و تعالی له کل منخفض من الارض، و خَفَضَ له کلّ مُرتَفَع حتّی تَکون الدُّنیا عنده بِمنزله راحته، فایکم لو کانت فی راحته شعره لم یبصرها [۸]؛ هنگامی که کارها به صاحب اصلی ولایت «مهدی(علیه السلام)»برسد خداوند هر نقطه فرو رفته ای از زمین را برای او مرتفع، و هر نقطه مرتفعی را پایین می برد آنچنان که تمام دنیا نزد او بمنزله کف دستش خواهد بود! کدامیک از شما اگر در کف دستش مویی باشد آن را نمی بیند «!
امروز با نصب وسایل فرستنده بر فراز کوهها، کمک به انتقال تصویرها به نقاط مختلفی از جهان می کنند و حتی از ماهواره ها نیز استفاده کرده مناطق وسیعتری را زیر پوشش انتقال تصویر قرار می دهند؛ تا همه کسانی که دستگاههای گیرنده در اختیار دارند بتوانند از آن استفاده کنند.
ولی عکس این موضوع لااقل در حال حاضر عملی نیست؛ یعنی، تصویرها را از یک نقطه به نقاط مختلف جهان می توان منتقل ساخت ولی از همه نقاط نمی توان به یک نقطه انتقال داد مگر این که در هر شهر بلکه در هر خانه، و در هر بیابان و کوه و صحرا و در هر گوشه ای از دنیا دستگاههای مجهز فرستنده نصب گردد، تا بتوان از همه جهان آگاه شد و چنین چیزی با وسایل کنونی غیر ممکن است.
اما از حدیث فوق چنین برمی آید که در عصر قیام مهدی(علیه السلام) یک سیستم نیرومند و مجهز برای انتقال تصویرها به وجود می آید که شاید تصور آنهم امروز برای ما مشکل باشد، آنچنان که تمام جهان بمنزله کف دست خواهد بود؛ نه موانع مرتفع، و نه گودی زمین ها؛ مانع از رویت موجودات روی زمین نخواهد شد!
بدیهی است بدون یک چنین سلطه اطلاعاتی بر تمام کره زمین، حکومت واحد جهانی و صلح و امنیت و عدالت، به گونه همه جانبه، و سریع و جدی، امکان پذیر نخواهد بود؛ و خداوند این وسیله را در اختیار او و تشکیلات حکومتش قرار می دهد.
باز تکرار و تاکید می کنم که این گونه امور که با زندگی روزمره مردم سر و کار دارد بسیار بعید است که بر پایه اعجاز صورت گیرد بلکه باید از طرق اسباب عادی و طبعا بر اساس پیشرفت علم و صنعت باشد.
این نیز روشن است که این واحد اطلاعاتی پیشرفته، نمی تواند در یک جامعه ظاهرا عقب افتاده بود باشد بلکه به موازات آن باید سایر بخشهای زندگی نیز به همان نسبت پیشرفته باشد، در همه زمینه ها و در همه شوون، و حتی نوع سلاحها.
۳- از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
ذخر لصاحبکم الصعب!
قلت: و ما الصعب؟
قال: ما کان من سحاب فیه رعد و صاعقه او برق، فصاحبکم یرکبه، اما انه سیر کب السحاب و یرقی فی الاسباب; اسباب السماوات السبع والارضین![۹]
برای صاحب و دوست شما (مهدی(علیه السلام)) آن وسیله سرکش ذخیره شده است.
راوی این حدیث می گوید: گفتم منظور از وسیله سرکش چیست؟
امام(علیه السلام) فرمود:
ابری است که در آن غرش رعد و شدت صاعقه یا برق است; او بر این وسیله سوار می شود; آگاه باشید او بزودی بر ابرها سوار می گردد و صعود به آسمانها و زمینهای هفتگانه می کند.
مسلما منظور از ابر، این ابر معمولی نیست; زیرا ابرهای معمولی وسیله ای نیستند که بتوان با آنها سفر فضایی کرد؛ آنها در جو نزدیک زمین در حرکتند و با زمین فاصله ناچیزی دارند و نمی توانند از آن بالاتر بروند؛ بلکه اشاره به وسیله فوق العاده سریع السیری است که در آسمان به صورت توده ای فشرده از ابر به نظر می رسد، غرشی همانند رعد، و قدرت و شدتی همچون صاعقه و برق دارد؛ و به هنگام حرکت، دل آسمان را با نیروی فوق العاده خود می شکافد؛ و همچنان به پیش می رود، و می تواند به هر نقطه ای از آسمان حرکت کند.
و به این ترتیب، یک وسیله مافوق مدرن است که شبیه آن را در وسایل کنونی نداریم؛ تنها در میان بشقاب های پرنده و وسایل سریع و سرسام آور فضایی که امروز داستانهایی از آنها بر سر زبانهاست و نمی دانیم تا چه حد جنبه واقعی و علمی دارد، شاید شباهت داشته باشد؛ ولی به هر صورت بشقاب پرنده هم نیست.
به هر حال، از حدیث بالا بطور اجمال می توان دریافت که موضوع عقب گرد صنعتی در کار نیست، بلکه بعکس سخن از پیشرفت خارق العاده ای در میان است که به موازات آن باید تکامل در همه زمینه ها صورت گیرد.
۴- حدیث عجیب دیگری که از جابر از امام باقر(علیه السلام) نقل شده چنین می گوید:
«انما سمی المهدی لانه یهدی الی امر خفی; حتی انه یبعث الی رجل لا یعلم الناس له ذنب فیقتله حتی ان احدهم یتکلم فی بیته فیخاف ان یشهد علیه الجدار[۱۰]
به این جهت او مهدی نامیده شده است که به امور مخفی و پنهان هدایت می گردد; تا آنجا که گاه به سراغ کسی می فرستد که مردم او را بی گناه می دانندو او را به قتل می رساند (زیرا از گناه نهایی او همانند قتل نفس که موجب قصاص می شود آگاه است!) و تا آنجا که بعضی از مردم هنگامی که درون خانه خود سخن می گویند می ترسند دیوار بر ضد آنها شهادت دهد (و از خلافکاریها و توطئه آنان، حکومت مهدی را با خبر سازد!»
این حدیث نیز گواه بر آن است که در دروان حکومت او در حالی که نیکان و پاکان در نهایت آزادی به سر می برند، خلافکاران چنان تحت کنترل هستند که ممکن است با وسایل پیشرفته ای امواج صوتی آنها از دیوار خانه هایشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم می توان فهمید که آنها در درون خانه چه گفته اند!
این سخن شاید در یکصد سال پیش جز به عنوان یک معجزه قابل تصور نبود، اما امروزه زیاد شگفت آور نیست.[۱۱]
امّا سیره خداوند در اتمام حجت خود بر بندگانش چنان بوده است که، همیشه رسولان خود را متناسب با وضع خاص همان عصر مى فرستاده است; مثلاً، در عصر سحر و جادو، موسى را مى فرستد، در عصر طب، عیسى را، در عصر سخنورى، محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله) را و... .
خداوند در قرآن مى فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم»[۱۲] یعنى هیچ رسولى را نفرستادیم، مگر به زبان همان قوم خویش تا (آنچه را که گفته ایم) برایشان بیان کند.
در عصر ظهور نیز، دنیاى علم و فناورى دیدگان را خیره مى سازد و عقل را درحیرت فرو مى برد. در چنین وضعى بهترین وسیله اتمام حجت و مبارزه، همان راه علم است. در این هنگام اگر شخصى پدیدار شود، که بزرگ ترین دروازه هاى دانش را بگشاید و پایه هاى دانش هاى پیشین را متزلزل سازد، بى شک همگان در برابر او خاضع مى شوند و حتى اگر بخواهند با سلاح آتشین با او به نبرد برخیزند; سلاح هایشان در برابر اعجاز علمى و سلاح هاى ساخته شده ى او، پشیزى نخواهد بود.
امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ در یک بیان رمزگونه مى فرمایند:
دانش بیست و هفت حرف است و همه ى آنچه را که فرستادگان پیشین آورده اند، دو حرف بیش تر نبوده است; بنابراین، مردم تا به امروز، چیزى بیش از این دو حرف را نمى دانند; امّا وقتى قائم آل محمد(عج) قیام فرماید، بیست و پنج حرف دیگر را او هویدا خواهد ساخت و آن را در میان مردم گسترش مى دهد و دو حرف پیشین را هم ضمیمه مى سازد تا دروازه هاى دانش کاملاً گشوده شود و همه ى بیست و هفت حرف آشکار شود.[۱۳] [۱۴]
از مجموع آنچه در بالا آوردیم پاسخ سوالات گذشته روشن می گردد که در عصر انقلاب جهانی مهدی(علیه السلام) نه فقط مسیله عقب گرد صنعتی وجود ندارد بلکه صنایع و تکنولوژی بطرز بی سابقه ای گسترش می یابد ولی تنها در مسیر منافع انسانها و تحقق بخشیدن به آرمان حق طلبان و آزادیخواهان و تشنگان حق و عدالت.
مفهوم شمشیر
تنها این سوال باقی می ماند که پس این همه تعبیرات مربوط به «قیام به شمشیر» در مورد مهدی(علیه السلام) چه مفهومی دارد؟ حتی در دعاهایی که درس آمادگی برای شرکت در این جهاد آزادی بخش بزرگ می دهد انتظار آن روز را می کشیم که با شمشیر کشیده «شاهرا سیفه» در صفوف این مجاهدین قرار گیریم.
اما حقیقت این است که «شمشیر» همیشه کنایه از قدرت و نیروی نظامی بوده و هست همانگونه که «قلم» کنایه از علم و فرهنگ است.
شک نیست که حتی در میدان جنگهای سنتی پیشین سلاحهای مختلفی جز شمشیر به کار می رفته، همچون تیر و نیزه و خنجر، ولی همواره می گویند اگر در برابر فلان موضوع سر تسلیم فرود نیارید «حواله شما با شمشیر است» یا گفته می شد «به زور شمشیر حق خود را می گیریم»
یا از قدیم معروف بوده «کشور با دو چیز اداره می شود، قلم و شمشیر» و همه اینها جنبه سمبولیک دارد و مفهوم آن تکیه بر قدرت و استفاده از نیروی نظامی است.
ضرب المثلهای زیادی امروز در این زمینه در دست است; می گویند:
«فلان کس شمشیر را از رو بسته!» یعنی «آشکارا قدرت نمایی می کند»
«شمشیر میان ما و شما حکومت خواهد کرد! » اشاره به این که جز از راه جنگ مساله حل نمی شود.
«شمشیرها را غلاف نمی کنیم تا به هدف برسیم!» کنایه از اینکه مبارزه را تا آخر ادامه خواهیم داد.
«فلان کس شمشیرش را غلاف کرده! » یعنی «دست از مبارزه برداشته است»
«فلان کس شمشیر دو دم است!» یعنی«از دو سو مبارزه می کند»
در تمام این تعبیرات شمشیر کنایه از قدرت و مبارزه است؛
در روایات اسلامی نیز می خوانیم:
الجنه تحت ظلال السیوف؛ بهشت در سایه شمشیرهاست.
السیوف مقالید الجنه؛ شمشیرها کلیدهای بهشتند!
همه اینها اشاره به جهاد و جانبازی و استفاده از قدرت است; و این گونه تعبیرات سمبولیک از «شمشیر» یا «قلم» در زبانهای مختلف فراوان است. خروج امام زمان(عج) با شمشیر، کنایه از نبرد است و این روایات در مقام بیان نوع سلاح نیست، بلکه از آن جهت که در زمان صدور این روایات، سلاحى جز شمشیر براى مخاطبان قابل تصور نبوده است، از این تعبیر استفاده کرده اند.
از اینجا روشن می شود که منظور از قیام مهدی(علیه السلام) به سیف، همان اتکای بر قدرت است؛ برای اینکه چنین گمان نشود که این مصلح بزرگ آسمانی به شکل یک معلم، یا یک واعظ، و یا راهنمای مسایل اجتماعی ظاهر می شود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است.
بلکه او یک رهبر دورنگر و دور اندیشی است که نخست از حربه منطق بهره گیری کافی می کند، و آنجا که گفتار حق سودی نبخشد که در مورد بسیاری از زورگویان و جباران سودی هم نخواهد داد، دست به شمشیر می کند; یعنی، متوسل به قدرت می شود و ستمکاران را بر سرجای خودشان می نشاند، یا در صورت لزوم، وجود کثیفشان را از سر راه بر می دارد؛ و شک نیست که برای اصلاح گروهی از مردم جز این راهی نیست که گفته اند:
«الناس لا یقیمهم الا السیف؛ کار مردم جز با شمشیر راست نشود!»
و به تعبیر دیگر، او تنها وظیفه اش روشنگری و ارایه راه نیست بلکه وظیفه مهمترش ـ علاوه بر این ـ اجرای قوانین الهی و به ثمر رساندن انقلاب تکاملی اسلام، و رساندن به مقصد و ایصال به مطلوب است
گرچه از گفتار بالا این نکته نیز روشن شد، ولی تصریح به آن لازم به نظر می رسد که بر خلاف پندار بعضی کوته فکران که چنین می پندارند او به هنگام قیامش بی مقدمه دست به سلاح می برد و طبق آن افسانه دروغین «آنقدر خون می ریزد که خون به رکابش می رسد!» نخست از طریق رهبری فکری و روشن گری در همه زمینه ها، می پردازد.
به تعبیر رسای مذهبی «اتمام حجت» می کند آنچنان که هر کس کمترین آمادگی برای پذیرا شدن منطقی آیین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسل به زور و خشونت اصلاح پذیر نیستند.
از قراین روشن بر این موضوع ـ گذشته از این که دلیلش با خود آن است ـ اینکه می دانیم روش او روش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) است; او سیزده سال تمام در مکه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولی گردنکشان یاغی و زورمند که اکثریت توده نادان را به دنبال خود می کشانیدند در برابرش بپا خاستند و او بناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامی و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود.
گرچه در زمینه دعوت اسلام نیز سمپاشی زیاد شده که آیین شمشیر است ولی بهترین سندی که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانسته اند آن را بپوشانند یا از میان ببرند همین قرآن است.
اگر چهره اسلام یک چهره توسل به خشونت و زور بود در قرآن برای اثبات حقایق اینهمه استدلال نمی ش؛ اینهمه در موضوع خداشناسی و معاد دو اصل اساسی اسلام تکیه روی دلایل گوناگون نمی شد؛ اینهمه متفکران و صاحبان عقل و اندیشه را به داوری نمی طلبید؛ این همه سخن از علم و دانش نمی گفت؛ یک رژیم خشن نظامی استدلال نمی فهمد.
و حتی به هنگام توسل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مشخص می سازد.
به هر حال، او در این روش همانند پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عمل می کند، به اضافه این که در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسل به منطق ضرورت بیشتری دارد همان گونه که در برابر خشونت روز افزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است.
مسلما انقلاب او در پاره ای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت؛ ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بی حساب خون می ریزد و بی دلیل می کشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقت را به عمل می آورد![۱۵]
۱- مکارم شیرازی،ناصر؛ حکومت جهانی مهدی
۲- کلینى، الکافى، ج ۱، ص ۴۰۷ و ج ۵، ص ۲۷۹.
۳- حسین حیدرى کاشانى، حکومت عدل گستر در دست مهدى منتظر، ص ۲۴۰ ـ ۲۷۰.
۴-حسین حیدرى کاشانى، همان، ص ۲۴۰.
۵-ابراهیم امینى، دادگستر جهان یا مهدى موعود.
۶-مقاله نحوه پیروزی و غلبه جهانی امام مهدی(علیه السلام)
۷- بحار، ج ۱۳، چاپ قدیم، صفحه ۱۷۶.
۸- بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸.
۹- بحار، ج ۱۲، ص ۱۸۲
۹-بحارالانوار، ج ۱۳
۱۰- مکارم شیرازی،ناصر؛ حکومت جهانی مهدی
۱۱- ابراهیم/ ۴.
۱۲- علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
۱۳- مقاله نحوه پیروزی و غلبه جهانی امام مهدی(علیه السلام)
۱۴- مکارم شیرازی،ناصر؛ حکومت جهانی مهدی
امیرالمومنین حضرت علی (ع)
نهج البلاغه خطبه 184