جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام Dinner
جمعه 12 مهر 1392 2:35 AM
جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شام، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...
1- می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.
I would like to invite you to dinner tonight.
2- بیا بریم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.
Let’s go to a pizzeria to eat something.
3- یک پیتزا فروشی در خیابان رُز هست. شنیدم پیتزاش محشره.
There is a pizzeria on Rose Street. I hear the pizza there is cool!
4- مامانم می گوید شب نباید شام سنگین بخورم.
My mom says I should not have a big dinner at night.
5- دست بردار بابا، من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مامانت نداره.
Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.
6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.
I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.
7- معمولاً سوسیس نمی خورم.
I don’t usually eat sausage.
8- می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.
We can grab a bite./ we can have a snack.
9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟
Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?
10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.
As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.
11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری بخورید.
You can eat a hamburger or something.
12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.
You are right. I order a hamburger with a side of fries.
13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.
There are not enough pickles in the bread.
14- نونش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.
The bun is not fresh either.
15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غُر نزنی؟
Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.
16- می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.
You could have ordered a hotdog or a cheeseburger.
17- حتماً شوخی می کنی. من رژیم دارم.
You must be kidding. I am on a diet.
18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدیم بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.
Let’s order a big pizza and then share it between us.
19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟
Why does it take them so long to make a pizza?
20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.
All that walking has given me an appetite for dinner.
21- از گرسنگی دارم می میرم.
I am starving.
22- بالاخره پیتزا حاضر شد.
At last, the pizza’s here!
23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.
The flat bread is not crispy. It’s think, too.
24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.
I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.
25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.
When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.
26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.
Polish off the rest of your pizza and let’s go.
27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.
I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.
28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.
They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.
29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.
This pizza isn’t toppled with good cheese.
30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.
Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.
31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.
Ok, drink up your coke and let’s get out of here.
32- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟
Would you like a second helping?
33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.
No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.
34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.
But you said you were as hungry as a bear.
35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.
I don’t have any dessert. I am on a diet.
36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.
Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.
37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.
I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.
38- یک فنجان چای می خوری؟
Would you like a cup of tea?
39- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.
Mary! Come clear away the plates and make some tea.
40- سماور را روشن کن.
Turn the samovar on.
41- کتری را بزن به برق.
Plug in the kettle.
42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.
Put the kettle on the stove.
43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.
Let me help you with the washing up.
44- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.
No, thanks. I‘ll do the dishes alone.