0

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام Dinner

 
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده شام Dinner
جمعه 12 مهر 1392  2:35 AM

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات شام، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...


 


1- می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.

I would like to invite you to dinner tonight.

 

2- بیا بریم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.

Let’s go to a pizzeria to eat something.

 

3- یک پیتزا فروشی در خیابان رُز هست. شنیدم پیتزاش محشره.

There is a pizzeria on Rose Street. I hear the pizza there is cool!

 

4- مامانم می گوید شب نباید شام سنگین بخورم.

My mom says I should not have a big dinner at night.

 

5- دست بردار بابا، من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مامانت نداره.

Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.

 

6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.

I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.

 

7- معمولاً سوسیس نمی خورم.

I don’t usually eat sausage.

 

8- می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.

We can grab a bite./ we can have a snack.

 

9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟

Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?

 

10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.

As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.

 

11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری بخورید.

You can eat a hamburger or something.

 

12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.

You are right. I order a hamburger with a side of fries.

 

13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.

There are not enough pickles in the bread.

 

14- نونش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.

The bun is not fresh either.

 

15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غُر نزنی؟

Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.

 

16- می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.

You could have ordered a hotdog or a cheeseburger.

 

17- حتماً شوخی می کنی. من رژیم دارم.

You must be kidding. I am on a diet.

 

18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدیم بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.

Let’s order a big pizza and then share it between us.

 

19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟

Why does it take them so long to make a pizza?

 

20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.

All that walking has given me an appetite for dinner.

 

21- از گرسنگی دارم می میرم.

I am starving.

 

22- بالاخره پیتزا حاضر شد.

At last, the pizza’s here!

 

23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.

The flat bread is not crispy. It’s think, too.

 

24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.

I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.

 

25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.

When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.

 

26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.

Polish off the rest of your pizza and let’s go.

 

27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.

I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.

 

28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.

They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.

 

29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.

This pizza isn’t toppled with good cheese.

 

30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.

Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.

 

31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.

Ok, drink up your coke and let’s get out of here.

 

32- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟

Would you like a second helping?

 

33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.

No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.

 

34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.

But you said you were as hungry as a bear.

 

35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.

I don’t have any dessert. I am on a diet.

 

36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.

Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.

 

37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.

I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.

 

38- یک فنجان چای می خوری؟

Would you like a cup of tea?

 

39- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.

Mary! Come clear away the plates and make some tea.

 

40- سماور را روشن کن.

Turn the samovar on.

 

41- کتری را بزن به برق.

Plug in the kettle.

 

42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.

Put the kettle on the stove.

 

43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.

Let me help you with the washing up.

 

44- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.

No, thanks. I‘ll do the dishes alone.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها