0

کیفیت خروج امام مهدی(عج) و جهان گشایی، قسمت دوم

 
HOSNA1390
HOSNA1390
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 169

کیفیت خروج امام مهدی(عج) و جهان گشایی، قسمت دوم
چهارشنبه 10 مهر 1392  12:02 AM

یکی از علایم بحث انگیز ظهور، قضیه ی دجال است که پرسش های زیادی را ایجاد می کند.

حدیث نبوی: «عبدالله بن عمر از رسول خدا روایت می کند که:[۱]


... حق تعالی هیچ پیغمبری را به دنیا نفرستاد الا آن که انذار نمود قومش را از دجال ولیکن او را در این امت ظاهر گردانید و او - لعنه الله - بیرون خواهد آمد بر خری سوار که عرض میان هر دو گوش آن خر، یک میل باشد و بهشت و دوزخی و کوهی از نان و نهری پر از آب، همراه او سیر خواهد نمود و اکثر تابعان او یهود و زنان و اعراب باشند و در جمیع آفاق خواهد گشت به غیر از مکه و مدینه که قدمش به حرمین نخواهد رسید (انا ربکم الاعلی) خواهد گفت، هرگاه امر او بر کسی مشتبه شود باید بداند که خدا اعور نیست و بر خر سوار نمی شود». [۲]


حدیث علوی[۳]: روزی امیرالمومنین خطبه می خواند، بعد از فارغ شدن از خطبه فرمود: سلونی ایها الناس قبل ان تفقدونی.
صعصعه بن صوحان قد راست کرده، پرسید که یا امیر المومنین کی دجال بیرون آید؟ آن حضرت فرمود:
این علمی است که از اسرار مخفیه است و شاید رخصت اظهار آن نباشد و اما آن را نشانه ها و علامت هاست که همه به هم متصل است، فوت کردن و سهل دانستن نماز و برطرف شدن امانت و رواج یافتن و حلال دانستن دروغ و افترا و رشوه خوردن و...
سپس اصبغ بن نباته برخاست و گفت: یا امیرالمومنین! دجال کیست؟ فرمود:


دجال کسی است که تصدیق کننده ی او شقی است و تکذیب کننده ی او سعید. از اصفهان[۴]
بیرون آید، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی است مانند ستاره ی سرخ، لفظ کافر در زیر آن نقش، بر خری سرخ رنگ سوار، طی ارض به سرعت نماید، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر زمین فرو رود و اکثر تابعان او از اولاد زنا باشند و اصحاب طیلسان و یهودیان. و آن ملعون با آن که طعام خورد و در بازارها گردد به آواز بلندی که همه جا رسد «انا ربکم الاعلی» گوید. بقیه الله در حوالی شام بر عقبه ای که آن را «فیق» خوانند در ساعت سیم در روز جمعه او را به قتل آورد...[۵]

**در میان مهدی پژوهان، محققی که بیش از دیگران بر رمزی بودن زبان احادیث در قضیه ی دجال تاکید داشته و مفصل تر بدان پرداخته است، علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه الامام المهدی است که در اینجا خلاصه ی سخنان ایشان را نقل می کنیم.
مفهوم دجال، سمبل پیچیده ترین و خطرناک ترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع، توصیف تمدن و جهان بینی ماتریالیستی غرب است؛ زیرا تاریخ ادیان تاکنون چنین دشمنی به خود ندیده است. در احادیث دجال آمده است: «از زمان خلق آدم تا روز قیامت، امری خطیرتر از دجال وجود ندارد»، و استفاده از کلمه «امر» خود بیانگر این حقیقت است که دجال یک شخص معین نبوده، بلکه یک جریان فرهنگی - اقتصادی - سیاسی ضد توحیدی و ضد دینی است.
در روایات باب وارد شده است: «از ترفندهای دجال این است که به آسمان دستور می دهد که ببارد و در پی آن، آسمان خواهد بارید و به زمین امر می کند برویان و به دنبال آن، زمین رستن آغاز خواهد کرد»، و این چیزی است که تمدن غربی بر اساس پیشرفت های خیره کننده در عرصه ی فن آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه های فیزیک فضایی و بیوشیمی و ده ها شاخه ی دیگر علمی و با سیطره ی همه جانبه بر منابع طبیعی، بدان دست یافته است. [۶]


بدیهی است که این شعبده ها و تردستی هایی که از آستین تمدن مادی غرب بیرون می آید، تا چه حد اذهان سطحی نگر و ساده اندیش را مسحور و مرعوب خود می سازد.
در اخبار دجال آمده است: «از شگردها و شیوه های اوست که اگر بر محله ای عبور کند و مورد تکذیب و روی گرداندن اهل آن واقع شود، کسی از آنان زنده نخواهد ماند و اگر بر محله ای بگذرد و مورد استقبال و تصدیق اهل آن قرار گیرد، آسمان را گوید که بر آنان ببار و زمین را امر کند که بر ایشان برویان تا آنجا که زان پس، دام های ایشان در نهایت فربهی و شیرآوری و... خواهند شد.»
و این، پدیده ای است که ما امروزه در صحنه ی بین الملل و روابط به اصطلاح شمال - جنوب به خوبی شاهد آن هستیم؛ هر جامعه ای که خود را در آغوش غرب استکباری انداخته و حلقه ی سرسپرده گی آنان را در گوش کند، از نظر اقتصادی و رفاهی مورد توجه غرب قرار می گیرد و هر کشوری که بخواهد در مقابل ارزش های غربی (مانند: قرائت غربی حقوق بشر) یا سیاست های غربی بایستد، بایکوت و تحریم همه جانبه می شود.


درباره ی دجال در جوامع روایی می خوانیم: «دجال با رساترین فریاد خود که همه ی عالمیان بشنوند بانگ می زند: به سویم بشتابید ای هواداران من! منم آن کس که "خلق فسوی" و منم آن که "قدر فهدی" آری! "انا ربکم الاعلی"». همه ی این اوصاف در مورد تمدن غربی صادق است. غرب مادی و متافیزیک ستیز از طریق امپراطوری اهریمنی و جهانی رسانه ها و شبکه های عظیم صوتی - تصویری - مطبوعاتی با ترویج اخلاق، حقوق، ارزش ها و هنر مادی، ولایت خود بر شیون انسان را فریاد می کند و با حرکت خزنده ی فراگیر خویش، آدمی را در چنبره و قبضه ی خویش گرفته و از عالم علوی جدا ساخته است.
وسایل ارتباط جمعی، بلندگوی تبلیغ ارزش ها و هنجارهای مادی اند و قوانین دست ساز بشر غربی با هزار نوع تدلیس و آرایش و چاشنی به هاضمه ی فکر جامعه جهانی خورانده می شود و به این شکل، تمدن مادی و فرهنگ دین ستیز غربی، ولایت و سرپرستی خود را بر معاش و معاد انسان و سعادت و رستگاری وی اعلام می دارد و ولایت هر منبع غیبی و متافیزیکی را نفی می کند که در واقع این جز کوس خدایی زدن و ادعای ربوبیت کردن، نیست.[۷]


از احوال غریب دجال است که به همراه او آب و آتشی دیده می شود که آن آب در حقیقت آتش و آن آتش در واقع آب است، بنا بر این هر کس این دو را مشاهده کرد، باید در آن آتش در آید که همانا آبی است بس زلال.
چه کسی است که نداند آب گوارای لذت های دنیوی و مشتهیات حیوانی و تکاثر ثروت و رفاه مادی که غرب ماده باور و ماده پرست به کام انسان عطشناک می ریزد، چیزی جز آتش سعادت سوز و شرافت سوز نیست، و نیز کیست که نداند آنچه که غرب از آسمان بریده و زمین گیر شده! زشت و ضد ارزش معرفی کند، در حقیقت جز آب حیات رستگاری نیست.
دجال در تراث روایی ما، یک چشم معرفی شده است و گفته شده که چشم دیگر او کور است و قطعا این وصف، زیبنده ی تفکر و تمدن ماده زده ی غربی می باشد؛ چه آن که غرب از دو بخش عالم و هستی آدمی یعنی ماده و معنا و به عبارت دیگر جسم و روح، تنها ماده و مادیات و جسم و جسمانیات را می بیند و اساسا توانایی مشاهده ی معنا و معنویت و روح و روحانیت را ندارد و این یعنی او از یک چشم محروم است و یکی از دو سمت و سوی جغرافیای هستی را ندیده و هرگز درک نکرده است.

سرانجام در احادیث می خوانیم که «هیچ جایی از زمین باقی نمی ماند مگر آن که دجال در آن گام می نهد و حضور خود را اعلام می کند به جز مکه و مدینه؛ زیرا فرشته ای با شمشیری بر فراز این دو ناحیه ی مقدسه ایستاده و از ورود دجال به آن ها جلوگیری می کند»
از زمانی که استعمار قدیم در لباس استعمار نوین، تجدید حیات کرد و با استعمار فکری -فرهنگی و استکباری اقتصادی، اختاپوس وار با بازوهای پلید خود به اطراف و اکناف چنگ اندازی کرده، هیچ قسمتی از کره ی خاکی از لوث وجود او بر کنار نمانده و همه کشورهای جهان سایه ی شوم او را بر سر خود حس کرده اند. همه ی فرهنگ ها مقهور ارزش ها و هنجارهای غربی قرار گرفته است مگر ایدیولوژی مترقی و حیات بخش اسلام ناب که در حدیث فوق با زبان سمبلیک، حرم الهی مکه و حرم نبوی مدینه - سرای توحید و نبوت- نماد آن قلمداد شده است و این به آن معناست که تفکر الحادی، نوین غرب هرگز اسلام اصیل را مقهور نخواهد ساخت که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه». [۸]

نکته ی حائز اهمیت این است که هر چند «بایستگی امیدواری و اجتناب از یاس و نومیدی» اصلی کلی، یقینی و کاملا روشن و قابل پذیرش است، لیکن چیزی اصیل و حقیقی و دست یافتنی باید که بتوان بدان دل بست و امید ورزید. تا متعلق امید، امری حقیقی و غیر موهوم نباشد، امیدی ریشه دار و اعتماد آفرین در دل یک فرد یا جامعه جوانه نمی زند و سایه گستر نمی شود. تا دریچه ای به سوی نور در شبستان تاریک جان یک امت باز نشود، لزوم امیدوار بودن، نور امید را به جان وی نمی تابد. چلچراغ امید، دهلیزهای بی فروغ آن قلبی را آذین می کند که گذرگاه مشعل داری از تبار نور باشد؛ گذرگاه مردی که «قبسی» از «زیت مضی ء» و نور ذاتی وجودش را برای برافروختن شمع های چلچراغ امید، هدیه آورده باشد.
گرمای جانبخش امید، یخ های اندام کرخت شده ی آن سایه نشینانی را ذوب خواهد کرد که در سپهر اقبالشان، آفتابی عالم تاب در پس نقاب ابرها، رخ نهان کرده باشد.


آرمان تشکیل حکومتی عدل پرور و فضیلت گستر و تحقق جامعه ای شرافت پرور و حق محور، اندیشمندان زیادی را بر آن داشته که به طراحی مدل آن شهر طلایی و مدنیت مشعشع و ایده آل بپردازند و جامعه ی بشری را بدان بشارت دهند یا برای نیل به آن تشویق کنند:
افلاطون نقشه ی "اتوپیا" را تهیه کرد.
ابونصر فارابی تابلوی "مدینه ی فاضله" را ترسیم کرد.
توماس کامپانلا ماکت "شهر آفتاب" یا "کشور خورشیدی" را طراحی کرد.
تاس مور "بهشت زمینی" را نوید داد.
و کارل مارکس "جامعه بی طبقه" را وعده گاه آخرین منزل تاریخ دانست.


باری قاطبه ی انسان ها که فطرت تکامل جو و کمال طلبشان، آنان را از وضع نامطلوب کنونی حاکم بر جوامع بشری گریزان ساخته، به نیک شهری می اندیشند که بستر مناسبی را برای شکوفایی گرایش های عمیق فطری آدمی و رشد فضایل ناب انسانی فراهم سازد [۹] و چنان که اشاره رفت برخی از متفکرانْ بر اساس نظام ارزشی مورد نظرشان به توصیف آن نیز پرداخته اند، اما نکته ی در خور توجه و مسیله ی اساسی و حیاتی این است که هیچ یک از ایشان، راهکاری عملی و تضمین شده جهت برون رفت از حالت نابسامان مستقرْ و رسیدن به وضعیت مطلوبْ ارایه نکرده اند.

دغدغه ی بنیادین در هر طرح پیشنهادی و سیاست راهبردی برای نیل به تحول و دگردیسی همه جانبه ی نهادهای مدنی و ساختار جوامع کنونی و دستیابی به تمدن بالنده ی آرمانی، (بحران ضمانت اجرایی) است. ریشه ی بحران اینجاست که لازمه ی ایجاد حکومت و جامعه ی قسط پرور و حق محور، برچیدن بساط ظلم های رسمی و غیر رسمی و حق کشی های قانونی و غیر قانونی و براندازی همه ی حاکمیت های جایرانه و ریشه کن کردن همه ی اقسام استعمار و استثمار و استخدام (با مفهومی که علامه طباطبایی؛ از واژه اخیر اراده کرده اند[۱۰]) و استکبار است.

اینْ یعنی درگیرشدن با تمامی موجودیت و منافع ظالمان و قدرت پرستان و حق ستیزان، اینْ یعنی نبردی تمام عیار با جبهه ی استکبار جهانی و ستیز با قدرت اهریمنی نظام سلطه بین المللی.
همگان می دانیم که در درون مجموعه ی عوامل طبیعی جبهه ی حق، عامل اجرایی ضمانت کننده ی تفوق کامل و برتری نهایی بر جبهه ی باطلْ وجود ندارد و با خیال پردازی هم نمی توان لشگر پرعده و عده ی باطل را در هم کوبید.
پس با کدام نیرو می توان معادله ی توازن قوای کنونی را - که به نفع جبهه ی باطل است - بر هم زد؟ و نه تنها شاخه های این شجره ی خبیثه را شکست، بلکه ریشه ی آن را از دل جامعه ی بشری بر کند؟ با این وصف چگونه می توان امیدی ریشه دار و توان بخش در دلْ و شوری مجاهدت آفرین بر سر داشت؟


اینجاست که مکتب اسلام - این حلقه ی نهایی وحی آسمانی - که دستورالعمل جامع «حیات طیبه» بوده و بر اساس حکمت بالغه ی الهی همه ی لوازم حیات طیبه ی آدمی را پیش بینی و فراهم کرده است، موهبت «امید» - امیدی پربرکت و سازنده، پرحرارت و گدازنده، ایمان زا و جهت بخش، آرمان ساز و اعتمادآفرین، شورآور و مجاهد پرور - را در سه مرحله به خیرالامم امت مرحومه ی رسول الله صلی الله علیه و آله ارزانی داشته است:

الف - لزوم امید داشتن به مدد و رحمت الهی؛
(ولا تیاسوا من روح الله)[۱۱]


ب - وعده ی وراثت و امامت صالحان و مستضعفان؛


(ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ایمه ونجعلهم الوارثین)[۱۲]
(و خواستیم بر مستضعفان منت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم).


و نیز:
(ولقد کتبْنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون) [۱۳]

(و بی تردید در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ی ما به ارث خواهند برد).
ج - تامین ضمانت اجرایی وعده ی فوق با ظهور منجی آخرالزمان، مهدی موعودعلیه السلام و تشکیل آرمان شهر آسمانی "دولت کریمه" به دست حضرتش؛

(بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین)[۱۴]
(اگر باور داشته باشید، ذخیره ی الهی برای شما از هرکس و هر چیز دیگر بهتر است).


(وانه لعلم للساعه فلا تمترن بها واتبعون هذا صراط مستقیم)[۱۵]

(بی تردید او (حضرت بقیهالله) نشانه ای بر (فهم) رستاخیز است، پس زنهار در آن تردید مکن و از من پیروی کنید که این است راه مستقیم)
آری! امام مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) عامل اجرای وعده ی الهی است، او که پیروزی اش را خود خداوند سبحان ضمانت کرده است. در زیارت آل یس - توقیعی از ناحیه ی مقدسه که برای جناب حمیری فرستاده شده - خطاب به ساحت مقدس ولی الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه) عرضه می داریم:

**(السلام علیک یا خلیفه الله وناصر حقه... السلام علیک یا حجه الله ودلیل ارادته... السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه، السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه ووکده، السلام علیک یا وعْد الله الذی ضمنه...)[۱۶] **

همچنان که ملاحظه می شود در پایان فراز نقل شده ی فوق، عرضه می داریم: سلام بر تو ای وعده ی تضمین شده ی الهی! از امام جوادعلیه السلام روایت شده که فرمود:


«القائم من المیعاد والله لا یخلف المیعاد»[۱۷]

«منجی موعود، وعده ی الهی است و خداوند، خلف وعده نمی کند»

موالات و عشق ورزیدن به مهدی و سر نهادن به فرمان او، میثاقی است مستحکم که خدای سبحان در پگاه ازل در عالم ذر از همه ی بنی آدم گرفته، و آن را موکد ساخته است. [۱۸]
باری آن مهر خوش منظر، پورحیدر، امام منتظر، دست مشیت قاهره ی الهی است که از آستین غیب برون خواهد شد و با انحنای دم ذوالفقارش، قامت خمیده ی عدالت را راست خواهد کرد و چون آذرخش قهر از آسمان غضب حضرت ذوالجلال بر سر باطل پیشه گان و مستکبران حق ستیزْ فرود خواهد آمد و زمین را از لوث وجودشان پاک خواهد کرد.


یامن هو مظهر العجایب
یامن هو مظهر الغرایب
یا من هو حاضر وناظر
یا من هو شاهد و غایب
یا من هو قاتل الطواغیت
یا من هو قامع الکتایب
ای تیغ تو همچو برق لامع
وی تیر تو چون شهاب ثاقب
برنا به تن و به عقل پیر است
شیر است نه بلکه شیر گیر است
شمشیر تو در غلاف تا کی
گیتی به تو در خلاف تا کی
آن خال به زیر زلف تا چند
وین نافه نهان به ناف تا کی
اکسیر نمط، نهفته تا چند
سیمرغ صفت به قاف تا کی
تا دیده رفت بگرد این کوی
چون کعبه همی طواف تا کی
از دیده ی مردم ار چه دوری
در مردم دیده عین نوری [۱۹]

مهدی (ع) برای طوفان زدگان کشتی شکسته و غریقان گرداب های فتنه در دوران بربریت مدرن، ساحل امن امید است. و این امید، بزرگترین هدیه ای است که جامعه ی بشری در این دوران دریافت داشته است و هدیه کننده ی آن حقی بس عظیم بر گردن آدمیان دارد. به قول گوستاولوبون: (بزرگترین خدمتگزاران عالم همان اشخاصی هستند که توانسته اند بشر را امیدوار نگاه دارند)
در ادبیات دینی مکتب حیات بخش اسلام، گلواژه ی (انتظار) مفهومی بس ژرف و پر ارج دارد. گویا (انتظار) زیباترین و کامل ترین جلوه ی بندگی حق تعالی است، به گونه ای که رسول خداصلی الله علیه و آله (طبق نقل محدث شهیر سنی ابراهیم بن محمدبن موید جوینی با اسناد خود از علی بن ابی طالب علیه السلام) چنین می فرماید:
(افضل العباده انتظار الفرج)[۲۰]


(انتظار فرج، برترین عبادات است).
همین مطلب را امام ترمذی و صدوق الطایفه و علامه ی مجلسی با این عبارت از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده اند:
(افضل اعمال امتی، انتظار الفرج من الله عزوجل) [۲۱]
(برترین کارهای امت من، انتظار فرج از خداوند است).

به همین تناسب، در فرهنگ دینی ما، منتظران از جایگاه والا و ممتازی برخوردارند و تعابیر فخیمی در تجلیل از مقام و مرتبت ایشان وارد شده است که نمونه ای از آن بیان می شود؛

امام علی بن ابی طالب (ع) فرمود:
«الآخذ بامرنا معنا غدا فی حظیره القدس والمنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله»[۲۲]
«متمسکین به امر ما، فردا در فردوس برین با ما خواهند بود و منتظران آن مانند کسانی هستند که در راه خدا به خون خود غلطیده اند»

۱-اکمال الدین / ج / ۲ ص ۵۲۹

۲-حدیقه الشیعه / ج / ۳ ص ۱۰۰۰ و ۱۰۰۱.

۳-اکمال الدین / ج / ۴ ص ۵۲۵

۴-در حدیث دیگری از رسول خدا نقل شده که دجال از سجستان (سیستان) خروج خواهد کرد، ر.ک. اکمال الدین/ ج / ۱ صص ۲۵۱ و  ۲۵۲

۵-حدیقه الشیعه / ص ۹۹۹ - ۹۹۷

۶-در مورد ریزش باران و رویش گیاه و تسلط انسان بر آن ها، امروزه شاهد تکنیک هایی هستیم که تا دو قرن پیش، شاید هیچ کس به ذهنش نیز خطور نمی کرد مانند: پدیده ی به اصطلاح باردار کردن ابرها و باران مصنوعی و کشاورزی بدون خاک (بر روی آب) و...

۷-نفی ربوبیت الهی و اصل خودبسندگی در واقع جنینی است که از لقاح بذرهای (اومانیسم) و (سکولاریسم) - یعنی دو مولفه بنیادین تفکر معاصر غرب - متولد می شود.

۸-موسوعه الامام المهدی / تاریخ الغیبه الکبری / صص ۵۱۷ - ۵۱۱ و ۵۳۲ و ۵۳۵.

۹- بگذریم از آرمان شهر ستیزی و دستاوردهای ادبیات کلیشه ای و تعصب آلود لیبرالی به جای مانده از دوران جنگ سرد، مانند واژه ی (ناکجاآبادگرایی) و نیز بگذریم از لیبرال - دموکراتهای ذوق زده و خام اندیشی چون فرانسیس یوکوهاما که با اضمحلال اردوگاه مارکسیسم، نظم دموکراسی لیبرال حاکم بر غرب سرمایه داری را همان نظم و مدنیت آرمانی و نهایی آدمی و بهشت گمشده ی وی خواندند و آن را (فرجام تاریخ) معرفی کردند! به راستی که چقدر آرمان های این کوتوله های آرمان جو، مبتذل گشته است! برای مطالعه بیشتر ر.ک. ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب / آنتونی آربلاستر / ترجمه عباس مخبر/ صص ۴۹۶ - ۴۹۱.

۱۰-المیزان فی تفسیر القرآن / محمد حسین طباطبایی / ج / ۲ صص ۱۲۰ - ۱۱۵.

۱۱-یوسف / ۸۷

۱۲-قصص / ۵

۱۳-انبیاء   / بیشتر مفسران شیعه و سنی این دو آیه را بر ظهور امام مهدی علیه السلام تطبیق کرده اند.

۱۴-هود  / ۸۶در تفاسیر شیعه و کتبی مانند: الاحتجاج، اکمال الدین، نجم الثاقب و... این آیه شریفه بر وجود مقدس مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه) تطبیق شده است.

۱۵-زخرف  / ۶۱جمع بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، آیه ی شریفه را بر قضیه ی فرود عیسی از آسمان و نمازگزاردن وی پشت سر امام مهدی(عج) در آخر الزمان تطبیق کرده اند.

۱۶-الاحتجاج / ابومنصور طبرسی / ج /  ۲ ص ۵۹۲ - ۵۹۱

۱۷-اثبات الهداه / شیخ حر عاملی / ج / ۳ ص ۵۴۴

۱۸-موسوعه الکلمه / آیت الله شهید سیدحسن شیرازی / ج / ۱ صص ۹۳ و ۹۴بر اساس این حدیث قدسی که ثقه الاسلام کلینی به اسناد خود از امام باقرعلیه السلام نقل کرده است، حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، دولهالله است که بنی آدم در عالم ذر عهد بسته اند فرمانبردار آن باشند.

۱۹-ترکیب بند از میرزا حبیب الله خراسانی با تلخیص.

۲۰-فراید السمطین فی فضایل المرتضی و البتول و السبطین / جوینی / ج / ۲ ص ۳۳۵.

۲۱-بحارالانوار / ج / ۵۲ ص ۱۲۸

۲۲-الخصال / شیخ صدوق / ج / ۲ب / ۴۰۰ح ۱۰.

امیرالمومنین حضرت علی (ع)

دنیا آنان را طلب کرد اما آنان نطلبیدند و اسیرشان کرد اما جانشان را فدا و خود را رها کردند

نهج البلاغه خطبه 184

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها