پاسخ به:مبحث پانزدهم: حضرت معصومه(س)
یک شنبه 17 شهریور 1392 1:37 PM
عین مطلبی که مادر این دختر بچه برای ما نوشته به این صورت است: دخترم مریضی سختی داشت و برای درمان قصد سفر به تهران داشتیم. تصمیم گرفتیم چند روز زودتر برای زیارت حضرت معصومه (س) به قم بیاییم.
شب شهات امام رضا (ع) در قم بودیم. دخترم به حضرت معصومه (س) متوسل شد. از دخترم خواستم تا نذر کند اگر شفا پیدا کرد، هر شب جمعه برای حضرت معصومه (س) سورهای از قرآن بخواند. دخترم آن شب خواب میبیند در جای با صفایی است که درختان زیبا و رودخانه است و دورتر یک اتاقکی مانند مسجد است با قبهای پر نقش و نگار و دو گلدسته که پرچم سبزی روی قبه حرم است.
آقایی با ریش و موی سفید با لبخند و با دندانهایی که از سفیدی میدرخشید، به سمت دخترم آمده و میخواسته ماهی قرمز زیبایی را به او بدهد دخترم از خواب بیدار شده و همان زمان صدای اذان صبح را میشنود و ما با گریه او از خواب بیدار شدیم و او گفت که دیگر دردی ندارد و چندین بار از ما خواست تا او را بیاوریم و خوابش را تعریف کند.