0

ابعاد جهانی شدن سیاست

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

ابعاد جهانی شدن سیاست
یک شنبه 10 شهریور 1392  12:27 PM

ابعاد جهانی شدن سیاست

جهاني‌شدن از ابعاد مختلف؛ سياسي، اقتصادي و فرهنگي، تشکيل شده است. اين ابعاد، به هم پيوسته و در هم تنيده‌اند و نمي‌توان آن‌ها را از يکديگر جدا كرد.  ولي براي رسيدن به تعريف دقيق جهاني‌شدن و درك بيشتر آن بايستي ميان ابعاد مختلف آن تفكيك قائل شويم.
1. جهاني‌شدن سياست
جهاني‌شدن سياست، يعني با وقوع عصر اطلاعات، مرزهاي ملي کم رنگ مي‌شوند ، و اين پديده به طور گسترده‌اي بر خودمختاري و استقلال عمل دولتهاي ملي تأثير منفي مي‌گذارد، حاکميت ملي آن دولت‌ها را تضعيف مي‌کند، و در اقتدار سنّتي آن‌ها را مي‌شكند.
فرايند جهاني‌شدن به طور خودكار، مفاهيم سياسي پيشين را دچار تغيير مفهومي كرده است. براي مثال؛ مفهومي مثل «قدرت» پيش از اين، ملاک ارزيابي قدرتمند بودن يک کشور، قدرت نظامي آن کشور محسوب مي‌گرديد، اما اينک؛ اين مفهوم تغيير كرده به گونه‌اي كه:
مفهوم قدرت در جهاني‌شدن سياست، از شکل سخت افزاري به نرم افزاري، تحوّل مي‌يابد...[و] قدرت نظامي محور، به قدرت اطلاعات محور، تغيير شکل مي‌دهد، و بيشترين قدرت در دست کساني خواهد بود که سخت افزار تکنولوژي ارتباطات و نرم افزار اطلاعات را در اختيار دارند.
بنابر‌اين، مباني قدرت از نظامي به اطلاعاتي، تغيير كرده است، و مدّعيان قدرت زياد شدند، چون تا پيش از اين، منابع قدرت به دليل محدود بودن ثروت و تجهيزات نظامي و...، تنها در اختيار عدّه كمي قرار داشت، اما هم اكنون، اطلاعات ديگر همانند منابع سابق، محدود نبوده و عدّه زيادي مي‌توانند به آن دسترسي يابند.«به اين ترتيب، قدرت از شکل مکانيکي مبتني بر چيرگي يکي بر ديگري و از حالت يک کنش ارتباطي يک طرفه، خارج، و به صورت کنش ارتباطي دوسويه و تأثير گذاري متقابل در مي‌آيد.» 
هر کس بتواند به اطلاعات بيشتري دست يابد، از قدرت نفوذ بيشتري برخوردار است، و به اين خاطر، انجام کار فکري و اطلاعاتي بيشتر کليد دستيابي به منابع قدرت است.
حاکميت که تا پيش از اين، متمرکز در ساختار دولت بود، چند لايه و متکثّر مي‌شود و هر فرد يا گروه و سازماني که بتواند به اطلاعات بيشتري برسد، در حاکميت دولت سهم بيشتري خواهد داشت. «ديگر، کشورها نمي‌توانند خود سرانه با نام حاکميت، در داخل به اتخاذ هر سياستي بپردازند.»  وجود بازيگران بين المللي و منافع فرا ملي آن‌ها، بر قدرت نفوذ دولتها، تأثير مي‌گذارد. و جامعه مدني و نهاد‌هاي داخلي، خواهان سهيم بودن در حاکميت دولت هستند.
مفهوم «امنيت» نيز از مفاهيم ديگري است که تحت شرايط جهاني‌شدن، متحوّل گشته است. همان گونه که مي‌دانيم يکي از کارکردهاي دولت مدرن به واسطه برخورداري از قدرت، عبارت است از تأمين «امنيت» در چارچوب مرزهاي ملي.
با کمرنگ شدن مرزهاي ملّي، امنيت، بعدي جهاني پيدا مي‌كند و شامل ابعاد ديگري مثل: امنيت زيست محيطي، اقتصادي، زنان و کودکان و...، مي‌شود که همه آن‌ها بعد فرا ملي و جهاني به خود گرفته اند. به همين دليل است که گروه‌هاي فرا ملي هم چون گروه زنان، دست به فعّاليت‌هاي گسترده جهاني زده و خواهان دست يابي به حقوق طبيعي خويش در سطح جهاني هستند. در واقع، «نيروهاي جامعه مدني جهاني با داشتن مجاري ارتباطي، خواسته‌هاي خود را به سطح توده مردم در بسياري از جوامع انتقال مي‌دهند.»  و آگاهي مردم را بدين سان بالا برده و در پي آن، انتظارات مردم نيز افزايش مي‌يابد.
به ديگر سخن، بالا رفتن آگاهي، «سيلي از تقاضا را روانه سيستم سياسي مي‌سازد و موجب شکل گيري انتظارات از سيستم سياسي مي‌شود.»  انقلاب انتظارات به خودي خود، بحران پاسخگويي و بحران مشروعيت را به ارمغان مي‌آورد، و بدنبال آن، موج دموکراسي خواهي در جهان گسترش مي‌يابد. بدين صورت، جهاني‌شدن، «موجب کاهش نقش و کارويژه‌هاي دولت و ظهور شرايطي تازه براي گذار به دموکراسي و دولت دموکراتيک و تخصصي شده است.»
در نتيجه جهاني‌شدن، مفاهيم سياسي هم چون؛ قدرت، حاکميت، منافع ملّي، امنيت، مشروعيت و... را دچار تحوّل مفهومي مي‌نمايد و ابهام موجود در اين مفاهيم را دوچندان مي‌نمايد.
دقيقاً همين مبهم بودن مفاهيم سياسي است که قدرت واقعي را در دست کساني قرار مي‌دهد که از توان مندي و ظرفيت بالايي براي خلق معاني و تصوير سازي از واقعيت‌ها و پديده‌ها برخوردار باشند.
 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها