تهاجم به دو بال شیعه
یک شنبه 10 شهریور 1392 12:25 PM
مراسم عزاداری سید الشهداء ع را رسول الله ص بنا نهادند و احادیث شیعه و سنی در این مسأله بیش از حد تواتر است.[1] مرحوم علامه امینی در کتاب سیرتنا و سنتنا آورده است: "قَالَتْ أَسْمَاءُ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ حَوْلٍ مِنْ مَوْلِدِ الْحَسَنِ ع وُلِدَ الْحُسَيْنُ ع فَجَاءَنِي فَقَالَيَا أَسْمَاءُ هَاتِي ابْنِي فَدَفَعْتُهُ إِلَيْهِ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِالْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي الْيُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِي حِجْرِهِ وَ بَكَى قَالَتْ أَسْمَاءُ قُلْتُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي مِمَّ بُكَاؤُكَ قَالَ مِنِ ابْنِي هَذَا قُلْتُ إِنَّهُ وُلِدَ السَّاعَةَ قَالَ يَا أَسْمَاءُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ مِنْ بَعْدِي لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي ثُمَّ قَالَ يَا أَسْمَاءُ لَا تُخْبِرِي فَاطِمَة..."[2]
ائمه اطهار و شیعیان اهل بیت به پیروی از رهبران خود همواره این روز بزرگ را زنده نگه داشتهاند.
از طرفی، دشمنان و مخالفان ما همواره سعی کرده اند که این روز فراموش شود و آثار و تبعات آن از بین برود. در واقع، به همان میزان که ائمه:و دیگر افراد خاندان رسالت کوشش کرده اند تا این روز باقی بماند و به بقای آن اهتمام ورزیدهاند، دشمنان به گونه های مختلف کوشیده اند تا آثار این حادثه از میان برود و این روز فراموش شود.
این نوشتار بر آن است تا از زوایای مختلف تهاجم مخالفان و معاندان را نسبت به عاشورا و آموزه مهدویت مورد بررسی قرار دهد.
دشمن و عاشورا
ابتدا نگاهی گذرا به هجمه های مختلف آنان در مقابله با حادثه عاشورا داشته باشیم.
تلاشهای نافرجام برای فراموشی این حاثه عظیم
دشمنان شیوه های گوناگونی به کار برده اند تا مانع حیات و جاودانی واقعه عاشورا و عزاداری سیدالشهداء ع شوند که به نمونه هایی از این شیوهها اشاره می شود:
1. عرفان و تصوف
شیخ عبدالقادر گیلانی از علمای اهل سنت و بزرگان صوفیه است می گوید:
خداوند متعال شهادت را برای سبط پیامبرص برگزیده است... و روز عاشورا را نباید روز مصیبت قرار داد. چراکه عاشق به معشوق رسیده است. از این رو، این روز باید روز سرور باشد....[3]
در مقابل این عقیده، برخی علمای اهل سنت این شیوه را رد کردهاند.
ابوالفرج ابن جوزی حنبلی که از دانشمندان بزرگ عامه است، در این باره می نویسد: "این کارها را (یعنی
برگزاری جشن و مجالس جشن سرور و شادی در ایام عاشورا) نواصبی از اهل شام انجام می دهند تا به واسطه این اعمال شیعیان را آزار دهند. حتی آنها برای این کارها احادیثی را جعل می کنند..."[4]
2. ايجاد شك و ترديد در لباس تقدّس
غزالی در کتاب احیاء علوم الدین، از راه تقدس و پرهیزکاری کوشیده تا عزاداری بر سیدالشهداء ع را کم اهمیت نشان دهد. او می نویسد:
" نخست این که قتل سیدالشهداء ع منسوب به یزید باشد و یزید قاتل حسین بن علی باشد، ثابت نیست.
دوم این که قاتل حسین بن علی:هر که بوده، شاید قبل از مرگش توبه کرده است. بنابر این، لعن قاتل سیدالشهداء ع جایز نیست. به راستی ذکر خداوند متعال از این سخنان سزاوارتر است."[5]
در مقابل این گروه که به شهادت و قتل سیدالشهداء ع توسط یزید اقرار نمی کنند، بلکه منکر هستند، گروه دیگری از دانشمندان و بزرگان اهل سنت که نزد آنان بسیار بلند مرتبهاند، بر قاتل بودن یزید اقرار دارند...
شمس الدین ذهبی از بزرگان اهل تسنن، اینگونه اعتراف می کند که: "او (یزید) حکومتش را با به شهادت رساندن حسین ع آغاز کرد و سال آخر حکومتش به واقعه حرّه پایان یافت."[6]
3. تکذیب
ابن تیمیه مبارزه خود را با این شیوه سر گرفته که یزید هرگز قاتل امام حسین ع نبوده و او هیچ گاه همسران و وابستگان امام را اسیر نکرده و این حرفها دروغ است.[7]
در مقابل یعقوبی و جمعی دیگر از مورخان اینچنین می نگارند:
یزید به ولید بن عتبه، والی مدینه دستور داد اگر حسین بن علی ع بیعت نکرد، او را به قتل برسان. وی در نامه ای اینگونه نوشت: "إذا أتاك كتابي هذا، فأحضر الحسين بن علي، وعبد الله بن الزبير، فخذهما بالبيعة لي، فإن امتنعا فاضرب أعناقهما، وابعث لي برؤوسهما..."[8]
آیا آنان می توانند چشم خود را به راحتی بر روی چنین واقعیاتی ببندند؟ و اگر حقیقت را می دانند، چرا سکوت می کنند؟ نه انکار می کنند و نه تأیید، از طرفی چرا عمل یزید را زیر سؤال نمی برند؟
4. مشروعیت بخشی
جای بسی تأسف است که گروهی دیگر از علمای اهل سنت می گویند حکومت یزید شرعی بوده و امام حسین ع بر حکومت شرعی الهی قیام نموده است! به عبارتی دیگر، تکلیف شرعی یزید و یزیدیان این بوده که حضرت را به قتل برسانند و العیاذ بالله قاتلان آن حضرت، به دستور خود پیامبر اکرم6عمل کردهاند.
ابن خلدون می گوید: حسین بن علی بیعت را شکست و این در حالی بود که رسول الله6معتقد بودند که ولایت یزید شرعیت دارد و حکومت او بر حق است و نباید علیه یزید قیام کرد...[9]
ابن حجر عسقلانی که از دیدگاه اهل سنت فرد بسیار بزرگی است، می گوید: "ابوالحسن هیثمی[10] را دیدم که به شدت از ابن خلدون نکوهش می کرد و علیه او حرفهایی می زد. علت این موضع گیری را پرسیدم. در پاسخ گفت: چراکه ابن خلدون در تاریخ خود درباره حسین بن علی می گوید: آن شمشیری که حسین بن علی به توسط آن به قتل رسیده، همان شمشیر جدش پیامبر بوده است.
ابن حجر می افزاید: همین که شیخ ما این کلام را از ابن خلدون نقل کرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالی که گریه می کرد و اشک می ریخت."[11]
5. سانسور واقعیات
یکی دیگر از روشهای آنان منتشر نکردن احوالات اهل بیت: است. به طور مثال آنان الطبقات الکبری ابن سعد را چاپ کردهاند، ولی از چاپ احوالات سیدالشهداء ع وداستان کربلا خودداری نمودهاند، انگاری هرگز از طبقات ذکر نشده است.
دشمن و مهدویت[12]
حمله به آموزه مهدویت نیز همیشه در دستور کار مخالفین بوده است. بی مقدمه از میان صدها شبهه ای که بربال سبز شیعه وارد کردهاند، تنها به ذکر برخی از موارد آن می پردازیم.
1. تکذیب ولادت
میان عامه در باره ولادت امام مهدی عج دو دیدگاه وجود دارد:
الف: اکثر آنان ولادت حضرت را قبول ندارند؛ بلکه معتقدند او در آخر الزمان به دنیا می آید.
ب: برخی از آنان ولادت حضرت را پذیرفته اند که به عنوان نمونه موارد زیر ارائه می گردد:
محمد بن یوسف شافعی در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان، محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السئول فی مناقب آل الرسول و همچنین سبط بن جوزی حنفی در کتاب تذکرة الخواص و تعداد دیگری از آنان ولادت فرزند امام حسن عسکری را پذیرفته اند
اما عدم اعتقاد بسیاری از اهل سنت به ولادت حضرت مهدی عج علتهایی دارد، ازجمله:
1. مخفی بودن ولادت آن حضرت
آمدن مهدی موعود از صدر اسلام، امری مسلّم و مورد توجه بوده. سلاطین و مستکبران نیز از آن بی اطلاع نبوده اند و می دانستند که او خواهد آمد و حکومت ظالمان را منقرض خواهد کرد، خصوصا با توجه به روایاتی که حضرت را نهمین فرزند از فرزندان امام حسین ع معرفی میکند.
در چنین اوضاع و خفقانی بود که حجت خدا مخفیانه متولد شد و امام عسکری ع فرزند بزرگوار خود را تنها به خواص و معتمدان خود از شیعیان نشان می داد و او را امام و حجت پس از خود معرفی می کرد. با این وضعیت، طبیعی است، اهل سنت که از اهل بیت پیامبر: فاصله گرفته بودند، از ولادت آن حضرت مطلع نشوند.
2. اجتناب از برخی لوازم احتمالی پذیرش ولادت حضرت مهدی عج
در روایات بسیاری، از پیامبر اکرم6نقل شده که تعداد امامان و خلفای بعد از من، دوازده نفر است اولشان امام علی ع و آخرشان امام مهدی عج است و این که نُه نفر از آنان از نسل امام حسین ع هستند.
با توجه به این احادیث چنین به نظر می رسد که پذیرش ولادت حضرت مهدی عج از امام حسن عسکری ع توابعی دارد و اهل سنت را مقابل انبوهی از روایات قرار می دهد که باید در توجیه آن روایات، خود را به زحمت و مشقت بیندازند، لذا از اصل، ولادت آن حضرت را منکر می شوند.[13]
2. طول عمر بهانه ای برای انکار مهدویت
اهل سنت می گویند: چگونه ممکن است شخصی این مقدار عمر کند.
سائح علی حسین مغربی می گوید: اهل سنت نظریه بقا و زنده ماندن مهدی عج بیش از هزار سال تا هر زمان که خدا بخواهد را مورد انتقاد قرار دادهاند، و می گویند: عمری به این مقدار هرگز در بین بشر مرسوم نبوده و دلیلی نیز از شرع بر آن وجود ندارد.[14]
در پاسخ، به عناوین قابل بحث به طور مختصر اکتفا می کنیم:
1. قدرت خدا
خداوند قادر بر هر امری است که قابلیت تعلق قدرت الهی را داشته باشد و محال ذاتی و وقوعی نباشد، گرچه بر خلاف عادت عمومی باشد.[15]مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: "نوع حیات آن حضرت با معجزه و خرق عادت است. وطبیعی است که خرق عادت امری محال نیست. و نمی توان خرق عادت را از طریق علم به طور مطلق نفی کرد."[16] داستان حضرت ابراهیم ع و آیه شریفه "قُلْنا يا نارُ كُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهيم"[17] نمونه
بارز "إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير" است.
2. دیدگاه علوم تجربی
عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری، امری غیر ممکن نیست و دانشمندان، با مطالعه اجزای بدن، به این حقیقت رسیده اند که ممکن است انسان، سالهای بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود برنارد شو می گوید: "از اصول علمی ثابت نزد تمام علمای بیولوژی آن است که عمر انسان ممکن نیست که برای او حدّ ثابتی باشد، طول عمر مسأله ای است که حدّ نمی پذیرد."[18]
3. نمونه های از قرآن
آیه ای که نه تنها از عمر طولانی بلکه از امکان عمر جاویدان خبر می دهد:" فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحين * لَلَبِثَ في بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون"[19] اگر یونس ع در شکم ماهی تسبیح نمی گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می ماند.
با توجه به آیه شریفه، عمر بسیار طولانی که در اصطلاح زیست شناسان، عمر جاویدان نامیده می شود، برای انسان و ماهی از نظر قرآن کریم امکان پذیر است.
قرآن مدت پیامبری حضرت نوح ع را 950سال بیان می کند: "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما"[20] و بر اساس برخی روایات عمر آن حضرت 2450سال طول کشیده است."وَ عَاشَ نُوحٌ أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ أَرْبَعَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ خَمْسِينَ سَنَة"[21]
4. کسانی که در تاریخ به عمر طولانی آنها اشاره شده است.
با مراجعه به تاریخ پی می بریم که کسانی دارای عمرهای طولانی بودهاند، از قبیل:
1: حضرت خضر نبی ع که هزاران سال عمر کرده و هنوز زنده است.
2: لقمان بن عاد که 3500 سال عمر داشته است.
3: شیث فرزند حضرت آدم ع که بیش از 900 سال عمر داشته است و دیگران...[22]
2. امامت در کودکی
از جمله سؤالهای مطرح در مورد امام زمان عج این است که آیا کسی می تواند در سنین کودکی به مقام امامت و خلافت برسد؟
ابن حجر هیتمی از علمای اهل سنت می گوید: "آنچه در شریعت مطهّر ثابت شده این است که ولایت طفل صغیر صحیح نیست، پس چگونه شیعیان به خود اجازه داده و گمان بر امامت کسی دارند که عمر او هنگام رسیده به امامت، بیش از پنج سال نبوده است."[23]
احمد الکاتب می نویسد: "معقول نیست که خداوند طفل صغیری را به رهبری مسلمین منصوب کند."[24]
در پاسخ به این سؤال نیز عناوین را به اختصار عرض می کنیم:
1. از منظر قرآن
از منظر قرآن امامت، ولایت و نبوت در سنین کودکی نه تنها امری ممکن است بلکه از وقوع آن نیز خبر داده است.
الف: خداوند خطاب به حضرت یحیی ع می فرماید: "يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا"[25] ای
یحیی! تو کتاب آسمانی ما را به قوت فراگیر و به او در کودکی مقام نبوت دادیم.
فخر رازی در باره حکمی که خداوند به حضرت یحیی داد می گوید: "مرا داز حکم در آیه شریفه، همان نبوت است؛.[26]
ب: خداوند در مورد حضرت عیسی ع می فرماید: "فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا*قالَ
إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا"[27] مریم به طفل اشاره کرد. آنها گفتند: چگونه با طفل گهواره ای سخن
گوییم؟ آن طفل گفت: همانا من بنده خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود...
قندوزی حنفی بعد از ذکر ولادت امام مهدی عج می نویسد: گفته اند که خداوند تبارک و تعالی او را در سنّ طفولیت حکمت و فصل الخطاب عنایت نمود، و او را نشانه ای برای عالمیان قرار داد، همان گونه که در شأن حضرت یحیی ع فرمود: "يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا". و نیز در شأن حضرت عیسی ع فرمود: " قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا*قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا". خداوند عمر حضرت مهدی را به مانند عمر حضرت حضرت خضر ع طولانی گردانید.[28]
2. تأیید عقل
امامت در سنین کودکی محال ذاتی یا وقوعی نیست، زیرا خداوند متعال قادر است تا تمام شرایط رسالت و امامت را در کودکی قرار دهد. عقا انسان این مطلب را بعید نمی داند. و نبوت حضرت یحیی و عیسیCبهترین شاهد بر صدق این مدعا است.[29]
برای بررسی سؤالات دیگر این موضوع به کتاب موعودشناسی استاد علی اصغر رضوانی و دادگستر جهان آیت الله امینی و... مراجعه فرمایید.
منابع :
1) ناگفته هایی از حقایق عاشورا، آیت الله سید علی حسینی میلانی
2) عاشورا، ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها و پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد(زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی)
3) موعود شناسی، استاد علی اصغر رضوانی
4) دادگستر جهان، آیت الله امینی
5) آفتاب مهر (یکصد و ده پرسش وپاسخ مهدوی) جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویت
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: کتاب سیرتنا و سنتنا علامه امینی و مقدمه کتاب المجالس الفاخره علامه سید شرف الدین
[2] . سیرتنا و سنتنا، ص49 ، (مستدركالوسائل ج : 15 ص : 144 و إعلامالورى ص : 218 و ...)
[3] . غنیة الطالبین، ص 687-684 به نقل از نفحات الازهار، ج4، ص247
[4] . الموضوعات، ج2، ص199
[5] . احیاء علوم الدین، ج3،ص125
[6] . سیر اعلام النبلاء، ج4، ص36
[7] . منهاج السنة، ج4، ص550
[8] . تاریخ یعقوبی، ج2، ص241
[9] . مقدمه ابن خلدون، ص207
[10] . از اساتید ابن حجر عسقلانی
[11] . الضوء اللامع، ج4، ص147
[12] . این بخش از نوشتار دریچه ای است برای بیان شبهات مختلف مهدویت که ما فقط به چند مورد از آن می پردازیم.
[13] .آفتاب مهر (پرسشها و پاسخهای مهدوی)، دفتر اول، ص34 تا 39
[14] . تراثنا و موازین النقد، ص203
[15] . موعود شناسی، ص508
[16] . شیعه دز اسلام، ص198
[17] . سوره انبیاء، آیه69
[18] . عمر المهدی بین العلم و الادیان، ص6
[19] . سوره صافات، آیه 143 و 144
[20] . سوره عنکبوت، آیه14
[21] . كمالالدين ج : 2 ص : 523
[22] . موعود شناسی، ص512. دادگستر جهان، ص252
[23] . صواعق المحرقه، ص166
[24] . تطور الفکر السیاسی، ص102
[25] . سوره مریم، آیه12
[26] . تفسیر فخر رازی، ج11، ص192
[27] . سوره مریم، آیه 29 و 30
[28] . موعود شناسی، ص231
[29] . همان، ص235
پدیدآونده: حسين حيدريان