رو در رو با "جواد عزتی" بازیگر نقش روحانی در سریال دودکش
پنج شنبه 17 مرداد 1392 7:38 AM
متولد دوم دی ماه 1360 و فارغالتحصیل رشته بازیگری از سوره است. پیش از این، بازی او را در مجموعههای تلویزیونی بسیاری همچون مثل هیچ کس، قرارگاه مسکونی، دست بالای دست، سهدونگ سهدونگ و لطفا دور نزنیم دیدهایم. وی که این روزها در نقشی متفاوت در مجموعه «دودکش» ظاهر شده است و در عرصه تئاتر هم بازی او را در نمایش «پسران آفتاب» شاهد هستیم در گفت و گو با قاب کوچک از دنیای بازیگری، نگاهش به مدیومهای مختلف و ویژگیهای نقشاش در سریال دودکش گفته است:
گروهی از بازیگران به خاطر فعالیت مستمرشان در آثار و مجموعههای طنز به عنوان بازیگران طنز شناخته میشوند. آیا میتوانیم شما را هم جزو این گروه بدانیم؟
باید بگویم من خودم را یک کمدین نمیدانم. من در همه سالهای فعالیتم تلاش کردهام به طور مستمر در کار جدی و طنز حضور داشته باشم و همیشه این توالی را رعایت کردهام. اما مردم نقشهای کمدی من را بیشتر دوست داشتهاند و این آثار بیشتر در ذهنشان نقش بسته است و آن را به یاد دارند. ایرادی هم نمیتوان به آنها گرفت؛ خود من هم این نوع نقشها و کارها را دوست دارم و اساسا به طنز علاقه دارم. اما همیشه یکی در میان در کارهای جدی و طنز حضور داشتهام.
فکر میکنم حضور در مجموعه ویدئویی «قهوه تلخ» به این نگرش دامن زده است؟
بله فکر میکنم پروسه طولانی مدت تولید و پخش این مجموعه باعث شد این نگاه تقویت شود. من همزمان با آن کار در مجموعه سرزمین کهن به کارگردانی کمال تبریزی هم بازی داشتم. اما تولید این مجموعه هنوز به پایان نرسیده و پخش آن هم شروع نشده است. شاید همه این اتفاقات باعث شده است به گفته شما این نگرش ایجاد شود.
بنابراین در پخش کارهایتان وضع به گونهای پیش رفته است که حضور شما در آثار طنز بیشتر نمود پیدا کند.
بله، چراکه من خودم همیشه حواسم هست اگر سر یک کار طنز مثل قهوه تلخ هستم، در کنار آن در یک مجموعه جدی هم بازی کنم. ممکن است کار جدی دیده یا پخش نشده باشد یا محوریت نقشهایم در اثر طنز بیشتر از آثار جدی بوده باشد؛ بنابراین نقشهایم در فیلمها و مجموعههای طنز نمود بیشتری داشته است. مثلا بین یک سریال 90 قسمتی طنز و یک فیلم 90دقیقهای فرق زیادی است و طبیعی است اولی بیشتر در ذهن مردم باقی میماند.
مجموعه قهوه تلخ در حوزه آثار ویدئویی موفق بود، اما شاید نتوان این گفته را در مورد بقیه آثار ویدئویی صادق دانست، زیرا به نظر میرسد این حوزه هنوز به عنوان یک مدیوم مستقل بین مردم جا نیفتاده است؟
پخش این مجموعه داشت به جا افتادن این مدیوم بین مردم کمک میکرد. اما همان طور که این روند داشت طی میشد برخی عوامل آن کار و بعضی آثار مشابه باعث شدند مردم نسبت به پخش این آثار و زمانبندی آن بیاعتماد شوند. اما قهوه تلخ در کل اتفاق خوبی در حوزه ویدئویی بود.
به نظر شما این بخش تا چه حد قابلیت دارد؟ اساسا به بستر ویدئویی به عنوان یک رسانه و مدیوم مستقل برای عرضه محتوا نگاه شود؟
به هر حال هر بستری فضا و قابلیتهای خاص خودش را در این زمینه دارد. اما باید فرهنگ آن را بین مردم جا انداخت. این اتفاق داشت بتدریج در ارتباط با مجموعه قهوه تلخ میافتاد.
زمانی ما حتی به این فکر نمیکردیم که بتوانیم بعد از اکران عمومی فیلمها در سینما نسخه ویدئویی آنها را در سوپرمارکت ببینیم و براحتی آنها را بخریم و بافاصله کمی بعد از نمایش در سینماها در منزلمان به تماشایشان بنشینیم.
اما کالای فرهنگی در حال حاضر در سبد فرهنگی جامعه ما جای گرفته است و بسیاری از خریدهای مارا این محصولات تشکیل میدهد. به نظر من حالا که چنین بستری فراهم شده است باید بکوشیم که آن را حفظ کنیم و قدرش را بدانیم. اینجاست که عملکرد ما اهمیت زیادی پیدا میکند. باید فرهنگسازی صورت بگیرد، کارهای خوبی ساخته و عرضه شده تا این تعامل دوطرفه ادامه یافته و تقویت شود.
شما از جمله بازیگرانی هستید که در هر سه عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر بازی کردهاید. چه نگاهی به این سه مدیوم دارید و حضور در کدامیک برایتان اولویت است؟
به نظر من هیچ فرقی میان این سه حوزه وجود ندارد و این طور نیست که بخواهیم بگوییم یکی از دیگری سختتر است. هرکدام تکنیک خاص خود را دارد. تنها تفاوت آن درآمد بیشتر عرصه تصویر بود که در حال حاضر این تفاوت هم دیگر به لطف بعضی دوستان وجود ندارد (با خنده). فقط میتوانی در عرصه تصویر خیالت از این راحت باشد که اگر شش ماه سر کار هستی حداقل یک در آمد ثابت در آن مدت داری و دستمزد دریافت میکنی.
اما در تئاتر در آمد تو تنها به زمان اجرا مربوط میشود و حتی برای تمرینها هم دستمزدی دریافت نمیکنی. این باعث میشود زندگی شما به لحاظ درآمدی در تئاتر عقیم باشد و احساس نکنی شغل داری. شاید همین مساله باعث میشود عدهای تصویر را ترجیح بدهند. در مورد شهرتی که به واسطه حضور در کارهای تصویری برای یک بازیگر بهدست میآید هم باید بگویم این اتفاق ناشی از این مدیومها و ویژگیهایشان نیست، بلکه به فرهنگ جامعه ما بستگی دارد.
اصولا تئاتر میان خانوادهها جایگاه مناسبی ندارد و عموم مردم خودشان را ملزم به پیگیری و دنبالکردن کارهای این حوزه نمیدانند. البته در کشورهای دیگر هم تا حدودی این وضع وجود دارد. اما در بعضی کشورها تئاتریها به اندازه سینماییها بین مردم شناخته شده و مشهور هستند. البته باید گاهی به مردم در این زمینه به دلیل کمبود سالن و تبلیغات و این طور مسائل حق داد.
زنده ماندن هنر یک هنرمند به دیده شدن اثرش است نه معروفیت و شهرت آن. وقتی شما یک نقاشی میکشید تا زمانی که کسی آن را نبیند و از کارتان تعریف نکند، برایتان دلچسب نیست. بنابراین هنرمند ذاتا به تحسین و دیده شدن و در درجه اول به داشتن مخاطب نیاز دارد.
شرایط برای بازیگر هم همین طور است. ممکن است گرایش بعضی بازیگران به عرصه تصویر به این دلیل باشد که در تئاتر تعداد مخاطبان کمتر است و برای او این دیده شدن محسوس نیست. بنابراین به سمت و سوی کارهای تلویزیونی کشیده میشود که مخاطبانی از طیف گستردهتر دارد. از نظر روحی هم او را راضی میکند.
اما تصویر ممکن است به عنوان یک واسطه عمل بکند و باعث شود بازی یک بازیگر از خلوص اولیه خود دور شود و تحت تاثیر تکنیک قرار بگیرد.
این دقیقا همان چیزی است که من اول صحبتهایم به عنوان تکنیک بازی در مدیومهای مختلف به آن اشاره کردم. وقتی تکنیک یک رسانه را خوب بشناسی همه محدودیتها و ظرفیتهای آن را در نظر میگیری و باتوجه به همه این مشخصهها بازی میکنی. یک نقاش میداند که دارد با چه ابزاری کار میکند.
بنابراین نتیجه کارش را متناسب با آن ابزار از قبل پیشبینی و برای هنرش برنامهریزی میکند. حتی بیننده و مخاطب آن هنر هم با توجه به همین ابزارها کار او را قضاوت میکند و به یک نتیجهگیری میرسد. این طور نیست که در تصویر بازی تو حذف شود یا تغییر کند. هر رسانه تکنیک خاص خود را دارد.
این روزها در یک اثر نمایشی مشغول ایفای نقش هستید. کمی درباره کار و نقشتان در این نمایش توضیح دهید.
من حدود 17 سال است تئاتر کار میکنم. اما مدتی به دلیل این که کارهایم در عرصه تصویر زیاد بود، مجبور شدم فعالیتم را در تئاتر کمتر کنم و معمولا سالی یکبار در یک کار نمایشی حضور داشتم. البته بعضی اوقات هم در نمایشهایی بازی میکردم که متاسفانه به اجرا نمیرسید.
پسران آفتاب، نمایشی است که این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته است. این نمایش اثر نیل سامون، کمدین مشهور آمریکایی است و داستان دو بازیگر قدیمی است که قرار است بعد از سالها در نمایشی مقابل هم روی صحنه بروند. من نقش کاراکتری به نام بن را بازی میکنم که در واقع واسطهای برای آشتی دو شخصیت اصلی داستان است.
به نقش متفاوتتان در سریال دودکش اشاره کنیم که از شبکه یک سیما به پخش میرسد.
من در این مجموعه نقش یک فرد روحانی را بازی میکنم. این کاراکتر از قسمت 19 وارد داستان میشود. یعنی زمانی که کاراکترها به طور کامل برای مخاطب معرفی شده و برای آنها آشنا هستند. اولین چیزی که ممکن است در این زمان به ذهن یک کمدین برسد این است که بسیار خب، من با حضور در این نقش فرصت دارم در همراهی با دیگر کاراکترها یک نوع بازی کمیک جدید ارائه کنم. بازی در این نقش برای من جذابیت داشت، زیرا با نقشهایی که تا حالا بازی کرده بودم، متفاوت بود.
در سریال رمضانی «دودکش» نقش یک روحانی را بازی کردید؛ نقشی که ایفای آن از سوی شما ـ که معمولا در قالب طنز ایفای نقش میکنید ـ میتوانست حساسیتهای خاصی را به وجود آورد. چه دیدگاهی درباره این نقش داشتید؟
البته من قبل از دودکش هم در فیلم «طلا و مس» چنین نقشی را بازی کرده بودم. باید بگویم که تلاش همه ما این بود که نقشی که من قرار است در دودکش بازی کنم، بهگونهای باشد که مردم ابتدا ارتباط خوبی با آن برقرار کنند و بعد حرفش را بپذیرند. ما وقتی قرار است نقشهایی را ایفا کنیم که مردم نسبت به آنها باورهای مشخصی دارند، با حساسیت روبهرو هستیم.
این مساله درباره ایفای نقش یک روحانی هم صدق میکند، چرا که روحانیت، قشری است که مردم در جامعه برای آن احترام قائل هستند و ما هم نمیتوانیم از این جایگاه والا چشمپوشی کنیم ضمن آن که وقتی حرکت ما براساس حرکت جامعه است، باورها و قصههایی را که مربوط به جامعه است، روایت میکنیم.
ایده شما برای ایفای باورپذیر این نقش چه بود؟
من خودم اول به این موضوع توجه دارم که نقشم دوست داشتنی باشد و بعد حرف و پیام را بتوانم به مخاطب انتقال دهم و مردم بتوانند راحتتر با شخصیتی که من ایفاگر آن هستم، ارتباط برقرار کنند. در دودکش، من از قسمتی وارد این مجموعه میشوم که بینندهها با بیشتر کاراکترها آشنا شدهاند و از ویژگیهایشان آگاه هستند. پس آدم جدیدی که وارد قصه میشود، باید ویژگیهای خاصی داشته باشد و من این ویژگیها را در دل قصه جا بدهم.