پاسخ به:آیه نورانی شب یازدهم ماه مبارک رمضان
یک شنبه 30 تیر 1392 1:55 AM
سيد شرف الدين در زمان عبدالعزيز آل سعود به زيارت خانه خدا مشرف شد.
او از جمله علمايي بود كه به دعوت شاه، به كاخ وي رفت تا عيد قربان را به وي تبريك گويد. وقتي نوبت به وي رسيد، شاه را گرفت و قرآني را كه در جلدي پوستي بود، به وي هديه داد. ملك هديه را گرفت و بوسيد و به عنوان احترام و تعظيم بر پيشاني خود گذاشت. سيد اشرف الدين گفت: اين جلد پوست بز است چطور شما آن را مي بوسيد؟!گفت:غرض من از قرآن است نه اين جلد.
سيد گفت: احسنت. ما هم وقتي پنجره يا در اتاق پيغمبر را مي بوسيم مي دانيم كه آهن هيچ كاري نمي تواند بكند، غرض ما تعظيم رسول خداست. همانطور كه شما با بوسه زدن بر پوست بز مي خواستي قرآن را تعظيم كني كه در جوف آن پوست قرار دارد.
اقدام سيد، كه بهترين روش را براي كشف حقيقت و روشنگري برگزيده بود، شگفتي حاضران را به همراه داشت، مردم يكپارچه الله اكبر گفتند و ملك عبد العزيز كه با برهاني به اين آشكاري روبرو بود به حجاج اجازه داد با آثار رسول خدا تبريك جويند. اما حاكمي بعد از وي روي كارآمد دوباره به قانون گذشتگان برگشت.