پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى
یک شنبه 9 تیر 1392 10:46 PM
در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود.
شيخ حسين نجف، شيخ خضر شلال، و سيد جواد عاملى صاحب مفتاح الكرامه و شيخ مهدى ملاكتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند كه از مردان بلند آوازه مىباشند.
قواى سعود در اين حمله پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهّابىها چندان كه سعى كردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مىكردند.
در يكى از روزها برخى از وهّابىها از ديوار شهر بالا آمدند و نزديك بود شهر را اشغال كنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهّابىها را زير آتش داشتند، توانستند هفتصد نفر از آنها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقيه نفراتش نااميد از نجف اشرف بازگشت.
اهالى نجف قبل از رسيدن قواى سعود، خزانه حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام را به بغداد و از آنجا به كاظمين منتقل ساختند و در محزن آنجا به وديعت نهادند، و بدين گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.
ابن بشر مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاريخ نجد مىنويسد:
«در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بيرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمين (وهّابىها) را در اطراف شهر پراكنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب كنند.
چون ياران او به شهر نزديك شدند، به خندقى عريض و عميق برخورد كردند و نتوانستند از آن عبور كنند. در جنگى كه ميان طرفين روى داد در اثر تيراندازى از روى باروها و برجهاى شهر،
جمعى از مسلمين (وهّابىها) كشته شدند. آنها نيز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند»(1). سعود در سال بعد يعنى 1222 نيز بار ديگر با بيست هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون ديد مدافعان شهر به رهبرى كاشف الغطاء با توپ و تفنك آماده دفاع هستند نجف را رها ساخت، و به شهر «حله» روى آورد(2).
4. تخريب آثار بزرگان در مكه:
وهّابيون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مكّه تمام آثار بزرگان دين را تخريب نمودند. در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآلهوسلم را و همچنين قبّه زادگاه على بن ابى طالب عليهالسلام و حضرت خديجه و حتى ابوبكر را ويران و باخاك يكسان كردند.
آثار باستانى كه در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم را تخريب كرده و در تمام مناطقى كه مسلط مىشدند آثار صالحين را نابود مىكردند و هنگام تخريب طبل مىزدند و به رقص و آواز خوانى مىپرداختند(3). رفاعى يكى از علماى بزرگ اهل سنّت كويت خطاب به علماى وهابى مىنويسد:
رضيتم ولم تعارضوا هدم بيت السيّدة خديجة الكبرى أمّ المؤمنين
(1) عنوان المجد فى تاريخ نجد، ج 1 ، ص 137.
(2) رجوع شوده به: مفتاح الكرامة، ج 5 ص512، مقدمه محقق توانا على دوانى بر كتاب فرقه وهابى سيد محمد حسن قزوينى، ص 41.
(3) كشف الارتياب، ص 27، به نقل از تاريخ «الجبرتى».
والحبيبة الأولى لرسول ربّ العالمين صلى اللّه عليه وآله، المكان الذي هو مهبط الوحي الأوّل عليه من ربّ العزّة والجلال، وسكتم على هذا الهدم راضين أن يكون المكان بعد هدمه دورات مياه وبيوت خلاء وميضات، فأين الخوف من اللّه؟ وأين الحياء من رسوله الكريم عليه الصلاة والسلام(1)؛ شما به تخريب خانه ام المؤمنين خديجه كبرى اوّلين حبيبه پيامبر صلىاللهعليهوآله رضايت داديد و هيچ عكس العمل نشان نداديد با اين كه آن مكان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر اين جنايت سكوت انتخاب كرديد و رضايت داديد كه آن مكان مقدس به توالت و دستشويى مبدل شود. پس چرا از خدا نمىترسيد؟ و از پيامبر كريم حيا نمىكنيد؟
رفاعى در ادامه مىنويسد:
زادگاه رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم را ويران و به محل خريد وفروش حيوانات تبديل شد كه با تلاش افراد صالح و خيّر، از چنگال وهّابىها در آمد و به كتابخانه مبدّل گرديد ... شما وهّابيان در اين سالهاى اخير تصميم گرفتيد نيّات شوم خود را از طريق تهديد و انتقام پياده كنيد، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى صلىاللهعليهوآلهوسلم به كار بستيد، حتّى از شخصيّتها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ويران كردن آن مكان مقدس را گرفتيد، ولى ملك فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه كرد و شما را از اين كار ننگين باز داشت.
(1) نصيحة لإخواننا علماء نجد» ص 59. تأليف: يوسف بن السيّد هاشم الرفاعى، با مقدمه دكتر محمّد سعيد رمضان البوطي.
اين چه كار بى ادبانهاى است كه از شما سر مىزند؟!
اين چه بى وفايى است كه در حق رسول گرامى صلىاللهعليهوآلهوسلم ! روا مىداريد در حالى كه خداوند به وسيله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاريكىهاى شرك به سوى نور اسلام هدايت فرمود؟!
بدانيد كه به هنگام مشاهده رسول گرامى صلىاللهعليهوآلهوسلم در كنار حوض، جز بىحيايى نصيب شما نخواهد شد. و به يقين بدانيد كه نتيجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاك آن نبى مكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم كه موجب رنجش گرديده است، مشاهده خواهيد كرد(1). رفاعى در جاى ديگر مىنويسد:
آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنين و آل البيت را نابود كرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم را با بنزين به آتش
(1) حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دأبكم هدم البقعة الباقية من آثار رسول اللّه صلى اللّه تعالى عليه وآله وسلم ألا وهي (البقعة الشريفة التي ولد فيها)، التي هُدمت، ثمّ جُعلت سوقا للبهائم، ثمّ حولها بالحيلة الصالحون إلى مكتبة هي (مكتبة مكّة المكرّمة).
فصرتم يرمون المكان بعيون الشرّ والتهديد والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحة بهدمه واستعديتم السلطة وحرضّتموها على ذلك بعد اتّخاذ قرار بذلك من هيئة كبار علمائكم قبل سنوات قليلة (وعندي شريط صريح بذلك) غير أنّ خادم الحرمين الشريفين الملك فهد العاقل الحكيم العارف بالعواقب تجاهل طلبكم وجمّده.
فيا سوء الأدب وقلّة الوفاء لهذا النبيّ الكريم الذي أخرجنا اللّه به وإيّاكم والأجداد من الظلمات إلى النور! ويا قلّة الحياء منه يوم الورود على حوضه الشريف! ويا بؤس وشقاء فرقة تكره نبيّها سواء بالقول أو بالعمل وتحقّره وتسعى لمحو آثاره!. نصيحة لإخواننا علماء نجد، ص 60.
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*