«تحفهاي الهي براي امام حسين علیه السلام»
چهارشنبه 22 خرداد 1392 6:02 PM
صيّاد، در حاليكه بچه آهويي در دست داشت به حضور رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد يا رسول الله! اين بچه آهو را صيد كردهام و به
عنوان تحفه به حضور شما آوردهام حضرت قبول كرد و آن هديه را پذيرفت در اين هنگام، حسن(ع) كه كودكي خردسال بود، از راه رسيد حضرت رسول(ص) بچه آهو را به او داد لحظاتي بيش نگذشته بود كه حسين(ع) برآن حضرت وارد شد و ديد كه برادرش، بچه آهويي را در دست دارد و با او مشغول بازي است پرسيد «برادر! اين آهو را از كجا آوردهاي؟» گفت «جدّمان، رسول خدا، داده است»
حسين، دوان دوان خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد «به من بچه آهو نميدهي؟» و آنقدر اين جمله را تكرار نمود تا به گريه افتاد رسول خدا(ص) هرچه كرد تا او را آرام كند، موفق نشد ناگهان، آهويي در حاليكه بچهاش را به طرف حضرت ميدواند، از راه رسيد و با زبان فصيح عرض كرد يا رسول الله! من دو بچه داشتم يكي را صيّاد صيد كرد و ديگري با من بود در حال چريدن بودم كه ناگهان ندايي رسيد كه بچهات را بردار و به خدمت رسول خدا برو؛ اكنون حسين در خدمت اوست و بهانه گرفته است؛ قبل از آنكه اشك بر گونههايش جاري شود، خودت را به او برسان حسين(ع) در حاليكه بچه آهو را گرفته بود، به همراه برادرش حسن(ع)، خدمت مادرشان رسيدند و آنچه اتفاق افتاده بود را بازگو كردند
_______________
منتهي الآمال