0

داستان های دعا (قصص الدعا)

 
yaskabod
yaskabod
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 1114
محل سکونت : تهران

پاسخ به:داستان های دعا (قصص الدعا)
شنبه 11 خرداد 1392  9:55 AM

نديدم مشغول تضرع و زارى باشند
مرحوم ملا زين العابدين سلماسى كه از ملازمين و خواص علامه بحر العلوم بود اظهار ميكرد كه: ((بحرالعلوم)) هر شب در كوچه هاى نجف گردش ‍ ميكرد و براى بينوايان، غذا ميبرد، اتفاقا، چند روزى درس را تعطيل كرد، طلاب مرا واسطه كردند كه علت اين امر را سؤ ال كنم، وقتى از ايشان خواستم درس را شروع بفرمايد و درباره سبب ترك تدريس سؤال كردم پاسخ دادند: درس نمى گويم - پس از چند روز دوباره ماجرا تكرار شد و من انگيزه ترك تدريس را سؤ ال كردم، علامه فرمود: در نيمه هاى شب هرگز نشنيدم كه اين طلاب با خداوند متعال مناجات كنند و به تضرع و زارى مشغول باشند، با اينكه من شبها در كوچه هاى نجف گردش مى كنم و اين گونه طلبه ها، سزاوار نيست كه آنها را آموزش دهم، وقتى طلاب از گفته علامه آگاه شدند همه مشغول تضرع و زارى شدند و شبها صداى گريه و مناجات آنان از هر سو بلند مى شد و ايشان مجداد تدريس را آغاز كردند.

بر خيز و كارهاى ديگر را تمام كن   كاين خوبها تمام نگردد مگر بگور
هر دم زعمر مايه انواع خوش دلى است   ارزان مده زدست دلا مايه سرور
هر لحظه زعمر تو گنج سعادتى است   تحصيل تو از آن بهر راه دور
تحصيل علم و معرفتى كن بهر نفس   تا رايتى ز پس و پيش تو زنور
بر بندگى ببند دل و دست و دل   باشد كه دست و پا نزنى در سؤال گور

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها