0

عملیات کربلای 10

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:عملیات کربلای 10
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392  10:17 PM

 

چگونگی شرکت در عملیات کربلای 10
                                                                بسمه تعالی

 

چگونگی شرکت در عملیات کربلای 10 در منطقه غرب کشور رزمندگان اسلام پس از عملیاتهای کربلای 4 و 5 وجهت از بین بردن ماشین جنگی دشمن وارد مناطق عملیاتی کوهستانی و صعب العبور غرب شدند پس ازارایش نیروها عمل کننده این عملیات با رمز یا صاحب الزمان اغاز و تا تاریخ 1366/5/2 ادامه داشته است

اینجانب بعد از شرکت در عملیاتهای کربلا 4 و غرور افرین کربلای 5 که به عنوان بیسیم چی در دو گردان صاحب الزمان به فرماندهی سردار شهید جواد نزاد اکبر شرکت نموده و درادامه عملیات گردانهای دیگر جایگزین گردان صاحب و منطقه حالت پدافندی پیدا نموده جمعی گردان به هفت تپه مقر لشگر مراجعه کرده و تعدادی از نیروها برای استراحت به مرخصی میرفتند که در حین راه شهید مصطفی گلگون را دیده ام با توجه به حضور قبلی من در یگان دریای ایشان دستور فرمودند ما در راه اعزام به شلمچه هستیم و من فرصت را غنیمت شمرده و به همراه نیروی یگان جهت سکان داری دوباره به شلمچه عزیمت نموده و وظیفه من جابجای نیروها به ان طرف شلمچه بود که حدودا تا اوایل نیمه فروردین سال 1366 که به شرط امدن مجدد به یگان برگه تسویه حساب حقوقی گرفته تا هر وقت خواستم برگردم و وقتی که به قائمشهر امدم اطلاع به من دادن که دوباره به یگان برگردم و با همان برگه سریعا به یگان برگشتم و با معلوم شدن ماموریت یگان در منطقه عملیاتی که بوی ان میامد کوهستانی باشد دیگر جای من در این یگان نبود و میخواستم جهت شرکت در عملیات به گردانهای رزمی میرفتم که بسیاری از دوستان گردان مخابرات لشگرراپیشنهاد داده بوداند که من بیشتر جهت شرکت در عملیات گردان رزمی را می پسندیدام که در نهایت وارد گردان امام محمد باقر شدهم تقریبا اوایل بهار بود و منطقه هفت تپه با نمای زیبا از رویش گلهای شقایق و گندم زارها و باغ نیشکر نقاشی زیبای را برای هر بیننده ترسیم نموده بود و عصر ان روز که افتاب کم کم پشت کوهها پنهان میشد و نسیم خنکی شروع به وزیدن کرده بود.  که زمزمه عملیات میامد و کم کم نیروها جهت رفتن مهیا میشدند پاسی از شب گذشته بود که ماشینها جهت سوار کردند نیروها  به مقر گردان امدند شب عجیبی بود ارام ارام ماشین ها به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردند و طی مسافت زیاد وارد منطقه عمومی غرب کشور یعنی بانه شدیم و بعد از پیاده شدن سکوت سبز جنگلهای ان منطقه را نظاره می کردم که پس از ارایش مجدد نیروها به ستون اماده حرکت شده وسرانجام به منطقه مورد نظر رسییدیم وساعاتی استراحت کرده ومنتظراغاز عملیات شده که لحظه بس غریبی بود نیروها برای اخرین خدا حافظی همدیگررادراغوش می گرفتند وباهم وداع میکردند شاید چند ساعت دیگر همدیگر رانبینند بهرحال شب فرارسیدونیروهااماده وبه سمت نطقه از پیش تعین شده حرکت وبه خط دشمن نزدیک شده ایم و لحظه اغاز عملیات فرارسید پس از اعلام رمزعملیات واتش تهیه از طرف  ایران درگیری شدیدی بین طرفین باشدت هرچه تمامتردرگرفت وماکه دراین عملیات بعنوان بیسم چی گردان امام محمد باقرتمام مسائل عملیاتی را  به فرماندهان گروهانها میرساندیم بنده به اتفاق برادر جانبازحسن ناظری دراین عملیات حضور داشتیم ودر حال کفتگو با بیسم براثر اصابت خمپاره 60شدیدا مجروح وبی هوش شده وتا اواخر عملیات درمنطقه حادثه افتاده بودیم که چون عمرما بدنیا بود به عقبه گردان منتقل وبعدازمدتی  زیاد دربیمارستان امام تبریز ازحالت کما بیرون امده وبه جهت  عمل جراحی ازناحیه مغزبه بیمارستان فیروز گر تهران انتقال وتحت عمل جراحی توسط دکتر روحانی ازپزشکان خوب بیماستان قرار گرفته وپس ازان به بیمارستان قلب تهران جهت دراوردن ترکش ازمیوکارت قلب منتقل که به جهت خطرناک بودن باید به کشور خارجی اعزام میشده ام درضمن هردوچشم من نیز دراین عملیات دراثر ترکش نورخود را از دست دادوبعدازعملهای متعدد درایران وخارج از کشور به شکر خدا بهتر شد البته هرچه از مجروحت شب عملیات بگویم. کم گفتم ولی این گوشه ای ازشب عملیات بود......  

 

http://raykatir.blogfa.com/post/591

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها