توصیه های رهبر درباره ی خواندن کتاب
مردم باید بیش از خریدن بعضى از وسایل تزییناتى و تجملاتى- مثل لوسترها، میزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و...- به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکى و وسایل معیشتى لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب انس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهى ایرانى به هدف و آرزویى که دارد که حق او هم هست، نخواهد رسید
رمزگشایی یک حقیقت تاریخی
کتاب، دروازهاى به سوى گسترهى دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکى از بهترین ابزارهاى کمال بشرى است. همهى دستاوردهاى بشر در سراسر عمر جهان، تا آنجا که قابل کتابت بوده است، در میان نوشتههایى است که انسانها پدید آوردهاند و مىآورند. در این مجموعهى بىنظیر، آموزشهاى آسمانى، و درسهاى پیامبران به بشر، و دانشها و شناختهایى است که سعادت بشر بدون آگاهى از آن امکان پذیر نیست. کسى که با این دنیاى زیبا و زندگىبخش- دنیاى کتاب- ارتباط ندارد بىشک از مهمترین دستاورد انسانى و نیز از بیشترین معارف الهى و بشرى محروم است. براى یک ملت، خسارتى بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کارى نداشته باشند و براى یک فرد، توفیق عظیمى است که با کتاب، مأنوس و همواره در حال بهرهگیرى از آن یعنى آموختن چیزهاى تازه باشد. با این دیدگاه، به روشنى مىتوان ارزش و مفهوم رمزى عمیق این حقیقت تاریخى را دریافت که اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامى اسلام(ص) این است که: "بخوان!" و در اولین سورهاى که بر آن فرستادهى عظیمالشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجلیل یاد شده است: "اقرأ و ربّکالأکرم، الذى علّم بالقلم".
گنجینه ثروت بشری
حقیقت آن است که کتاب یکى از ارزشمندترین فرآوردههاى بشرى و گنجینهى بزرگترین ثروتهاى بشر یعنى دانش و تحقیق است. دین و دنیاى بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تأمین و تغذیه مىشود و فرآیند کمال بشرى به وسیلهى کتاب تحقق مىیابد. کتاب، مادر تمدنها و نیز عصارهى آنها است، و بشر با پدید آوردن کتاب، درسهاى بىشمارى را که در کتاب تکوین بدو آموخته شده، گردمىآورد و در محیط بشرى، منتشر مىسازد و بدینگونه روزبهروز گنجینهى ثروت بشرى، غناى بیشتر مىیابد.
انس با کتاب؛ هر طور شده!
مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانى چیزى است که براى یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است. مردمى که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیارى، تفاوت مىکنند با مردمى که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه کتاب زیاد است و کتابهاى زیادى چاپ مىشود. نمىخواهم عرض کنم همهى آنچه که چاپ مىشود، کتابهاى خوب و مفیدى است. نه؛ اى بسا کتابى چاپ مىشود و به بازار هم مىآید، اما کتاب مفیدى نیست. کتاب بىفایده و عاطل و باطلى است که اگر کسى نگاهش کند، از آن استفادهاى نخواهد کرد. و اى بسا کتابى که چاپ مىشود و به بازار هم مىآید و مضر است! این فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد. الان ما در کتابهایمان- کتابهاى بازار مطبوعات کشور- چنین کتابهایى را داریم که در دسترس مردم است؛ یعنى چاپ شده و به بازار هم آمده است؛ اما هیچ فایدهاى که ندارد، مضر هم هست. با این همه، اینها بخشى و تعداد کمى از مطبوعات است. اکثر آنچه که چاپ مىشود، مفید است؛ چه از جهات علمى، چه از جهات فرهنگى، چه از جهات دینى، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامى و چه از لحاظ ادبى و هنرى. مردم ما، از معارفى که در کتابهاست بىنیاز نیستند و باید کتابها را بخوانند. انس با کتاب، بسیار چیز باارزشى است.
به قلبم فشار میآید!
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهاى بشرى نمىدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایى که جزو کارهاى معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگرى داشته باشد- یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایى سخنرانى کند- تا موجب شود که مطالعه کند! این چهقدر خسارت است!؟ واقعاً خدا مىداند من وقتى یادم مىآید- و این چیزى است که تقریباً هیچوقت از یادم نمىرود- که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار مىآید! از این بابت، ما چقدر داریم هر ساعت خسارت مىبینیم!؟ واقعاً این به عهدهى چه کسى است؟ در حال حاضر اینطور است که بنده یا یک نفر مثل بنده، سالى یکبار به نمایشگاه کتاب برود و یک کلمه راجع به مطالعه بگوید؛ آنهم به شرطى که دست یک گزارشگر خاص نیفتد؛ اینکه نمىشود!
توصیه می شود که :
کتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکى عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مىخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتى ایام فراغتى هست، روز جمعهاى هست که تفریح مىکنند، حتماً بخشى از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلاند حتماً کتاب بخوانند. کتابهایى را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادى که کار روزانه دارند مثلاً کارمند ادارى، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتى به خانه مىآیند، بخشى از زمان را گرچه نیمساعت براى کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتابها را در همین نیمساعتها مىشود خواند! بنده دورههاى بیست جلدى و بیست و چند جلدى کتاب را در همین فاصلههاى ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت مىکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههاى کوتاه ده دقیقهاى خواندهام. بسیارى از افراد را هم مىشناسم که این گونهاند.
پیش از خواب!
در منزل خود من، همهى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىکنم، تا خوابم مىآید، کتاب را مىگذارم و مىخوابم. همهى افراد خانهى ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مىکنم که همهى خانوادههاى ایرانى باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتى بچههاى کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.
فرصتهای اندک
من مىخواهم خواهشى از مردم بکنم و آن این است: کسانى که وقتهاى ضایع شوندهاى دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسى سوار مىشوند، یا سوار وسیلهى نقلیهى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مىراند، یا در جاهایى مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر مىبرند و به هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بىکارى مىگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانى لاى کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهاى بعدى آن را باز کنند و از همانجا بخوانند.
بهجای آگهی تلویزیونی
گاهى مىبینید یک نفر پاى تلویزیون نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون آگهى تبلیغاتى پخش مىکند و گاهى پخش تبلیغات بیست دقیقه طول مىکشد. یکوقت است کسى به آن تبلیغات احتیاج دار؛ اما کسى که احتیاج ندارد آگهیهاى تبلیغاتى را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بىکار بنشیند!؟ یک کتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقتهاى ضایعشونده براى مطالعهى کتاب استفاده کنند، جامعه خیلى پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلى ترقى خواهد کرد.
..........................
اللهم احفظ نائب المهدی امامناالخامنه ای