بررسی اشتغال زنان از دیدگاه اسلام (قسمت اول)
دوشنبه 7 اسفند 1391 10:43 PM
اشاره
سنت های ریشه دار اجتماعی، دینی و فرهنگی حاكم در جامعه، زنان را به حضور در جمع خانواده و حفظ ارکان آن دعوت می کند، اما هنجارها و تبلیغات دنیای متجدد، آنان را با اصرار به حضور فعال در عرصه اشتغال در جامعه میکشاند. سؤال اینجاست که آیا اسلام نظر مساعدی به اشتغال و حضور زنان در عرصه درآمدزایی دارد؟ در صورت به خطرافتادن خانواده و یا حضور اجتماعی زنان، به حفظ کدامیک اولویت می د هد؟
این نوشتار درصدد بررسی دیدگاه اسلام نسبت به اشتغال و پیامدهای آن در جامعه و خانواده بر اساس مبانی اسلامی می باشد.
قسمت اول
مشارکت و حضور زنان در عرصه فعالیتهای اقتصادی اعم از تولیدی و یا خدماتی، عمری به قدمت زندگی اجتماعی انسان دارد. زنان به عنوان نیمی از جامعه نقش مؤثری در ایجاد تمدنهای بشری داشتهاند؛ هر چند در برهههایی از تاریخ نقش آنها در کنار مردان کمرنگ، نامرئی و یا در قالب کارهای خانگی بوده است، اما همواره اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و در خانه امری عادی تلقی میشد. یکی از مهمترین و پذیرفتهترین نقشهای زن نيز، نقشی است که در خانواده ایفا میکند. خانواده یکی از ارکان مهم جامعه انسانی است و زنان به عنوان همسر و مادر عضو کلیدی آن به شمار میروند.
امروز در فرهنگ غرب، نقش مادری و همسری زن در خانواده تحت الشعاع دیگر ارزشها قرار گرفته است و در برخی موارد یکی از موانع و مشکلات زنان در برابر اشتغال محسوب میشود، اما در فرهنگ اسلامی با توجه به جایگاه زن در جامعه اسلامی و نگاه و جهانبینی خاص اسلام به انسان، این سؤال مطرح میشود که آیا اسلام اشتغال و فعالیت اقتصادی را برای زنان جایز میداند؟ در صورت جواز، آیا این امر در برابر انجام وظایف مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه ارجحیت دارد و ما می توانیم الگوی اشتغال زنان در غرب را بپذیریم؟
در پاسخ به سؤالات مطرح شده باید گفت؛ اسلام اصول مشخصی را برای شخصیت زن ترسیم نموده است که بررسی حقوق زنان در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باید بر پایه این اصول باشد.
تساوی زن و مرد در اسلام
از دیدگاه قرآن، زن و مرد در ارزشهای انسانی یکسان هستند، هر چند در یک نگرش غایت مدارانه، زن و مرد به تناسب خصوصیات و ویژگیهای خاص خود در راستای آن غایت تفسیر میشوند؛ ولی در اصول کلی اسلام تفاوتی میان زن و مرد نیست.
1. تساوی در اصل آفرینش؛ در داستان آفرینش که خداوند از جانشینی، سجده فرشتگان، دمیدن روح، تعلیم اسماء، وسوسه شیطان، دریافت کلمات الهی و توبه سخن گفته است، زن و مرد را یکسان دانسته و در آیات مربوطه از واژه هایی مثل «انسان» و «بشر» و «بنی آدم» استفاده کرده است.(1)
2. غایتمندی حیات و آفرینش؛ خداوند هدف آفرینش آدمیان را که عبودیت،(2) امتحان الهی(3) و شناخت قدرت الهی(4) است، به صورت عام مطرح کرده است.
3. تساوی زنان و مردان در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت؛ آنجا كه قرآنكريم ميفرمايد: (مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنّهُ حَياةً طَيِّبَةً )(5)؛ «هر مرد و زن مؤمنی که عمل شایسته انجام میدهد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای حیات میدهیم»، بيانگر تساوي زن و مرد در رسيدن به بالاترين مرتبه كمال و معنويت است.
4. تساوی در استعدادها و امکانات؛ خداوند استعدادهای درونی مانند برخورداری از روح الهی،(6) تسویه و تعدیل در خلقت،(7) داشتن فطرت الهی،(8) وجدان اخلاقی(9) و امانت(10) را به هر دو متعلق دانسته و در امکانات بیرونی مانند وجود راهنما و پیامبر(11)و تنزیل کتاب(12) نیز به زن و مرد یکسان نگریسته است.
5. استقلال اقتصادی زنان و مردان؛ آيه شريفه: (لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبْنَ )(13) نشان از اهميت و ارزشمندي استقلال اقتصادي زن و مرد در آيين اسلام دارد. البته بايد توجه داشت كه اولویت و ارزشمندی حضور زنان در امور خانواده است و اشتغال به طور کلی در مرتبه دوم قرار میگیرد كه پس از انجام مسئولیتهای خانوادگی مطلوبیت می یابد.
جایگاه اقتصادی زن در اسلام
قبل از ظهور اسلام، زنان به طور معمول از نظر اقتصادی سهمی در جامعه و در میان خاندان خود نداشتند و از حق ارث محروم بودند. در زمان جاهلیت نه تنها به زنان ارث نمیدادند؛ بلکه با توجه به آیه (يا أيّهَا الّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهً )(14)؛ خود آنها را هم مانند سایر اموال متوفی به ارث میبردند.
این سنت جاهلی حتی امروز هم در قانون مدنی برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه که قانون اساسياش جزء کاملترین قوانین اروپایی است، دیده می شود كه اداره کلیه اموال زن اعم از اینکه قبل از پیمان زناشویی تحصیل شده یا پس از آن، به مرد محول گردیده است.(15) در مبانی اسلامی اصل استقلال مالی زن و اختیار اداره و تصرف او در اموال خود از اصول مسلم فقه شیعه است که بر ادله ذیل استوار شده است:
الف) آیات قرآن
(لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمّا اكْتَسَبْنَ )(16)
(لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ اْلأقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ اْلأقْرَبُونَ )(17)
شأن نزول آیات فوق مربوط به مسائل مالی زنان و مردان است. پس از نزول آیه ارث، زمزمههایی به وجود آمد و زنان آرزو میکردند که مثل مردان سهم بیشتری میبردند. از اينرو خواست خود را نزد پیامبر(ص) بیان نمودند و در همین زمان این آیه نازل شد و خداوند ضمن نهی از چنین درخواستهایی، فرمود: «مردان و زنان هر کدام از کوشش و تلاش و موقعیت خود بهرهای دارند. خواه موقعیت طبیعی باشد (مانند تفاوت دو جنس با یکدیگر) یا تفاوت به خاطر تلاش و کوششهای اختیاری باشد».(18)
ب) قاعده تسلیط
قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» که به قاعده تسلیط معروف گشته است، از قواعد پذیرفته شده نزد فقهای شیعه میباشد. کلمه «الناس» به معنای همه مردم، اعم از زن و مرد است؛ زیرا «ال» آن از نوع استغراقی است و افاده عموم میکند. از این قاعده چنین استفاده میشود که همه مردم اعم از زن و مرد نسبت به اموال خود، حق هر گونه تصرفی را دارند و در این حال هیچ تمایزی بین زن و مرد نیست.
علاوه بر این قاعده، روایاتی نیز وجود دارد که بر استقلال اقتصادی زنان دلالت میکند؛ مانند «لایحِلُ مالُ امرءٍ مُسلمٍ إلا بِطیبٍ مِن نَفسِهِ(19)؛ تصرف در مال شخص مسلمان بدون رضایت او جایز نیست». این روایت دلالت بر یک قاعده عام دارد و آن، اینکه در اموال هیچکس ـ اعم از مرد یا زن ـ نمیتوان بدون رضایت او تصرف کرد؛ بنابراین تا وقتی که تخصیصی وارد نشده است که به شوهر اجازه تصرف در اموال زن را بدهد، طبق این قاعده مرد حق هیچ گونه دخالتی در اموال زن را ندارد. همچنين اسلام با تشریع سهم الارث، مهر و نفقه و حق مطالبه اجرت در مقابل کارهای خانگی، بر استقلال اقتصادی زن نیز تأکید کرده و مردان را موظف به رسمیت شناختن این حقوق نموده است؛ حتی در روایات ادا نکردن حقوق زنان از جمله مهریه، نوعی دزدی به شمار رفته است.(20)
در انواع مختلف حقوق، مالکیت و استقلال در تصرف اموال منقول و غیر منقول سایر شئون تابعه آن از تجارت، عطیه و بخشش، رهن، قرض، صلح، شرکت، مضاربه و سرمایه گذاری، حواله، کفالت، وقف، قوانین افلاس و محجوریت، اجاره، کشاورزی و مزارعه، باغداری، مساقات، ضمان، عاریه، وصیت و واگذاری اموال به اشخاص، شفعه، قراردادهای بازرگانی و غیر آن، جعاله و احیای اموات، برای زنان و مردان تبعیضی وجود ندارد و آنان در این حقوق مساوی اند.(21)
ادله جواز اشتغال زنان
به دنبال اثبات استقلال اقتصادی زن در اسلام و بررسی دیدگاه اسلام در زمینه اشتغال زنان و حضور آنان در اجتماع که بستر شکلگیری اشتغال آنها میباشد به ذکر برخی از آیات و روایات مربوط به آن میپردازیم که از آنها میتوان به جواز فعالیتهای اقتصادی زنان و شرایط و ویژگیهای آن پیبرد.
الف) قرآنکریم
خداوند، در سوره قصص از دختران حضرت شعیب(ع) نام می برد که به کار چوپانی اشتغال داشته اند. آنها به علت کهولت سن پدر، جایگزین او در کار نگهداری از گوسفندان شده بودند كه برای سیراب نمودن گوسفندان خود نيز هميشه تا پایان کار دیگر چوپانان صبر می کردند و سپس به گوسفندان خود آب می دادند: (قالَتا لا نَسْقي حَتّي يُصْدِرَ الرِّعاءُ )(22)؛ «گفتند ما آنها را آب نمی دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند». دختران حضرت شعیب(ع) به دلیل عفاف و تحجب خود تا پس از رفتن چوپانان مرد، از سیراب نمودن گوسفندان خودداری می کردند تا اینکه حضرت موسی(ع) گوسفندان آنها را سیراب نمود. آن دو این داستان را برای پدرشان بازگو كردند و حضرت شعيب(ع) تصمیم گرفت برای جبران خدمت موسی(ع) او را به خانه اش دعوت کند؛ به همین منظور یکی از دختران خود را به نزد موسی(ع) فرستاد: (فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي عَلَي اسْتِحْياءٍ )(23)؛ «پس یکی از آن دو به سراغ او آمد، در حالی که در نهایت حیا گام بر میداشت».
خداوند در بيان این آیات، به خوبي کیفیت حضور زنان در اجتماع و برخورد با مردان بیگانه را تشريح كرده است.
در آیه ديگري نیز آمده است:
(فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في أنْفُسِهِنّ بِالْمَعْرُوفِ )(24)؛ «باکی بر شما نیست، در آن اموری که زنان در رابطه با خود و از روی معروف انجام میدهند».
اطلاق و عموم این آیه، شامل اتخاذ شغل نیز میشود؛ یعنی اگر زنان بخواهند در بخشی از زندگی خود که فارغ از انجام حقوق دیگران است، به فعالیتهای اقتصادی و یا اجتماعی بپردازند، مانعی ندارد؛ به شرطی که طبق فرموده قرآن بر اساس معروف یعنی اصول عقلانی و انسانی و عرف جامعه باشد. براي مثال شغلی که منافاتی با حیثیت خانوادگی و وظایف زندگی مشترک نداشته باشد.
ب) روایات
در بررسی روایاتی که به حضور زنان در اجتماع پرداختهاند، با دو دسته از روایات مواجه میشویم: اول روایاتی که به طور مستقیم از اشتغال و سرپرستی زنان نهی کردهاند و دسته دوم که به طور مستقيم از حضور زنان در خارج منزل نهی ننمودهاند؛ بلکه بیشتر به نحوه حضور پرداختهاند. در اینجا به برخی از روایات اشاره میکنیم.
دسته اول روایاتي است كه به طور مستقيم در آن از اشتغال و سرپرستي زنان نهي شده است: «عن ابی عبدالله(ع) قال فی رسالة امیرالمومنین(ع) إلی الحسن(ع): لاَتُمَلِّکِ الْمَرْأَةَ مِنَ الأمْرِ مَا یُجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإنَّ ذَلِکَ أنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أرْخَي لِبَالِهَا وَ أدْوَمُ لِجَمَالِهَا فَإِنَّ المَرْأةَ ریحانَةٌٍ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرِمَانَةٍ(25)؛ به زن بیش از حد و توانش کار واگذار مکن و این، برای حال او بهتر است و برای زندگی او مناسبتر است؛ زیرا زن ریحانه است و قهرمانه نیست».
اين روايت كه نهی ارشادی است، به وضع روحی و جسمی زنان اشاره دارد و بيانگر آن است كه آنها باید وظایفی را بر عهده گیرند که با وضعیت جسمانی و عاطفیشان متناسب باشد و آسایش و آرامش آنها را برهم نزند. پس اگر امروزه با استفاده از دانش و تکنولوژی، بسیاری از مشاغل سختی و مشقت گذشته را از دست دادهاند؛ به طوری که حتی معلولان جسمی نیز به حدی از توان دست یافتهاند که به مشاغل و فعالیتهای گوناگون بپردازند، زنان نيز میتوانند با تحصیل دانش، توان علمی و عملی خود را برای پرداختن به مشاغل گوناگون افزایش دهند؛ زیرا بسیاری از حرفهها و مشاغل امروزی از مصادیق «ما یجاوز نفسه» نیستند و با لطافت جسمی و روحی زنان منافاتی ندارند.
روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) به این مضمون وارد شده است كه ميفرمايد: «ان یفلح قوم ولّوا أمرهم امرأة»(26)؛ قومی که زنان امورشان را سرپرستي كنند، رستگار نمیگردد». سند این حدیث به ابی بکره میرسد. نقل شده است هنگام خروج عایشه و دعوت او از مردم برای مخالفت و شورش علیه امام علی(ع)، ابی بکره نیز به این طغیان دعوت شد و برای امتناع از این دعوت به این سخن پیامبر(ص) استناد کرد.
اما به یقین می توان گفت که واژه «ولایت» در اين روایت، به معنای حکومت¬داری و سلطنت است؛ پس نمی توان آن را بر تمام امور اجتماعی و سرپرستی بر حیطه های محدودتر حمل نمود. در نهایت ميتوان گفت آنچه این روایت در صدد نفی از آن است، سلطنت و حکومت مطلقه است، نه مطلق سرپرستی یا اشتغال.
شهید مطهری(ره) در شرح همین روایت، ضمن نقل آن و برداشتی که از منع شارع نسبت به تصدی زنان بر منصب حکومت در سطح کلان دارد، مینويسد: «وضعیت حکومت امروز با حکومتهای گذشته فرق دارد. شایستگیهایی که امروز است با شایستگیهایی که در گذشته بوده، فرق دارد. در گذشته حکومتها استبدادی بود، همین قدر که حکومت را به دست یک کسی میدادند؛ معنایش این بود که همه افراد در یک کشتی نشسته باشند [كه] یک کشتیبان داشته باشد، تمام مقررات هم دست او باشد. در این جور کارها بود که هر گونه مردی صلاحیت رهبری نداشت. اگر احیاناً مردی هم صلاحیت میداشت، مردی بود که می بایست نبوغ فراوانی داشته باشد. این یک چیزی است که دنیای امروز، همچون حق حکومتی، نه برای مرد قائل است نه برای زن که تمام اختیارات یک کشور را از اول تا به آخر به قانون هم نگذارند، به اداره یک فرد بسپارند».(27)
با توجه به مطالب بيان شده، ميتوان گفت این روایت غير از ضعيف بودن سندش، به نفي حکومت و مدیریت زنان در سطح کلان جامعه پرداخته است و هیچ دلالتی بر منع زنان از اشتغال و مدیریت در دیگر موارد ندارد.
در دسته دوم روایات نيز به طور مستقیم منعی برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی زنان وجود ندارد؛ بلکه این روایات بیشتر ناظر بر نحوه حضور زنان در جامعه است، براي مثال آنها را از اختلاط با مردان بیگانه باز می دارد و به رعایت عفاف و پوشیدگی دعوت میکند؛ مانند اين روايت كه ميفرمايد: «أمَا تَسْتَحْیُونَ وَ لاتَغَارُونَ نِسَاءُکُمْ یَخْرُجْنَ إلَی الأسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ العُلُوج»(28)
در زمینه روابط کلامی نيز که زمینه ای برای برقراری روابط عاطفی عمیق است، توصیه هایی به زنان شده است، مانند اینکه با لحن نازک و تحریکآمیز سخن نگویند.(29)
به طور کلی این دسته از روایات، به رعایت حد و مرزها سفارش میکنند؛ بنابراين اگر اشتغال زنان موجبی برای مفسده نباشد، با حفظ عفت و اخلاق عمومی جامعه بلامانع است.
ج) سیره پیامبر اکرم(ص)
تاریخ بيانگر آن است كه در زمان رسول خدا(ص) زنان زیادی به فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میپرداختند و نه تنها پیامبر(ص) آنها را منع نمیکرد؛ بلکه در مواردی آنها را نيز راهنمایی مینمود. حضرت خدیجه(س) که از زنان بزرگوار و برگزیده است، خود تاجری ثروتمند بود که به تجارت میپرداخت و پیامبر(ص) نیز برای مدتی از جانب ایشان به تجارت مشغول بود.
در روایتی آمده است که رسول خدا(ص) به زنان جوان اجازه میداد تا در مراسم عید فطر و قربان از منازل خود خارج شوند و برای تهیه روزی بساط بگسترانند.(30)
«حولاء»، زنی عطر فروش بود که پیامبر(ص) او را موعظه میکرد و میفرمود: «هرگاه عطر میفروشی، جنس سالم و با قیمت مناسب تحویل مردم بده و هرگز در جنس خود تقلب روا مدار؛ زیرا معامله سالم پاکتر است و سبب خیر و برکت میشود».(31)
«سمراء»، دختر نهیک، هم از کسانی بود که متصدی امر به معروف و نهی از منکر در بازار بود و جزء محتسبین (مأموران انتظامی) به حساب می آمد(32). همچنين در جنگهای پیامبر(ص) همیشه عده ای از زنان حاضر بودند که به آبرسانی و پرستاری از زخمی ها می پرداختند؛ مانند «لیلی غفاری» که بارها در میدان های نبرد حضور یافت و از بیماران و مجروحان جنگی پرستاری و آنان را مداوا و معالجه کرد.(33) «ام عطیه» و «امسلمه» نیز در غزوات متعددی شرکت داشتند و از مجروحان پرستاری می کردند.(34)
ادامه دارد...
--------------------
پينوشت:
. نساء (4) : 1؛ اعراف (7) : 27- 10.
2. ذاریات (51) : 56.
3. ملک (67) : 2.
4. طلاق (65) : 12.
5. نحل (16) : 97.
6. حجر (15) : 29 ـ 28.
7. انفطار (82) : 6 و 7.
8. روم (30) : 30.
9. شمس (91) : 7 و 8.
10. احزاب (33) : 72.
11. سبأ (34) : 28.
12. انعام (6) : 91 و 92.
13. نساء (4) : 32.
14. همان: 19.
15. بررسي فقهي حقوق خانواده، مصطفي محقق داماد، ص 317.
16. نساء (4) : 32.
17. همان: 7.
18. تفسير نمونه، ج 3، ص 364.
19. عوالي اللآلي، ج 1، ص 222.
20. بحارالانوار، ج 103، ص 349.
21. حقوق زن در اسلام و جهان، يحيي نوري، ص 64 .
22. قصص (28) : 23.
23. همان: 25.
24. بقره (2) : 234.
25. اصولكافي، ج 5، ص 510.
26. سنن نسايی، ج 8، ص 227.
27. مجله پیام زن، شماره 4، تیر1371، ص17.
28. وسائل الشیعة، ج 20، ص 235، باب کراهة خروج النساء؛ اصولكافي، ج 5، ص 536.
29. احزاب (33) : 32.
30. التهذیب، ج 3، ص 287.
31. فروعکافی، ج 5، ص 151.
32. معجم الکبیر طبرانی، ج 24، ص 311.
33. ریاحین الشریعة، ج 5، ص 595.
34. المیزان، ج 4، ص 69.