رفتگر
شنبه 28 بهمن 1391 9:44 PM
غنچه صبح كه وا میشه
هی گلها رو بو می كنه
زمین رو جارو می كنه
با چهره خندون و شاد
از برگ خشك و گرد و خاك
از خونه اش بیرون میاد
كوچه هارو می كنه پاك
گلها سلامش می كنند
می كنه جوها رو تمیز
و احترامش می كنند
از آشغال درشت وریز
یك حلزون،تپل،مپل
كاج و چنار و نارون
سر میخوره از روی گل
درخت تو،درخت من
پشت سرش یه برگ لیز
با دست او آب می نوشن
تمیز می شه،خیلی تمیز
یه پیرهن نو می پوشن
می پوشه یك لباس كار
با زحمت رفتگرا
می خنده مانند انار
تمیز می شه دنیای ما