0

بلوغ، برزخ میان كودكی و جوانی

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

جوانان و کنار آمدن با تحوّلات دوران بلوغ
چهارشنبه 20 دی 1391  1:56 PM

بیشتر محققان، سن بلوغ را در دختران، بین نه تا شانزده سالگی و در پسران، بین ده تا هفده سالگی می دانند و باید این نکته را متذکّر شویم که دختران، زودتر از پسران وارد مرحله بلوغ شده، زودتر نیز از این مرحله گذر می کنند.

الف . تحولات جسمی

شروع مرحله بلوغ در پسر و دختر با یک مجموعه تغییرات بیولوژیک (زیستی) همراه است. در این مرحله طرح عمومی بدن در پسران و دختران دستخوش تحوّل ناگهانی می شود.

در پسرها شانه ها پهن تر می گردد، چربی اضافه دستها و پاها از بین رفته، بر حجم ماهیچه ها افزوده می شود و نیروی آنها نیز افزایش می یابد، رویش مو در پشت لبها شروع شده، به تدریج، چانه و گونه را نیز دربر می گیرد. در عین حال، رویش مو در سینه و دیگر اندامها نیز آغاز می شود و صدای پسران، بَم و به اصطلاح، مردانه می شود.

در دخترها بزرگ شدن باسن و سینه ها و سپس رویش مو در اعضای مختلف، آغاز می شود. به طور کُلّی فعالیت بیش از پیش غدد داخلی باعث ایجاد تحولات ناگهانی در اندام نوجوان می شود و این فعالیت در غدد جنسی، بارزتر است، به طوری که در این هنگام، ظهور نخستین علائمِ عادت ماهانه در دخترها و اوّلین احتلام شبانه در پسرها مشاهده می شود.(3)

ب . تحوّلات روانی و عاطفی

1 . زودرنجی و احساساتی بودن

: در این دوران، کوچک ترین انگیزه ای نوجوان را به جنب و جوش درمی آورد و باعث عکس العملهایی مثل: بی نظمی، قهر، پرخاشگری، یا برعکس: دلباختگی و عاشق پیشگی می شود که معمولاً غیرمعقول و اغراق آمیز است.

2 . کمرویی، گوشه گیری و درون گرایی

: بعضی از نوجوانان به علّت ظهور علائم بلوغ، خود را دور از اجتماع نگه داشته، در گوشه نشینی به سر می برند و گاهی هم دچار ضعف حافظه و یادگیری شده، اُفت تحصیلی پیدا می کنند.

3 . دوگانگی روانی

: حالتی است که نوجوان به دو عاطفه متضاد، دچار می شود ؛ یعنی از یک طرف، موضوعی را تصدیق می کند و در همان حال از طرف دیگر، آن موضوع را تکذیب می کند. به عبارتی نوجوان با موضوعاتی روبه رو می شود که دارای دو جنبه هستند. یک جنبه آنها در نوجوان، ایجاد علاقه می کند و جنبه دیگر، عدم رغبت و میل را در او به وجود می آورد. این تعارض در نوجوان، ایجاد اضطراب و ناراحتی خواهد نمود ؛ زیرا نمی داند کدام یک را باید انتخاب نماید.

مثلاً نوجوان فکر می کند موقع آن رسیده است که مسئولیتهای اجتماعی را قبول کند ؛ ولی از سوی دیگر می ترسد که قادر به انجام دادن آنها نباشد.

4 . برتری جویی و جلب توجّه دیگران

: تقلید، رقابت، انتقام جویی، بحث و استدلال، خودرأیی، خودنمایی و امثال اینها که در اکثر نوجوانان ظاهر می گردد، بیشتر به منظور اثبات شخصیت برتر خود نسبت به دیگران است. این حالت، ناشی از آن است که نوجوان می خواهد برای خود، استقلال و شخصیت مستقلّی کسب کند.

5 . تصوّرات و تخیّلات

: تصوّر و تخیّل در نوجوان، تقریبا غیرقابل اجتناب است. علّت اینکه نوجوانْ بیشتر غمگین به نظر می رسد، عملی نشدن غالب تصوّرات و تخیّلات وی است. او دائما در زمینه زندگی فعلی و آینده اش نقشه هایی را برای خود طرح می کند که اکثرا به حقیقت نمی پیوندند. به همین علّت بر فشارهای درونی او اضافه می شود. اگر خیالات نوجوان بر حسب اتفاق، صورت حقیقت به خود بگیرد، آشکار می شود. در غیر این صورت، در وجود او مدفون گشته، به غصّه و اندوه یا حتی گاهی به ترس، تبدیل می شود.

6 . اَعمال منفی و مخالفت جویی

: اکثر نوجوانان یا به علت تغییرات فیزیولوژیکی یا بر اثر برآورده نشدن امیال و هدفهای خود، گاهی برای اثبات شخصیت و برتری خود، دست به لجاجت، نافرمانی و خصومت با اجتماع می زنند و هر چیزی را با عینک بدبینی نگریسته، حالت منفی و مخالف به خود می گیرند. به طوری که بعضی از دانشمندان اصولاً دوران بلوغ را دوره «زندگی منفی» نامیده اند.(4)

بلوغ و هویّت یابی

اکنون با توجه به مطالبی که ذکر شد و ویژگیهایی که از دوره نوجوانی بیان گردید، به تبیین رابطه بین هویّت یابی و شخصیت یابی با دوران بلوغ و نوجوانی می پردازیم:

الف) نوجوانی یک دوره انتقال است. در طیّ هر محله انتقالی، وضع و جایگاه فرد، مبهم است و نوعی سرگردانی درباره نقشهایی که فرد انتظار دارد آنها را ایفا نماید، وجود دارد.

ب) نوجوانی دوره تحوّل همزمان و ناگهانی فیزیکی (جسمی) و روانی است. توأم بودن این تحوّلات ناگهانی باعث می شود که هماهنگی بین جسم و روان نوجوان از بین رفته، او را در معرض یک انقلاب فکری و روانی قرار دهد.

ج) نوجوانی، مسئله آفرین است. در این دوره غالب نوجوانان به سختی از عهده حَلّ مسائل خویش برمی آیند. این امر به دو دلیل است:

اوّل اینکه در تمام دوران کودکی مسائل آنها به وسیله والدین، حَل شده است درحالی که در دوره نوجوانی بیشتر مسائلشان به خودشان واگذار می شود، با اینکه تجربه لازم را در این مورد کسب نکرده اند.

دوم اینکه نوجوانان دوست دارند مستقل باشند. بنابراین با عقاید والدین، مخالفت می کنند. لذا این دوره، دوره پرحادثه ای برای آنها محسوب می شود.

د) نوجوانی دوره دوری از واقعیّت است. نوجوان به علّت خیالبافی و تصوّرات بیش از حد، و همچنین توجّه به گذشته خود و آینده ظاهرا مبهم و ترسناک خویش، کمتر به زمال حال توجّه دارد و همین مسئله، او را از واقع بینی دور می کند.

در نهایت، دوره نوجوانی و بلوغ، دوره سردرگمی و گمگشتگی است. دوره ای که نوجوان در هر لحظه به سویی کشیده می شود و قوّه تشخیص و تصمیم محکمی ندارد و تا حدّ زیادی رابطه اش با واقعیّت، قطع می شود. لذا این دوره را «دوره بحران هویّت» نامیده اند.

اگر نوجوان با راهنمایی والدین و مربیان بتواند بر مشکلات دوران بلوغ فائق آید، آهسته آهسته خواهد توانست از این بحران خارج شود و خود را به ثبات شخصیت و هویّت برساند. در غیر این صورت، خود را در گرداب بزرگی گرفتار می بیند که یارای نجات از آن را ندارد و این حالت تا بزرگسالیِ او ادامه می یابد و در نتیجه، وی فردی خواهد شد که دچار اختلال هویّت و شخصیت است.

بنابراین، دستیابی به هویّت پایدار و شخصیت سالم، نتیجه گذراندن سالمِ دوران بلوغ و نوجوانی است.

تشکرات از این پست
abdo_61
دسترسی سریع به انجمن ها