0

خودکشی

 
mioondar
mioondar
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 40
محل سکونت : سمنان

پاسخ به:خودکشی
سه شنبه 25 آبان 1389  10:35 PM

پیش بابایی می روم و موضوع انشا را به او می گویم، بابایی می گوید: «خب موضوع از این راحت تر؟! بشین مثل بچه ی آدم سینما رو توصیف کن!»
به بابایی گفتم خب مشکل اصلی همین جاست! اصلا سینما چی هست؟!، بابایی کمی سرش رو خاروند و از مامان پرسید: «آهای خانوم چرا این بچه نمی دونه سینما چیه؟! مگه آخرین باری که سینما رفتیم کی بود؟!»
مامان پس از کمی فکر کردن زد زیر گریه و گفت: «می دونستم همه ی حرفات الکی است!»
بابایی که انگار برقش گرفته باشه گفت: «چی شد خانم؟! چرا یهو زدی زیر گریه؟!»
مامان در حالی که گریه می کرد گفت: «مردای مردم همه خانوماشون رو هفته ای شیش بار میبرن سینما، اما تو بعد اینکه با هم ازدواج کردیم اصلا منو سینما نبردی!»

یا مهدی
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها