عباس عليه السلام بزرگ سردار كربلا
جمعه 3 آذر 1391 2:30 AM
روز چهارم شعبان المعظم، سالروز ميلاد مسعود بزرگ سردار سپاه حسين عليه السلام، تجسم تمامي ابعاد عميق و والاي الهي و انساني مولاي متقيان اميرالمؤمنين، تبلور همه ارزشهاي كربلا و اصالتهاي عاشورا، عبد صالح خدا، باب فيوض الهي،تالي تلو معصوم، و فاني در اما زمان و رهبر و مولاي خود، حسين، حضرت ابالفضل العباس بن اميرالمؤمنين سلام الله عليهم است.
چهارم شعبان سال 26 هجري، در آسمان ولايت خانه محقر علي عليه السلام، ماه ديگري طلوع كرد كه در كنار خورشيد جهان افروز حسين سلامالله عليه، «والشمس وضحيها والقمر اذا تليها» را تداعي و محقق مي نمود.
سجاياي والاي نفساني و صفات و كمالات پر ارج انساني و الهي،و نقش بسيار حساس و حياتي آن حضرت تا جايي است كه افكار ما را قدرت درك آن نيست، و از اينرو نمها به قطره اي ا زدرياي بيكران فضايل آن حضرت د راين نوشتار اشاره مي كنيم.
اين ميلاد خجسته را به حضرت بقيه الله اعظم عجل الله تعالي فرجه ورهبر كبير انقلب امام خميني و تمامي پيروان راه مقدسش و ملت شهيد پرور ايران تبريك و تهنيت مي گوئيم.
با نگاهي گذار به فرازهايي از زندگاني حضرتش، اميد آن داريم كه تا حد امكان در راه و مكتب حسيني قدم بگذاريم و به بركت نام مقدس و نظر مبارك اين فرمانده سپاه كربلا، و آن افسر رشيد عاشورا،اهداف متعالي جمهوري اسلامي خود را در سراسر جهان تحقق بخشيم.
امام سجاد عليه السلام
در روز قيامت تمام شهدا به مقام عباس غبطه خواهند خورد.
• وجود عباس، براي حسين(عليهماالسلام)
روايت كرده اند كه مولي اميرالمؤمنين سالم الله عليه، عقيل برادر خود را كه به قبايل عرب آشنا بود طلبيد و به او فرمود: نظري به قبايل عرب بيفكن كه كداميك در شجاعت برتري دارند. مي خواهم زني از آنها اختيار كنم كه فرزند شجاع و دليري برايم بياورد كه ياور فرزندم حسين قرار گيرد. و بدين ترتيب، آن حضرت، «فاطمه» معروف به «ام البنين» (مادر عباس عليه السلام) را به تزويج خود در آورد.
• مقام بلند عباس عليه السلام در درگاه خداوند
از مقام آن حضرت در درگاه ربوبي جز خداوند و حضرات معصومين عليهم السلام كس درگري آگاه نيست. براي عنايتي بيشتر باين موضوع، در اين سطور محدود تنها به دو لقب از القاب آن سردار رشيد شپاه حسين عليه السلام اشاره مي نماييم:
1- «عبد صالح»- در زيارت آن حضرت مي خوانيم: «السلام عليك ايهاالعبد الصالح المطيع لله و لرسوله ولاميرالمؤمنين...» و شك نيست كه اين مقام بزرگترين و بالاترين مقام بندگان خاص و اولياي خداوند متعال است و منزلتي است كه پروردگار منان براي بيان عظمت مقام انبياي عظام و حتي رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله، در قرآن عزيز آنان را باين مرتبت عظيم معرفي فرموده است.
2- «باب الحوائج»- اين لقب، نشانه كمال قرب و منزلت آن حضرت در نظام آفرينش و هستي نسبت به بندگان خداست، زيرا آنان كه چشم دل خود را كمي باز كرده اند _و حتي ديگران هم_ در سختيها و گرفتاريها دست توسل به ساحت مقدس عباس عليه السلام دراز نموده و آن حضرت را در درگاه خداوند حكيم واسطه قرار ميدهند و از اين طريق حوائج آنان بر آورده مي گردد. و منكر اين مطلب مانند منكر خورشيد در روز روشن است.
امام سجاد عليه السلام در وصف آن حضرت مي فرمايد:
«رحم الله عمي العباس بن علي فلقدآثر وابلي و افدي اخاه بنفسه حتي قطعت يداه فابدله الله بجناحين يطير بهما مع الملائكه... و ان العباس عندالله تبارك و تعالي منزله يغبطه عليها جميع الشهدا يوم القيمة».
خداوند عمويم عباس را رحمت فرمايد. همانا كه با ايثار و ار خودگذشتگي، جان خويش را فداي حسين نمود و دو دستش در اين راه قطع گرديد. خداوند در عوض دو بال باو مرحمت فرموده است كه د ربهشت جاودان با ملائكه پرواز مي كند ...
همانا براي عباس نزد خداوند تبارك و تعالي منزلتي بس عظيم است كه در روز قيامت تمام شهدا به آن غبطه خواهند خورد.
• حماسه هاي حضرت اباالفضل العباس سلام الله عليه
اگر از تمامي آن چه كه درباره حضرت عباس سلام الله عليه بايد گفته شود تنها به رجزهاي آن حضرت در روز عاشورا اكتفا نمائيم، باز با دريايي از تعهد و حماسه و معرفت و فضائل اخلاقي و سجاياي نفساني و معارف الهي و تعاليم سازنده انساني و مكتبي روبرو مي شويم. رجز زير را آن سردار بزرگ سپاه حسين، هنگامي مي خواند كه دست راست خود را در راه رهبر و امامش فدا كرده است و با دست چپ، دنيايي از شجاعت و ايثار و حمايت از حق و نابودي دشمن را به نمايش گذارده است:
ولله اِن قَطَتعَتُمُ يَميني اِنّي اُحامي اَبَداً عَن ديني
وَ عَن اِمامٍ صادقِ اليَقين
نَجلِ النَّبِيِّ اَلطّاهِرِ الاَمينِ
بخدا قسم اگر دست راستم را قطع كرديد، هرگز از حمايت دينخود ورهبر و امامم، فربزند پيامبر پاك و موحد دست بر نخواهم داشت.
يك دنيا حماسه و ايثار، عقيده و جهاد، آگاهي و معرفت و توحيد در اين رجز نهفته است و درس جانبازي و فداكاري و حماسه به پيروان حق و آنان كه رهبر و امام خود را شناخته اند ميدهد و بيان مي كند كه حسين سلام الله عليه امام و حجت حق و هموست رهبر دين خدا، و اوست حافظ و نگهبان آن و من هرگز دست از ياري او بر نخواهم داشت.
و همچنين در رجزهاي خود امام حسين سلام الله عليه، به نمونه هايي از آن مسئله برمي خوريم. امام عليه السلام در همان زماني كه مشغول مبارزه و جنگ است رجزهايي مي خواند كه در آنها به معرفي خود و خاندان عصمت و طهارت مي پردازد، يعني در رجزهاي خود نيز مسئله امامت و رهبري و فضائل و مناقب خود و اهلبيت را بيان مي فرمايد. در اينجا به برخي از اين رجزها اشاره مي كنيم:
اَنا ابنُ عَِليّ الطَّهر مِن آلِ هاشِمِ
كَفَّاني بِهذا مَفَخَرا حينَ اَفخَرُ
وَ جَدّي رَسَولُ اللهِ اَكرَمُ مَن مَشي
وَ نَحنُ سِراجُ اللهِ فِي الاَرضِ يَظهَرُ
منم فرزند علي از خاندان هاشم كه چون خواهم افتخار كنم همين افتخار مرا بس است. و جدم رسول خدا بهترين مردمانست و ما اهل بيت چراغهاي نور افشان خدا در زمينيم.
وَ فينا كِتابُ اللهِ اُنزِلَ صادِقا
وَ فينَا الهُدي وَ الوَحيُ بِالخَيرِ يُذكَرُ
د رشأن ما اهلبيت قرآن براستي نازل شد و هدايت و وحي درباره ما به خوبي ياد مي شود.
اِمامٌ مُطاعٌ اَوجَبَ اللهُ حَقَّهُ
عَليَ النّاسِ جَمعا وَ الَّذي كانَ يَنظَرُ
«علي» است آن رهبر و امامي كه خداوند حق او را بر تمامي مردم لازم و واجب فرموده است.
• گفتارامام به هنگام حمله دشمن به خيام حرم
نمونه اي ديگر از آنچه گفتيم گفتار امام سجاد عليه السلام است در آن هنگام كه لشكريان يزيد، بعد از شهادت سيد مظلومان حضرت ابا عبدالله عليه السلام به خيام حرم آن حضرت حمله ور شده و به غارت و چپاول و آتش زدن آنها پرداخته، و بانوان و اطفال حريم نبوت و امامت، سر در بيابان نهادند، امام سجاد سلام الله عليه زار و ناتوان در خيمه اي افتاده و در كمال ضعف و بيماري بسر مي برد خواست از جاي برخيزد، نتوانست. ناگزير ديدگان بهر سو گردانيد اما جز خيمه هاي سوزان و گروه غارتگران و اهلبيت ناله كنان چيزي نديد و نشنيد. بسوي درب خيام توجه كرد و خوب گوش فرا داد...، بعد از آنكه حقيقت تلخ شهادت پدر بزرگوارش معلوم گشت صيحه اي دردناك از دل بر كشيد و صدا زد:
اي مردان خدا، اي ياران، اي دوستان ما كجائيد؟ بما خبر دهيد، آيا پدرم حسين، نور چشم من، شير بيشه شجاعت، پناهگاه بي پناهان، بقيه الخلفاء، سيد و آقاي اوصياء، فرزند فاطمه زهرا، امام و رهبر مسلمين را كشتند؟ آيا كودكان يتيم و بانوان اسير شدند؟
آيا خيام حرم غارت گرديند؟
كجاست جدم علي بن ابيطالب؟ كجاست يكه تاز روي زمين كه حال فرزندان خود بيند؟
آنچه گذشت بررسي و بيان ناقصي بود از ارائة يكي از صدها نمونه معارف و حقايق و تعاليم ارزنده و والاي ابعاد گسترده و عميق مقتل امام حسين سلام الله عليه كه سزاوار است توجهي كامل و بررسي و عنايتي نام بدان معطوف، و روي آن كار شود و به افكار عرضه گردد.
مقتل سيد الشهداء سلام الله عليه گرچه دل ها را آتش زده، سرشك غم از ديده جاري مي سازد و سخت عواطف و احساسات را متأثر مي نمايد و بايستي از اين بعد عاطفي بخوبي حفظ و تقويت گردد، اما بموازات آن، نبايد از اهميت آنچه گفتيم نيز غفلت نمود.