پاسخ به:زندگینامه شهدای کربلا
پنج شنبه 2 آذر 1391 11:06 PM
"عمرو بن قرظه"(1) پسر "کعب بن عمر و بن عائذ بن مناة" بود(2) و پدر او "قرظه" از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله راویان حدیث(3) بوده است. او همراه علی علیه السلام به کوفه آمد و در جنگهایی که آن حضرت شرکت فرموده، حضوری فعال داشته است. از همه گذشته از طرف آن امام همام، به ولایت فارس منصوب شد. او در سال 51 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.(4)
از روز هفتم محرم همزمان با بستن شریعه فرات، تشنگی خیام امام را آزار میداد. امام "عمرو بن قرظه انصاری" را به سوی ابن سعد فرستاد تا جلسهای را بین دو سپاه ترتیب بدهد، او در این امر موفق شد و قرار بر این شد که از هر طرف بیست سوار از سپاه به در آیند و در نزدیکی خیمه محل مشورت، بیست سوار به هم نزدیک شوند و سپس به امر امام بایستند. امام خود به همراهی عباس و علی اکبر علیهاالسلام وارد خیمه شدند و "ابن سعد" و فرزندش "حفض" و غلامش نیز به آنجا آمدند.(5) امام به ابن سعد فرمود: "ای ابن سعد آیا با من میجنگی؟ آیا از خدا – آن کس که بازگشت تو به سوی اوست – نمیترسی؟ ... پس من پسر آن کسی هستم که تو خود میدانی. آیا نمیخواهی با من باشی و اینها را رها کنی؟ این کار به خدای تعالی نزدیکتر است."
عمر سعد گفت: "میترسم که خانهام را خراب کنند." امام فرمود: "من آن را برای تو از نو بنا میکنم."
عمر گفت: "میترسم دارایام را ببرند." امام فرمود: من بهتر از آن را از مالی که در حجاز دارم میپردازم.(6) در نقل دیگری آمده است که امام به او فرمود: "من بغیبغه را به تو میدهم." بغیبغه قناتی سرشار بود که نخلستانی بزرگ و مزرعهای سرسبز در اطراف داشت. معاویه یک میلیون دینار قصد خرید آن را داشت و امام نپذیرفت(7) و امیرمؤمنان علیه السلام خود آن را حفر فرموده و وقف کرده بود، به گونهای که تنها اجازه فروش آن را در این زمان امام حسین علیه السلام داشته باشد. ابن سعد گفت: "من در کوفه زن و فرزند دارم میترسم ابن زیاد آنها را بکشد." هنگامی که امام حسین علیه السلام از او مأیوس شد، از جای برخاست و فرمود: "تو را چه میشود؟ به زودی خداوند تو را در بسترت ذبح خواهد کرد، و روزی که محشور شوی خداوند تو را نبخشد. به خدا قسم، امیدوارم از گندم عراق جز اندکی نخوری." ابن سعد که بیانات امام را به مسخره گرفته بود، گفت: "به جوی آن بسنده خواهم کرد."(8)
درسی که میتوان گرفت: گاه انسانهای نابخرد حقایق عالم را به سخره میگیرند؛ اما به واقع، انسان اختیار همه چیز را به دست ندارد. برخی چیزها تنها لحظاتی از عمر در اختیار انسان است. شگفت این که تمام وعدههای امام حسین علیه السلام درباره ابن سعد تحقق یافت؛ او در بستر خود، در زمانی نه چندان دور، به امر مختار ذبح شد. از گندم عراق نخورده بود که به سزای کردارش رسید و عقوبت آن جهانی به همراه دوری از رحمت الهی شامل حالش شد؛ اما نکته دیگر، اتمام حجت سیدالشهداء علیهالسلام است. او پیش از درگیری به مذاکره اقدام فرمود. ناگفته نماند که وقتی درگیری بین دو سپاه به راه افتاد، دیگر جای مذاکره باقی نمیماند.
پس از "زهیر"، "عمرو بن قرظه" پیش روی امام ایستاد و از امام حمایت کرد. دشمن از هر طرف به سوی امام تیر پرتاب میکرد، ولی "عمرو" با سینه و پیشانی به استقبال تیرها میرفت. زخمهای فراوانی بر بدن او پیدا شده بود. در این حال به سمت امام نظر کرد و گفت: "ای پسر پیامبر! آیا به عهد خود وفا کردهام؟" امام فرمود: "آری، شما در بهشت پیش روی من هستی، از من به رسول خدا سلام برسان و به ایشان خبر ده که من هم خواهم آمد."(9) برخی گفتهاند: او ساعتی با دشمن جنگید. سپس به خدمت امام بازگشت و در برابر امام ایستاد تا که از امام محافظت کند.(10) ابن نما به این نکته اشاره دارد که رجز او در میدان جنگ پاسخی به ادعای خرافه ابن سعد بود که میگفت: "اگر از جنگ با حسین امتناع ورزم ابن زیاد خانهام را خراب میکند."(11) عمرو بن قرظه این اشعار را در حال رزم میخواند:
"قد علمت کتیبة الانصار أنّی ساحمی حوزة الذّمار
ضرب غلام غیر نکسٍ شاری دون حسین مهجتی و داری"(12)
او که در راه امام حسین جان و خانهاش را تقدیم کرد، در زیارت ناحیه مقدسه، مورد سلام قرار گرفته است: "السلامُ عَلی عَمرو (عمر) بن قُرظةِ الانصاری(13)؛ سلام بر عمرو بن قرضه که او از انصار بوده است."
درسی که میتوان گرفت: مقایسه کسی که ادعای فرماندهی اهل کوفه را دارد چون ابن سعد با این بزرگمرد که از همه چیز خود، برای یاری امام گذشته بر اهل خرد درسی عبرت آموز است.
پس از شهادت عمرو اتفاق شگفتی افتاد: "علی" برادر عمرو از سربازان سپاه ابن سعد بود. او با دیدن جسم بی جان برادرش بر روی خاک، از سپاه ابن سعد به درآمد و فریاد برآورد: "ای حسین! ای دروغگو! برادرم را فریب دادی تا این که او را کشتی."
امام حسین علیه السلام فرمود: "من برادرت را فریب ندادم، بلکه خدای تعالی او را هدایت فرمود، و تو را گمراه ساخت." او گفت: "خدای مرا بکشد، اگر تو را نکشم." به امام حملهور شد تا با نیزه، ضربهای به آن حضرت وارد آورد. "نافع بن هلال" که از جمله یاران با وفای امام بود پیش دستی کرد نیزهای به سوی او پرتاب کرد، او بی هوش بر روی زمین افتاد، اطرافیانش او را از معرکه خارج ساختند و سپس معالجهاش کردند.(14)
درسی که میتوان گرفت: دو برادر با ویژگیهای حق و باطل رو در روی هم قرار گرفتند؛ یکی در بهشت پیش روی امام قرار میگیرد؛ زیرا در این دنیا از همه چیز برای حفظ امام گذشت، ولی دیگری تنها به عصبیت – یعنی خون و برادری – تکیه کرد و به حق و باطل بودن توجه نمیکرد. بعید نیست همین ضعف در ادراک و شناخت، او را به بی معرفتی به امام سوق داده و در صف دشمن خدا قرار داده است. سرانجام او رهسپار دوزخ شد.
این بخش از واقعه کربلا جای تدبر بسیار دارد: دو برادر که یکی در صف اول حق و دیگری در صف ضلالت قرار گرفته است. امام به علی فرمود: خداوند او (برادرت) را هدایت و تو را گمراه کرد. عوامل هدایت خداوند یا گمراهی او چیست؟ تردیدی نیست که هدایت خدا شامل اهل تقوا و پرهیزگاران است؛ همان گونه که خود فرمود: "هدیً للمتّقین؛(15) (این کتاب) اهل تقوا را هدایت میکند." گمراهی او از آن بیبند و باران، و کسانی است که در رفتار و کردار و نیات خویش تنها به برآوردن خواستههای نفسانی بسنده میکنند.
دیگر این که کسانی که در این دنیا خود را سپر بلای امام میکنند، با کسانی که تنها دنباله روی امام میکنند یکسان نیستند. کسانی که جلودار حقاند و از وجود امام دفاعی بینظیر میکنند، در بهشت نیز در پیش آن حضرتاند؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام نسبت به امیرمؤمنان علیه السلام اینگونه بود. عمرو بن قرظه و ابوثمامه نیز در کربلا چنین نقشی را ایفا کردند.
پینوشتها:
1- اللهوف، ص 46؛ ابن نما نام ایشان را «عمر بن ابی قرظة» ضبط کرده است. (مثیرالاحزان، ص60) البته در بحارالانوار، ج 45، ص22، عوالم، ج17، ص 265، اعیان الشیعه، ج1، ص605، عمروبن قرظة ظبط شده است.
2- ابصارالعین، ص 155، مقصد5.
3- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج5، ص329.
4- ابصارالعین، ص155، مقصد 5، ناگفته نماند که ابن حجر گوید: قرظه از صحابی رسول الله(ص) بوده که در فتوحات ری حضور داشته و علی علیه السلام او را به ولایت کوفه گمارده بود(تهذیب التهذیب، ج 4، ص 550)
5- مقتل الحسین مقرم، ص248.
6- ر ک: تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص413.
7- مقتل الحسین مقرم، ص248.
8- مقتل الحسین مقرم، ص 984/ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص245.
9- الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 162/ موسوعه کلمات الامام الحسین، ص442.
10- ابصارالعین، ص156، مقصد 5.
11- مثیر الاحزان، ص 650.
12- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص434.
13- اقبال الاعمال، ج 3، ص80.
14- الکامل فی التاریخ، ج2، ص565/ تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص434/ وقعه الطف، ص323؛ ابصارالعین، ص156، مقصد.
15- بقره، آیه 2.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)