0

تأثير آموزه‌هاي عاشورا بر انقلاب اسلامي

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

پاسخ به:تأثير آموزه‌هاي عاشورا بر انقلاب اسلامي
سه شنبه 30 آبان 1391  8:46 AM

 

اشاره

انقلاب اسلامي ايران، الهام گرفته از حادثه عظيمي است كه گستردگي‌اش همه اعصار و دوران‌ها را در بر مي‌گيرد. انقلاب اسلامي ايران نيز در سه بخش آموزه‌هاي اعتقادي، آموزه‌هاي اخلاقي و آموزه‌هاي سياسي از اين حادثه عظيم الگو گرفته است كه در قسمت پيشين به دو بخش آموزه‌هاي اعتقادي و اخلاقي پرداختيم و اينك در ادامه بحث به آموزه‌هاي سياسي مي‌پردازيم.

قسمت سوم

آموزه‌هاي سياسي

ولايت و رهبري

نهضت عظيم عاشورا با ابعاد گسترده و پيام‌هاي جاودانه خود همواره سرمشق و الگوي رهبران بزرگ دنيا قرار گرفته است. از جمله درس‌هاي سياسي عاشورا، شناخت جايگاه ارزشمند <ولايت و رهبري> و دفاع از ولايت و عترت مي‌باشد. ولايت از مهم‌ترين اصول اسلام است؛ زيرا امامت و رهبري نقش تعيين كننده‌اي در رشد و تكامل فرد و جامعه دارد و بدون رهبري صحيح، پيمودن راه‌هاي تكامل غير ممكن است.
امامت و رهبري انسان به دليل پيچيدگي آفرينش انسان و مسائل مربوط به هدايت و سعادت او، جز از طريق گزينش الهي امكان‌پذير نيست. اين برگزيدگان الهي هستند كه كاروان امت بشري را سازمان مي‌دهند و حكيمانه آن را به سوي سعادت حقيقي‌اش راهبري مي‌كنند.
در فرهنگ سياسي اسلام، امامت به آن نوع سياست و رهبري گفته مي‌شود كه براساس ايدئولوژي الهي و متكي بر وحي، كليه روابط انساني را براساس موازين و ارزش‌هاي اسلامي در بر مي‌گيرد. بنيادها، نهادها، روابط اجتماعي، آراء و عقايد، فرهنگ، اخلاق، بينش‌ها و سنت‌ها، خواسته‌ها و به طور كلي ارزش‌ها در راه تعالي و رشد فرد و جامعه هدايت مي‌شوند و انسان سازي و ايجاد امت واحد به جاي كشورداري و انسان پروري و فردمداري مدنظر قرار مي‌گيرد. اين نوع رهبري و سياستمداري خواه و ناخواه سعادت به مفهوم مادي آن و رفاه بهتر زيستن به معناي دنيايي آن را نيز به دنبال خواهد داشت، ولي هرگز به عنوان يك هدف اصيل مطرح نمي‌باشد. بر همين اساس وقتي اهداف و آرمان‌هاي مكتبي در اسلام جامه عمل به خود مي‌پوشد و جامعه اسلامي هنگامي به تشكيل امت دست مي‌يابد كه امام آن شناخته شود.
با تشكيل سقيفه و فراموشي واقعه غدير، در اصل امامت و رهبري انحراف ايجاد شد و افرادي كه نه از طرف خدا انتخاب شدند و نه داراي شرايط و صفات و ويژگي‌هاي رهبري بودند، رهبري و مقام والاي امامت را غصب كردند. افراد نالايقي همچون ابوبكر و عمر و عثمان روي كار آمدند و حضرت علي(ع) را از حق خود محروم نمودند؛ به تدريج انتصاب الهي فراموش شد و امام حسين(ع) نيز با نيرنگ‌هاي معاويه از حكومت كنار كشيد.
امام حسين(ع)كه ولايت و رهبري را حق خويش مي‌دانست؛ مردم را به سوي آن فرا مي‌خواند و به آن احتجاج مي‌كرد. هنگامي كه والي مدينه به دستور يزيد مي‌خواست از امام(ع) بيعت بگيرد، آن حضرت نپذيرفت و به فرزند زبير گفت: <هرگز بيعت نخواهم كرد؛ چرا كه امر خلافت پس از برادرم از آن من است>.
امام حسين(ع) بيعت نكرد و به مبارزه عليه يزيد پرداخت و با قيام خود، به معرفي <رهبري صالح> به امت اسلامي و افشاي رهبران ناشايست پرداخت.
حضرت امام خميني(قدس ره) نيز با الهام از قيام عاشورا امر ولايت و رهبري را در قالب تئوري ولايت فقيه در جامعه زنده كرد و معتقد بود: حاكميت ولي امر مسلمانان تمامي وظايف و اختياراتي را كه پيامبر6 و ائمه اطهار داشتند، به جز آنچه براساس ادله خاصي سلب مي‌شود، در بر مي‌گيرد؛ براساس اين تئوري، ولايت فقيه در قضاوت و فتوا دادن و امور احكام و عبادات خلاصه نمي‌گردد؛ بلكه تمامي مسائلي را كه با زندگي اجتماعي جامعه اسلامي مرتبط است، شامل مي‌شود؛ در جهت حفظ منافع و مصالح مسلمانان و دفع مفاسد از آنان تلاش مي‌كند و هر چند كه ولي فقيه از لحاظ ويژگي‌هاي شخصي با معصومين: تفاوت دارد، اين امر باعث ايجاد خللي در وظائف او در برابر امت اسلامي نمي‌شود. گستردگي اختيارات ولي فقيه عاملي است كه همه جنبش‌هاي انقلاب اسلامي در جهان را كه بيش از پيدايش تئوري ولايت فقيه از هم جدا و متفرق بوده‌اند، به همگرايي رسانده است.
از منظر شيعه رهبري ولي فقيه، استمرار حركت انبياء و تقويت و تحكيم نقش الهي در بعد انساني است؛ زيرا انسان خليفه خدا بر زمين و فقيه جامع‌ الشرايط با برخورداري از ويژگي‌هاي حاكم عادل، نائب امام زمان(عج) در زمان غيبت امام است. امام خميني(قدس ره) با پرداختن به مسئله حكومت اسلامي و رهبري بر پايه ولايت فقيه، دري را بر روي ملت‌هاي جهان به طور عام و شيعه به طور خاص گشودند.

پيوند دين و سياست

با آغاز بعثت پيامبر6، دين و سياست پيوند محكمي يافت كه تجلي آن در وجود پيامبر اكرم6 بود. پيامبر6 در جامعه آن زمان هم رياست ديني جامعه را بر عهده داشت و هم متكفل امور سياسي جامعه بود. اين‌گونه نبود كه پيامبر6 رياست ديني را به عهده داشته باشد و فرد ديگري متكفل امور سياسي باشد.
بحث جدايي دين از سياست، به جريانات سقيفه بر مي‌گردد. از اين‌رو عده‌اي از صاحب نظران گفته‌اند: <قتل الحسين يوم السقيفة>. تفاوتي كه روز سقيفه با عاشوراي سال 61 هجري دارد، در اين است كه روند اين جدايي ابعادي فزاينده يافته است.
امام حسين(ع) با قيام خود در پي آن بود كه سياست و ولايت را در تار و پود جوهر دين بازتاب دهد و پيكرة بي‌رمق و افسردة دين را با پيوند دين و سياست گرمي بخشد.
در آن وضعيت متأثر كنندة <جدايي دين از سياست>، چنانچه امام حسين(ع) در قيام خود به شهادت مي‌رسيد، با شهادت خويش پيكرة دين خدا را زنده مي‌نمود و چنانچه بر نيروهاي يزيدي غلبه مي‌يافت، معيارهاي ناعادلانه را به هم مي‌ريخت و دين و سياست را در اندام و اندازة واقعي عيان مي‌ساخت.
در قرون اخير نيز توطئه‌اي به صورت گسترده ابتدا در اروپا و مهد مسيحيت شروع شد و سپس به دنياي اسلام سرايت كرد. اين توطئه، مسئله <جدايي دين از سياست> بود كه نظام سلطه در مناطق گوناگون عالم به اشكال مختلف و حيله‌هاي گوناگون سعي در القاي آن داشت كه تا حدود زيادي موجب انزواي دين در جهان مسيحيت شد.
نظام سلطه با علم به اين‌كه آنچه در برابر ظلم مي‌ايستد و عليه نظام‌هاي فاسد مبارزه مي‌كند، دين است؛ براي آنكه حركت بر ضد خود را خنثي و آن را در قالب جريان‌هاي اجتماعي نفي كند، دين را از صحنة سياست كنار زد و با عنوان اينكه دين امري فردي و مربوط به امور دروني و اخروي است، مانع مداخله كليسا و مذاهب در امور سياسي شد.
در جهان اسلام نيز به تدريج تحقق رسالت‌هاي خطير و ضرورت پذيرش مسئوليت، تنها در رفتن به مساجد خلاصه شد كه آن نيز رفته رفته جنبة تشريفاتي و رفع وظيفه پيدا كرد. مساجد به صورت معابدي به طور كامل بريده از جامعه درآمد، منزوي و از مقتضيات امت اسلام دور شد. به اين ترتيب نظام سلطه جهاني با حيله‌هاي گوناگون در كليه جوامع، مردم را از صحنه سياست خارج كرد.
در چنين فضايي كه آرمان‌ها و ارزش‌ها مسخ شده بود، با تلاش حسيني ‌گونه امام خميني(قدس ره) رهايي از مسخ‌شدگي، بيهودگي همه‌گير و پيوند دين و سياست آغاز شد؛ به خصوص كه رژيم پهلوي در سال‌هاي آغازين دهة 1340 ﻫ .ش در تلاش بود تا آهنگ حركت‌هاي ضد اسلامي خويش را سرعت ببخشد. با چنين آهنگ شتاباني، سفره دين در حال برچيده شدن بود كه امام(قدس ره) با الهام از نهضت حسيني، تفسير احياگري از دين و سياست را ارائه داد.
حضرت امام(قدس ره) با تفسير جديدي كه از دين و سياست ارائه داد، نقشه‌هاي شوم خيانتكاران براي جدايي دين از سياست را نقش بر آب كرد و در زمينه خيانت‌هاي دشمنان اسلام بر اين امر چنين فرمود: <... سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ...> در جهت بيرون كردن دينداران از صحنة سياست، سياست را به گونه‌اي تفسير و القا كردند كه با دين در تضاد باشد و در نتيجه، مورد نفرت دينداران قرار گيرد. حضرت امام(قدس ره) در نجف خطاب به فضلا مي‌فرمودند: <اين‌ها از اول در ذهن شما وارد كردند كه سياست به معني دروغگويي و امثال آن مي‌باشد تا شما را از امور مملكتي منصرف كنند، و آن‌ها مشغول كار خودشان باشند و شما هم مشغول دعاگويي باشيد>.
رهبر انقلاب نسبت به تلاش‌هايي كه براي جدا كردن دين از سياست و حكومت انجام مي‌گرفت، هشيار و آگاه بود؛ پس عزم خود را بر آن داشت تا امكان پيوند ميان دين و سياست را در عمل و نه فقط با دليل و برهان‌هاي نظري، ثابت نمايد. بنابراين به تلاش و فعاليت و مجاهدت همراه با صبر و تحمل روي آورد. در اين زمان بود كه دست‌هاي گناهكار و ستمگر اقدام به آزار و تبعيد ايشان نمود. ولي اين دشواري‌ها نتوانست خللي در عزم و ارادة راسخ ايشان به وجود آورد.
حضرت امام(قدس ره) با اشاره به تزريق اين سخنان مبني بر اينكه شأن روحاني، از دخالت در سياست اجلّ است، مي‌فرمايد: <به ما اين‌ها تزريق كردند، ... كه شما حق دخالت در اين امور نداريد. اصلاً در شأن شما نيست! با اين اسم، كه ما يك قدري خوشحال بشويم كه آقا شما بالاتر از اين هستيد كه در سياست دخالت بكنيد! شما يك رجل روحاني هستيد؛ شما بايد مردم را تهذيب اخلاقشان را بكنيد؛ اخلاق براي مردم بگوييد؛ و امثال اين حرف‌ها. هم ‌منبرها را از محتوايي كه بايد داشته باشد، كه آن دخالت در امور سياست مملكت است؛ و هم مسجدها را و هم ساير طبقات روحانيون را و هم حوزه‌هاي علميه را از آن محتوايي كه اسلام از اول مي‌خواسته اين‌ها [داشته] باشند و اين كارها را بكنند [بازداشتند]>.
حضرت امام(قدس ره) در حوزه انديشه سياسي، مباني نو و جديدي را مطرح كردند. ايشان با احياي امر معقول حكومت كه تاكنون از سوي عالمان ديني و فقيهان با شك و ترديد به آن نگريسته مي‌شد، عدم جدايي سياست از ديانت را در عمل نشان دادند. دلايل اين پيوند را نيز ذكر كردند كه عبارتند از:
1. ماهيت دستورات و احكام و اراده در امور سياسي نسبت به امور عبادي و آيات عبادي آن از صد به يك هم بيشتر است و اين، نشانگر عنايت دين شريف به مسائل اجتماعي از جمله سياست است.
2. احكام اسلامي هميشه لازم‌الاجراست و اجراي آن‌ها جز از رهگذر برپايي حكومت اسلامي امكان‌پذير نيست.
3. تحقق و حفظ نظام و سد طريق اختلال در جامعه، منوط به استقرار حكومت اسلامي است.

نفي سازش با حكومت جور

قرآن كريم استكبار و وابستگي به آن، خود بزرگ‌بيني و سلطه‌جويي و به يوغ كشيدن ديگران را گناهي در حد شرك دانسته و منشأ ارتكاب ظلم و جرائم ضد انساني و طغيان مي‌شمارد. استكبار از ديدگاه قرآن، خصلتي است كه در هر فرد و جامعه‌اي بروز كند، هيچ‌گاه موضع حق ندارد و همواره از هواهاي نفساني و خواسته‌هاي شيطاني سرچشمه مي‌گيرد.
قرآن انسان‌ها را به مبارزه با ظلم و ظالمان دعوت كرده است و امام حسين(ع) با الهام از آيات قرآني مبارزه خود را عليه حكومت جور يزيد آغاز كرد. هنگامي كه امام(ع) با سپاهيان حر برخورد كرد، دلايل قيام خويش را چنين تشريح فرمود: <اي مردم از پيامبر خدا شنيدم كه مي‌فرمود: هر كسي سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال مي‌نمايد و حلال را حرام مي‌شمارد و پيمان الهي را درهم مي‌شكند و با سنت و قانون پيغمبر مخالفت نموده، در ميان بندگان خدا راه گناه و معصيت و عداوت و دشمني را در پيش مي‌گيرد؛ و او در مقابل يك چنين سلطان ستمگري با عمل و يا گفتار خود مخالفت ننمايد و در برابر او سكوت كند، بر خداوند واجب است چنين فردي را در جايگاه همان حاكم ستمگر قرار داده و در آتش جهنم داخل كند. پس با يك چنين وضعي من به هدايت و رهبري جامعه مسلمين و قيام عليه اين همه فساد و مفسدين كه دين جدم رسول خدا را تغيير داده‌اند، از ديگران شايسته‌ترم>.
يكي از نمودهاي ارزش عاشورا در انقلاب اسلامي مسئله ناسازگاري با طاغوت و استكبار بود كه در تمام حركت‌ها و موضع‌گيري‌هاي امام(قدس ره) پيش از پيروزي انقلاب و پس از آن به طور كامل نمود داشت.
حتي وقتي شاه كه خود را در آستانه سقوط مي‌ديد، از موضع مديريت كشور تنازل كرد و حاضر بود به صورت يك جريان بايكوت شده در سياست، پادشاه افسانه‌اي باشد و حكومت نكند و حكومت را به دست مجلس آزاد و دولت منتخب آن مجلس بسپارد، بسياري از گروه‌هاي به اصطلاح مبارزه سياسي آن روز و برخي از افرادي كه در سنگر مرجعيت خود را همرزم امام خميني(قدس ره) مي‌پنداشتند، اين تنازل را قبول كردند و سعي داشتند ايشان را هم به قبول آن راضي كنند؛ از جمله يكي از روحانيون وابسته به جبهه ملي در اين خصوص نامه‌اي به امام خميني(قدس ره) در نجف نوشت و از امام(قدس ره) درخواست كرد تا ايشان براي تشكيل يك مجلس آزاد شوراي ملي و برگزاري انتخابات در كشور موافقت كند. امام(قدس ره) در موضع ناساگازري با طاغوت، قهرمانانه ايستاد و اعلام كرد به كمتر از سقوط سلطنت و محاكمه محمدرضاي جنايتكار رضايت نمي‌دهم. امام(قدس ره) در پاسخ‌نامه آن روحاني پيام فرستاد و تأكيد كرد كه اين نامه حتي شايسته پاسخ دادن هم نيست. در اطلاعيه‌اي كه در مرداد ماه 1357 صادر فرمود، موضع صريح ضد طاغوتي خود را اعلام كرد.
حضرت امام(قدس ره) در يكي از سخنراني‌هاي خود با ذكر علت قيام سيدالشهداء(ع) و با مقايسه آن زمان با زمان كنوني، مردم ايران را موظف كرد تا عليه حكومت جور بايستند و در اين زمينه چنين فرمود:
<از حضرت سيدالشهداء ـ سلام‌الله عليه ـ‌ خطبه‌اي نقل شده است كه در آن خطبه علت قيام خودشان را بر ضد حكومت وقت ذكر فرموده‌اند؛ و آن اين است كه فرموده‌اند خطاب به مردم كه پيغمبر اكرم فرموده است كسي كه ببيند يك سلطان جائري حلال مي‌شمرد حُرُماتِ الله را، چيزهايي را كه خداوند حرام كرده است اين آزاد مي‌گذارد، و مخالف سنت رسول‌الله عمل مي‌كند، و عهد خدا را مي‌شكند اگر كسي ديد كه يك سلطان جائري اين كارها را مي‌كند و مع ذلك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش، با عمل خودش اين انحرافي كه سلطان جائر پيدا كرده است تغيير نداد، خداي تبارك و تعالي حتم كرده است، ... جاي او را هم جاي همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد ... ولو اين آدم كه اين چيزها را از اين آدم مي‌بيند و ساكت است، همه كارهاي واجب و مستحب هم به جا بياورد، آدمي باشد كه سه وقت نماز مي‌خواند، در مساجد مي‌رود، آدمي باشد كه احكام خدا را همه را ترويج مي‌كند، موافق رضاي خدا عمل مي‌كند همة كارهاي خوب را مي‌كند، از همة كارهاي بد هم اجتناب مي‌كند، لكن ساكت است در مقابل سلطان جائر، به حَسَب اين روايتي كه نقل شده است از سيدالشهداء ـ سلام الله عليه ـ‌ كه به منزلة علت قيام ايشان است بر ضد حكومت وقت، اين است كه مي‌خواهند عمل به قول رسول‌الله بكنند كه مبادا يك‌وقت تخلف بكنند و كسي كه تخلف بكند، جاي او جاي همان سلطان جائر است.
... حالا ما حساب بكنيم ببينيم كه آيا حكومت وقت ما، سلطان وقت ما، اين اوصافي كه ذكر فرموده‌اند دارد؟ اگر اين اوصاف را دارد و ما ساكتيم، بايد همين معنايي كه فرموده‌اند بر ما منطبق بشود.
... ما مي‌بينيم كه اين كارهايي كه او كرده است، به اين احكام وقت ما و به سلطان وقت ما تطبيق مي‌شود؟ اين مسائلي كه رسول‌الله فرموده است، اين‌ها تطبيق مي‌شود بر اين؟ سلطان است؟ جائر است؟ اين‌ها معلوم كه الان سلطه دارد؛ <سلطان> يعني سلطه. الان سلطه دارد و جائر هم هست. خودش هم شايد قبول داشته باشد كه جائر است. همه كس هم مي‌داند كه اين آدم جائر است. خوب، مخالفت سنت رسول‌الله را نكرده؟ هر چه رسول‌الله فرموده است، ايشان عمل كرده؟! ... بله، در ايام عمرش براي اينكه من و شما را بازي بدهد، يك‌دفعه هم مي‌رود به حرم ... دو ركعت نماز هم مي‌خواند! ... اين براي اغفال من و شماست. آيا به سنت رسول‌الله عامل است؟ ... سنت رسول‌الله اين است كه دماء مسلمين محفوظ باشد، ايشان حفظ كرده است دماء مسلمين را؟!>.
حضرت امام(قدس ره) اين انقلاب اسلامي را محصول نهضت عاشورا مي‌دانست و در تمام مراحل انقلاب از ابتدا تا انتها، بر قيام سيدالشهداء(ع) تكيه كرد و محورهاي اصلي پيام‌ها، توصيه‌ها و سخنراني‌هاي ايشان را مي‌توان در نهضت جهاني امام حسين(ع) پيدا كرد.

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها