پاسخ به:سفرنامه حج / سفر نامه ابن بطوطه
پنج شنبه 13 مهر 1391 9:21 AM
در اينجا مجملى از هفت سفر ابن بطوطه به مكّه را منتقل مىكنيم:
«روز پنجشنبه، دوم ماه رجب سال 725، به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر،يكه و تنها از زادگاه خود «طنجه» بيرون آمدم. نه رفيقى بود كه با او دمسازباشم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براىزيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفربرانگيخت دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتداز وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند ودورى ما، در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيست و دو سال داشتم.»(15)
ابنبطوطه پس از عبور از تونس، اسكندريه، قاهره، بيتالمقدس، صور،بيروت، طرابلس، حلب، انطاكيه و دمشق به مدينه مىرود. در هر يك از ايننقاط به دقت مكانها، افراد و آيينها را شرح مىدهد. در مصر از مراسمى كهمربوط به حج است به نام «مراسم گرداندن محمل» ياد مىكند: «روز محمل» يا روز شترگردانى روزى است كه مردم همه گرد مىآيند و مراسمآن چنين است كه نخست، قضات چهارگانه به اتفاق وكيل بيتالمال ومحتسب و بزرگان فقها و امناى دولت و صاحب منصبان، سواره به سوىبابالقلعه كه خانه الملك ناصر است مىروند و در اينجا «محمل» را كهروى اشترى قرار دارد بيرون مىآورند. اميرالحاجى كه براى آن سال تعيينمىشود در پيشاپيش محمل روانه مىشود و گروه سقايان سوار بر اشترانخويش به دنبال آن، و همه مردم از زن و مرد گرد مىآيند، و محمل رابدينسان در كوچههاى قاهره و مصر مىگردانند و شترداران حدىكنان1 وآوازخوانان از پيش، و ديگران از پس، حركت مىكنند. اين مراسم كه در ماهرجب اجرا مىشود سبب تهيج مردم مىگردد و شوق زيارت در دلها پديدمىآيد و خداوند شور ديدار خانه خود در سر هر بندهاى كه خواهدبرمىافكند تا ساز و برگ راه فراهم آورند و بار سفر بربندند.»(16)
ابنبطوطه قبل از آنكه سفر از دمشق به سمت مدينه را آغاز كند فهرستمفصلى از علماى دمشق را نام مىبرد كه در محضر آنان تلمذ كرده ويادآورى مىكند: «كه همه اين دانشمندان در سال 726 (ه ق) به من اجازهروايت عام دادند.»(17)
«از دمشق تامدينه - در اول شوال سال مزبور (726) كاروان حجاز به خارجدمشق رهسپار گرديد و در قريه معروف كسوه فرود آمد. من نيز با كاروانحركت كردم، امير كاروان سيفالدين چوپان بود كه يكى از امراى بزرگبهشمار مىآيد و قاضى آن شرفالدين اذرعى حورانى بود.... همسفران منطايفهاى از اعراب بودند كه عجارمه خوانده مىشوند... از كسوه به قريهبرزضمين رفتيم و از آن پس به شهر كوچك زرعه كه از بلاد حوران استرسيديم و در نزديكى شهر منزل كرديم و از آنجا به شهر كوچك بصرىرفتيم. كاروان حج بهطور معمول چهار روز در بصرى توقف مىكند تا بقيهحاجيان هم كه براى كارهاى خود در دمشق ماندهاند برسند. بصرى محلىاست كه حضرت رسول در دورانى كه قبل از بعثت براى خديجه تجارتمىكرد به آنجا آمد و خوابگاه شتر آن حضرت در بصرى هم اكنون شناختهاست و مسجد بزرگى در آنجا ساختهاند.
اهل حوران در شهر بصرى جمع مىشوند و حجاج آذوقه و لوازم و مايحتاجخود را از اين محل تهيه مىكنند و از آنجا به بركه زيره (زيرا) مىروند ويك روز در آنجا اقامت مىكنند و سپس به لجون مىروند، لجون آب روانىهم دارد.
پس از لجون به حصن كرك مىرسند... كاروان مدت چهار روز در خارجكرك در محلى موسوم به تثنيه توقف كرد تا خود را آماده ورود در صحراگرداند. بعد از وصول بدان از طريق عقبةالصوان وارد صحرا شديم.
پس از دو روز كه راه رفتيم به ذاتالحج رسيديم و از آنجا به تبوك رفتيم.قافله حج چهار روز در آنجا استراحت مىكند و شترها را آب مىدهند. قافلهبعد از حركت از تبوك از خوف صحرا به تعجيل راه مىرود. بعد از طى اينوادى به بركةالمعظم فرود مىآيند... روز پنجم قافله به بئرالحجر مىرسد...بين حجر و العلا به قدر نصف روز يا كمتر فاصله مىباشد... روز سوم حركتاز العلا به خارج شهر مدينه وارد مىشوند.
مدينه - شامگاه آن روز به مسجد پيغمبر رفتيم. نخست در باب السلاممتوقف شده سلام داديم و آنگاه در بين قبر منبر شريف به روضه مباركپيغمبر درود فرستاديم و براى تبرك با قطعهاى از شتن حنانه كه تاكنون باقىاست استلام2 كرديم. اُستن حنانه درختى بود كه در فراق پيغمبر ناله سر كرد وقطعهاى كه از آن باقى مانده متصل به ستونى است كه رو به قبله در دستراست بين قبر و منبر واقع شده است.
مسجد و روضه پيغمبر - مسجد شريف به شكل مستطيل است كه از چهار سوگرداگرد آن را محوطه سنگفرشى فراگرفته ودر وسط آن صحنى قرار دارد كهكف آن را با شن و سنگريزه مفروش ساختهاند و گرداگرد آن كوچهاى است ازسنگهاى تراش، و روضه مقدسه در جهت جنوب شرقى مسجد واقع شدهاست و منظرى عجيب و بىمانند دارد كه تصوير آن را نمىتوان كرد.
بناى روضه مقدسه دايرهاى شكل است و دور تا دور آن سنگهاى رخامىبديع و خوشتراش و عالى به كار برده شده است كه با وجود گذشت زمانبوى مشك و عطر از آن ساطع است.
در داخل روضه طيبه حوض رخامى كوچكى است كه در جهت جنوبى آنشكل محرابى وجود دارد و مىگويند خانه فاطمه (س) دختر پيغمبر در اينمحل واقع بود، بعضى هم آنجا را محل قبر آن حضرت مىدانند و اللّه اعلم.
... قبله مسجد پيغمبر قبله قطعى است، چه شخص پيغمبر آن را درست كرده ونيز گفتهاند جبرئيل آن را تعيين كرده، يا اينكه جبرئيل سمت آن را نشان دادهو پيغمبر خودش ميزان كرده است... بهر جهت قبله اين مسجد قبله قطعىحقيقى است. در اوايل هجرت نماز بسوى بيتالمقدس گزارده مىشد و پساز شانزده يا هفده ماه قبله بسوى كعبه تغيير يافت.
مزارات مدينه، بقيع - از جمله مشاهير متبركه مدينه بقيع الرقد است كه درطرف شرقى مدينه واقع شده و راه آن از دروازه مشهور بابالبقيع است.وقتى از دروازه مزبور خارج مىشوى در دست چپ قبر صفيه دخترعبدالمطلب كه عمه پيغمبر و مادر زبيربن العوام بود ديده مىشود. روبروىقبر صفيه قبر ابوعبداللّه مالك بن انس است كه گنبد مختصرى هم دارد و درجلو آن قبر فرزند ارجمند پيغمبر «ابراهيم» واقع شده است كه گنبد سپيدىدارد و در طرف راست آن تربت عبدالرحمن بن عمر بن خطاب معروف بهابى شحمه و محاذى آن قبور عقيل بن ابىطالب و عبداللّه بن جعفر(ذوالجناحين) واقعه است. و در محاذات اين قبور مقبرهاى است كه مىگويندقبور زنان پيغمبر در آن قرار دارد و پس از آن مقبره ديگرى از آن عباس عمپيغمبر و حسن بن على(ع) است كه گنبد بلند و محكمى دارد. اين مقبره دردست راست از دروازه بقيع واقع شده و هر دو قبر بزرگ و مقدارى از سطحزمين بالاتر مىباشد و روى آنها را تخته سنگهايى كه با منتهاى مهارت بهوسيله صفحات زرد رنگ ترصيع شده، پوشانده است. قبور بسيارى ازمهاجرين و انصار و صحابه ديگر نيز در بقيع واقع شده و بيشتر آنها شناختهنيست.
قبا - ديگر از مشاهد متبركه مدينه قبا است كه در فاصله دو ميلى جنوبمدينه قرار دارد. راه بين قبا و مدينه از ميان نخلستانها مىگذرد و مسجدمعروفى كه به نص قرآن براساس تقوى بنيانگذارى شده در قبا واقع است.3اين مسجد به شكل چارگوش بنا شده و مناره سپيد بلندى دارد كه از دورپديدار است. در وسط مسجد محلى هست كه خوابگاه اشتر پيغمبر بوده، مردمتبركاً در آنجا نماز مىخوانند. در جهت جنوبى صحن مسجد محرابى هستكه بر روى مصطبهاى ساخته شده و نخستين جايى است از اين مسجد كهپيغمبر در آن ركوع كرده است.
حجرالزيت - ديگر از مشاهد متبركه خارج مدينه قبه حجرالزيت است.مىگويند از سنگى كه در اين محل بوده روغن زيتون از براى پيغمبر تراويدهاست. در قسمت شمالى اين قبه چاه بضاعه واقع است و جبلالشيطان هم كهروز جنگ احد شيطان از آن بانگ زد كه پيغمبر كشته شد در روبروى آنقرار دارد. بر لب خندقى كه پيغمبر در جنگ احزاب حفر كرده قلعه خرابهاىاست معروف به حصنالعزاب.
احد - ديگر از مشاهد متبركه مدينه احد است. پيغمبر فرموده «احد كوهىاست كه ما را دوست دارد و ما آن را دوست داريم». اين كوه به اندازه يكفرسخ با مدينه فاصله دارد. قبور شهداى جنگ احد به محاذات كوه و درگرداگرد قبر حمزه عم پيغمبر واقع شده است.
در راه احد سه مسجد وجود دارد يكى به نام علىبن ابيطالب(ع) و ديگرى بهنام سلمان فارسى و سومى به نام مسجدالفتح كه سوره فتح قرآن در آن نازلشده است.
بسوى مكّه - از مدينه به عزم مكّه حركت كرديم و در نزديكى مسجدذىالحليفه كه پيغمبر از آنجا احرام بسته فرود آمديم. اين محل آخرين حدىاست كه حجاج از راه مدينه در آنجا احرام مىبندند و در مسافت پنج ميلىمدينه نزديك وادىالعقيق واقع شده است. من لباسهاى دوختهاى كه بر تنداشتم درآوردم و پس از غسل جامه احرام پوشيدم و دو ركعت نماز گزاردمو به تنهايى احرام بستم و تا شعب على(ع) لبيكزنان كوه و دشت و فراز ونشيب راه را طى مىكردم. همان شب به شعب على(ع) رسيديم و از آنجا بهروحا رفتيم و از روحا به صفرا. از صفرا به بدر رفتيم. بدر همانجايى است كهخداوند بر وفق وعده خود پيغمبر را بر دشمنان پيروز كرد و صنا ديد4مشركين را از بيخ برانداخت. در بدر چشمه جوشنده آب روانى وجود دارد ومحل قليب كه كشتگان قريش را در آن افكندند اكنون به صورت باغىدرآمده كه مدفن شهداى اسلام در پشت آن واقع است.
جبلالرحمه (كوه بخشايش) كه فرشتگان از آنجا به يارى سپاه اسلام آمدنددر طرف دست چپ بسوى الصفرا قرار دارد كه جبلالطبول (كوه كوسها) نيزمانند تلى از شن در روبروى آن امتداد يافته است و مردم آنجا معتقدند كه ازاين كوه شبهاى جمعه صداى طبل شنيده مىشود.
عريش يا خيمهگاه پيغمبر كه آن حضرت روز بدر از داخل آن با خداى خودراز و نياز داشت در دامنه جبلالطبول قرار داشته و ميدان كارزار نيز در جلوآن بوده است. نزديك نخلستان قليب مسجدى هست كه مىگويند جايگاهىبوده كه ناقه پيغمبر به زانو افتاده و خوابيده است.
از بدر به صحراى قاعالبزواء رفتيم. حجاج مصر و مغرب از اين محل كه درنزديكى جحفه و پايين آن واقع است احرام مىبندند.
از رابغ سه روزه به خليص رفتيم و از خليص به عسفان، از عسفان به بطن مريا مرالظهران رفتيم. سبزى و ميوه را از اين محل به مكّه مىبرند. از اينجا كهگذشتيم برق شوق و مسرت از اينكه به آرزوى خود رسيدهايم در دلهادرخشيدن گرفت، نزديك صبحگاه بود كه به شهر مكّه رسيديم و به زيارتخانه خدا يعنى محل زندى ابراهيم خليل و جايى كه پيغمبر ما از آنجا مبعوثگرديد نائل آمديم. از راه دروازه بنىشيبه وارد بيتالحرام شديم... كعبه راديديم كه چون عروسى زيبا و دلربا بر تخت حشمت و جلال تكيه داده ومهمانان خدا از هر سوى آن را در ميان گرفته بودند.
بعد از انجام طواف ورود و استلام حجر دو ركعت نماز در مقام ابراهيم بهجاى آورده، در ميان باب و حجرالاسود كه موضع استجابت دعا است دستبر استار كعبه زديم و از آب زمزم كه موجب حديث پيغمبر خواص و آثارى برشرب آن مترتب است خورده، مراسم سعى بين صفا و مروه به جاى آورديم وآنگاه در خانهاى نزديك باب ابراهيم منزل كرديم.
شهر مكّه - شهرى است بزرگ، عماراتش به هم پيوسته كه در وسط وادىواقع شده و كوهها گرداگرد آن را فراگرفتهاند، بهطورى كه شهر از دور پيدانيست. كليه مناسك يعنى منى و عرفه و مزدلفه در قسمت شرقى واقع شدهاست.
مكّه سه دروازه دارد. بابالمعلى كه در قسمت بالاى مكه واقع است وبابالشبيكه كه در پايين شهر قرار دارد، و بابالزاهر يا بابالعمره هم ناميدهمىشود. اين دروازه بر سر راه مدينه و مصر و شام و جده در مغرب شهرواقع شده. دروازه سوم بابالمسفل است كه در جنوب شهر قرار دارد وخالدين وليد روز فتح مكه از اين دروازه وارد شده است.
شهر مكّه چنانكه در قرآن از زبان ابراهيم خليل آمده است در زمينلميزرعى واقع شده اما از بركت دعاى آن حضرت هر قسم ميوه و هر نوعمحصول طرفهاى از اطراف و نواحى به آن شهر كشانده مىشود. از ميوهها كهمن در آن شهر خوردم انگور و انجير و شفتالو و رطب آن در دنيا بىماننداست... اجناس مختلف كه در نواحى دنيا بهطور متفرق يافت مىشود در مكّههمه يكجا فراهم مىباشد.
مسجدالحرام - مسجدالحرام در وسط شهر مكّه واقع شده و محوطه بزرگىرا فراگرفته، طول آن از شرق به غرب مطابق گفته ازرقى بيش از چهارصدذراع و عرض آن نيز همين اندازه است. كعبه در وسط مسجدالحرام قرارگرفته و منظرى بديع و زيبا دارد كه زبان از وصف و بيان آن قاصر است...سه شبستان مسجد بهطورى ساخته شده كه در حكم شبستان واحدى به نظرمىرسد. اين مسجد چهارصد و نود و يك ستون مرمر دارد غير از ستونهاىگچى كه جزو دارالندوه بوده و بعدها به محوطه حرم اضافه گرديده است. اينقسمت داخل در شبستانى است كه در جانب شمال واقع شده و مقام و ركنعراقى در روبروى آن است. در امتداد ديوار اين شبستان مصطبههايى درزير كمرهاى طاقى شكل ساختهاند و نسخهنويسان و مقريان5 و درزيان6 درآنها به كار اشتغال دارند. در ديوار شبستان مقابل هم از اين سكوها تعبيهشده ليكن قسمت فوقانى آنها مقوس و طاقى شكل نيست.
كعبه - بناى چارگوش كعبه در وسط مسجدالحرام نمايان است. ارتفاع آن ازسه جهت بيست و هشت ذراع و از جهت چهارم كه بين حجرالاسود و ركنيمانى باشد بيست و نه ذراع است. پهناى ديوار كعبه از ركن عراقى تاحجرالاسود پنجاه و چهار وجب و عرض ديوار مقابل آن (ركن يمانى - ركنشامى) نيز همان مقدار است. اما عرض دو ديوار ديگر در امتداد ركن عراقىتا ركن شامى و امتداد ركن يمانى تا حجرالاسود چهل و هشت وجب است.بيرون حجركه مبداء طواف از آنجا مىباشد صد و بيست وجب است.
بناى كعبه از سنگهاى سخت گندمگونى است كه با نهايت مهارت و استحكامروى هم قرار دادهاند بهطورى كه مرور دهور و گذشت زمان اثرى در آنبخشيده. در كعبه بين حجرالاسود و ركن عراقى واقع شده و از آن تا حجر دهوجب فاصله است كه آنجا را ملتزم مىنامند و محل استجابت دعا است.ارتفاع از سطح زمين يازده وجب و نيم و طول آن سيزده وجب و پهناى آنهشت وجب است. عرض ديوارى كه در بر آن نصب شده پنج وجب مىباشد.بازوها و عتبه7 فوقانى در به طرز هنرمندانهاى با ورق نقره پوشيده شده و دوحلقه نقرهاى بزرگ روى در قرار دارد كه قفلى نيز بر آنها است.
روزهاى جمعه پس از اداى نماز و همچنين روز مولود پيغمبر در كعبه را بازمىكنند. مراسم افتتاح آن به طريق زير انجام مىگيرد: نخست يك كرسىمنبر مانند چوبى را روى چهارچرخهاى تا پاى ديوار كعبه مىآورند و رئيسقبيله بنىشيبه روى آن رفته مفتاح كعبه را به دست مىگيرد، سدنه باپردهداران كعبه پرده در را كه برقع ناميده مىشود بلند مىكنند و رئيس پساز باز كردن در عتبه را مىبوسد و خود به تنهايى در اندرون كعبه رفته در رامىبندد، اين وضع به قدر مدت دو ركعت نماز طول مىكشد، آنگاه بنىشيبههم به داخل مىروند و در را مىبندند و نماز مىگزارند و سپس در براىعموم باز مىشود. در اثناى مدتى كه اجراى اين مراسم ادامه دارد مردم بانهايت خضوع و خشوع در حالى كه دستها را به زارى و تضرع بلند كردهانددر برابر در كعبه ايستادهاند و به محض اينكه در باز مىشود بانگ تكبيربرمىدارند و اين دعا را مىخوانند: «اللهم افتح لنا ابواب رحمتك ومغفرتك يا ارحم الراحمين (اى خداى ارحم الراحمين درهاى بخشايش وآمرزش خود را به روى ما بگشاى).»
اندرون كعبه و ديوارهاى آن با قطعات رخامى الوان فرش شده و سه ستونبسيار بلند ساجى دارد. بين هر ستون با ستون ديگر چهار گام فاصله است واين ستونها در ميانه فضاى كعبه واقع شدهاند.
از عجايب كارهاى خدا است كه وقتى در كعبه باز مىشود و اين همه مردم ازاقوام مختلف كه شمارهشان را جز خدا كسى نمىداند به داخل آن مىريزندمضيقهاى احساس نمىشود همه در آن، جا مىگيرند. ديگر از عجايب آنكههرگز نه شب و نه روز اطراف كعبه از طوافكننده خالى نمىباشد، و ديگرآنكه كبوتران بيشمارى كه آنجا هستند يا مرغان ديگر هرگز روى كعبهنمىنشينند و از فراز آن پرواز نمىكنند و غالباً ديده مىشود كبوترى كه درفضاى حرم پرواز مىكند و همينكه به محاذات كعبه مىرسد راه خود را كجكرده بسوى ديگر مىرود.
ناودان مكّه و حجر - ناودان طلايى كعبه بر فراز ديوارى است كه روى حجرقرار دارد پهناى آن يك وجب و طول آن به مقدار دو ذراع از پايين نماياناست. زير ناودان كعبه محل استجابت دعا است. حجر قبر اسمعيل پيغمبراست، سنگ رخامى سبز رنگ به شكل محراب كه به سنگ مدور ديگرى ازهمين جنس متصل شده روى قبر قرار دارد. بزرگى اين دو سنگ كه داراىشكلى غريب و منظرى جالب مىباشد به اندازه يك وجب و نيم است. دركنار قبر اسمعيل در مجاورت ركن عراقى قبر مادر او هاجر واقع شده كهعلامتى از رخام سبز مدور دارد. بزرگى علامت يك وجب و نيم و بين دوقبر هفت وجب فاصله است.
حجرالاسود - حجرالاسود شش وجب بالاتر از زمين قرار گرفته است بهطورى كه آدم بلند قد براى بوسيدن آن بايد خم شود و آدم كوتاه بايد خود رابالا بكشاند. حجر از چهار قطعه سنگ به هم پيوسته تشكيل شده و مىگويندقرمطى لعنةاللّه عليه آن را شكسته است و نيز آوردهاند كه شكننده آن كسىديگر بود كه به ضرب گرزى آن را خرد كرد و به سزاى عمل به دست مردمكشته شد و به گناه او عدهاى از مغربيان نيز مقتول گشتند.
ابتداى طواف از نزديك حجرالاسود است. طوافكننده پس از استلام حجركمى به عقب برمىگردد و آنگاه كعبه را در دست چپ خود قرار داده به طوافمىپردازد.
مقام - بين در كعبه و ركن عراقى محلى است به طول دوازده وجب و عرضشش وجب و ارتفاع تقريبى دو وجب كه مقام ابراهيم در آنجا بوده است وپيغمبر ما آن را به نقطهاى كه فعلاً مصلى مىباشد منتقل ساخته و محل مزبوربه صورت گودى حوضچه مانندى باقى مانده كه وقتى بيت را مىشويند آبدر آن مىريزد. اين محل از مواضع متبركه مكه است كه ازدحامى براى نمازگزاردن در آن رخ مىدهد و موقعيت آن بين در كعبه و ركن عراقى كمىمتمايل به راست است و قبهاى نيز دارد كه زير آن شبكه آهنينى كارگذاشتهاند و اين شبكه از خود مقام به اندازهاى كه انگشتهاى انسان بتواند بهصندوق برسد انحراف دارد و پشت آن محلى هست كه دورش حرز كشيدهاندو دو ركعت نماز طواف را در آنجا مىگزارند.
چاه زمزم - قبه زمزم روبروى حجرالاسود به فاصله بيست و چهار گام از آنواقع شده و مقام در طرف راست آن است. در قبه زمزم در جهت شرقى واقعشده و در داخل قبه سقاخانه مدورى ساخته شده كه پهناى آن يك وجب وعمق آن يك وجب و بلندى آن در حدود پنج وجب است و آن را پر از آبمىكنند و اطراف آن را مصطبه مدورى تعبيه كردهاند كه وضو سازندگانروى آن مىنشينند.
به دنبال قبه زمزم قبةالسراب است كه به عباس عم پيغمبر منسوب مىباشد ودر آن از قسمت شمال است. آب زمزم را با سبوهايى كه (دورق) ناميدهمىشود در آن مىريزند.
همچنين خزانه كتب و قرآنهاى حرم در اين قبه است و خزانهاى دارد كهمصحف زيد بن ثابت در اندرون صندوق چوبى بزرگى در آن حفظ مىشود.اين مصحف هجده سال پس از وفات پيغمبر نوشته شده و مردم در قحطىها وسختىها اين مصحف را درمىآورند و آن را در آستان كعبه و مقام ابراهيمگذارده با سرهاى برهنه به حال تضرع و دعا به آن مصحف و مقام توسلمىكنند و متفرق نمىشوند مگر آنكه رحمت و عنايت خدا شامل حالشانگردد.
درهاى مسجدالحرام - مسجدالحرام نوزده در دارد كه بيشتر آنها بر چند طاقگشوده مىشود مثلاً بابالصفا پنج طاق دارد كه سابقاً باب بنى مخزوممىناميدند و بزرگترين درهاى مسجد است و راه مسعى از آن مىباشد.مستحب است كسى كه به مكه مىآيد از باب بنىشيبه وارد مسجدالحرامبشود و پس از طواف از بابالصفا از ميان دو ستونى كه مهدى خليفه نصبكرده و راهى را كه پيغمبر بسوى صفا مىرفت مشخص مىگرداند خارجشود.
ديگر از درهاى مسجدالحرام باب اجيادالاصغر است كه دو طاق دارد، ديگربابالخياطين كه آن هم دو طاق دارد و بابالعباس كه سه طاق دارد و ديگربابالنّبى با دو طاق، باب بنىشيبه با سه طاق كه از طرف شمال در ركنديوار شرقى روبروى در كعبه كمى متمايل به سمت چپ قرار دارد و آن همانباب بنىالشمس است.
ديگر در كوچكى است كه روبروى باب بنىشيبه واقع است و اسم مخصوصىندارد. ديگر بابالندوه كه سه در به اين اسم خوانده شده، دو تا از آنها دريك رديف و سومى در ركن غربى دارالندوه مىباشد. دارالندوه اكنونبصورت مسجدى درآمده كه داخل حرم جزو آن است. ديگر از درهاىمسجدالحرام در كوچك تازه دارالعجله و بابالسدره و بابالعمره است كههر كدام يك طاق دارند. بابالعمره از زيباترين درهاى حرم است. ديگر بابابراهيم كه يك طاق دارد و برخى از مردم آن را به ابراهيم خليل(ع) نسبتمىدهند در صورتى ك صحيح نيست بلكه اين در منتسب به ابراهيم الخوزىمىباشد كه يكى از ايرانيان بوده است.
ديگر بابالحروره كه دو طاق دارد و باب اجيادالاكبر با دو طاق، و نيز دو دردو طاقى ديگر هم به نام اجياد وجود دارد كه يكى متصل به بابالصفا است وبرخى اين دو در اخير از چهار درى را كه به نام اجياد خوانده مىشودبابالدقاقين مىنامند.
مسجدالحرام پنج مناره دارد. يكى روى ركن ابوقبيس نزديك بابالصفا وديگرى روى ركن باب بنىشيبه و سوم بر باب دارالندوه و چهارم بر ركنبابالسدره و پنجم بر ركن الاجياد واقع شده است.
بر باب ابراهيم گنبد بزرگ بسيار مرتفعى ساخته شده كه غرايب گچكاريهاىداخل آن خارج از حد وصف مىباشد. بيرون باب ابراهيم چاهى وجود داردبه نام چاه ابراهيم.
از مشاهد متبركه كه در اين حدود واقع شده يكى قبةالوحى است كه نزديكبابالنبى است و اين قبه جزء خانه امالمؤمنين خديجه بوده است و داخل اينخانه قبه كوچكى وجود دارد كه محل تولد فاطمه عليهاالسلام مىباشد.
صفا و مروه - از بابالصفا كه يكى از درهاى مسجدالحرام است تا خود صفاهفتاد و شش گام فاصله است، پهناى صفا هفده گام است و چهارده پله دارد.پله آخرى مانند مصطبهاى مىباشد. از صفا تا مروه چهارصد و نود و سه گامو تا ميلالاخضر (ميل سبز) نود و سه گام و از ميلالاخضر تا دو ميل سبز(ميلانالاخضران) هفتاد و پنج گام و از دو ميل سبز تا مروه سيصد و بيست وپنج گام است.
مروه پنج پله و طاق بزرگى دارد و پهناى آن هفده گام است. ميلالاخضرستون سبز رنگى است كه سعىكننده وقتى بسوى مروه مىآيد اين ميل را بامنارهاى كه بر ركن شرقى حرم است در دست چپ خود قرار مىدهد، دو ميلديگر (ميلانالاخضران) دو ستون سبز رنگى است كه روبروى يكى از درهاىحرم خارج مىشود و ديگرى در روبروى آن قرار دارد و در فاصله بينميلالاخضر با اين دو ميل هروله مىكنند.
فاصله صفا و مروه مسيلى است كه بازار بزرگى در آنجا احداث شده، در اينبازار حبوبات و گوشت و خرما و روغن و ميوه مىفروشند. حاجيان در حالسعى از ازدحامى كه بر اين دكانها موجود است در امان نيستند. در مكه غيراز بازار بزازها و عطارها كه نزديك باب بنىشيبه واقع شده بازارى بهتر ازبازار صفا وجود ندارد.
خانه عباس عموى پيغمبر بين صفا و مروه واقع شده واكنون به صورترباطى است كه مجاورين در آن منزل مىكنند.
احرام كعبه - روز بيست و هفتم شهر ذيقعده استار كعبه را تقريباً به اندازهيك برابر و نيم بالاى آدمى از چهار سو فرا مىچينند تا دست به آن نرسد.اين عمل را احرام كعبه مىنامند و اين روز از ايام مهم مكه بهشمار مىرودو در كعبه از آن روز تا انقضاى وقفه عرفه گشوده نمىشود.
شعاير حج - از نخستين روز ذيقعده كه فرا مىرسد هر بامداد و شامگاه، و دراوقات نماز، طبلها و بوقها زده مىشود و اين علامت فرا رسيدن موسم حجاست. اين عمل تا روزى كه حجاج به عرفات مىروند ادامه مىيابد. هفتمذيحجه خطيب ضمن خطبهاى پس از نماز ظهر مردم را با مناسك حج واعمال روز وقفه آشنا مىسازد. روز هشتم صبح زود بسوى منى مىروند.امراى مصر و شام و عراق و اهل علم آن شب را در منى به سر مىبرند و ميانشاميان و عراقيان و مصريان بر سر افروختن شمعها همچشمى درمىگيرد. اماهميشه شاميان در اين امور سبقت مىجويند. روز نهم بعد از نماز صبح ازمنى از راه وادى محسر به عرفه مىروند وادى محسر را طبق سنت با هرولهطى مىكنند. اين وادى حد ميان مزدلفه و منى است. مزدلفه زمين وسيعى درميان دو كوه است كه پيرامون آن آبدانها و حوضها ساختهاند... از منى تإ ے ؛66ككطعرفه پنج ميل و نيز از منى تا مكه همين مقدار راه است. عرفه به نام «جمع»و «مشعرالحرام» نيز خوانده مىشود.
عرفات زمين وسيع پهناورى است كه كوههاى زياد در پيرامون آن واقع شدهو منتهىاليه آن جبلالرحمه «كوه بخشايش» مىباشد و «موقف» در اين محلاست. علمين كه حد بين حل و حرم مىباشد به اندازه يك ميل جلوتر ازعرفات و «بطن عرفه» در نزديكى علمين و كمى متمايل بسوى عرفه است.پيغمبر فرموده كه از «بطن عرفه» احتراز نموده و خود را از آن نگهدارند ومخصوصاً بايد در رفتن تأخير كرد تا آفتاب برافتد ليكن شترداران مردم راوادار مىكنند و با ترساندن از ازدحام جمعيت به راه مىكشانند و به بطنعرفه مىبرند و حجشان را باطل مىكنند.
جبلالرحمه كه نام آن را آورديم در وسط بسيط «جمع» قرار گرفته و ازكوههاى ديگر مجزا است.
اعمال حج - بعد از غرب آفتاب حجاج حركت كردند و نزديك عشاى آخر بهمزدلفه رسيده مطابق سنت رسول نماز مغرب و عشا را با هم به جا آورديم وپس از نماز صبح به منى رفتيم. سراسر مزدلفه موقف مىباشد مگر وادىمحسر كه محل وقوف نيست و بايد به هروله آن را طى كرد.
بيشتر مردم سنگريزهها را با خود از مزدلفه مىآورند و اين عمل مستحباست اما برخى ديگر طبق اجازه شارع از اطراف مسجدالخيف آنها را جمعمىكنند. در منى نخست رمى جمره عقبه شروع مىشود و آنگاه مراسمقربانى و اصلاح سر و صورت انجام مىگيرد و ممنوعات حج غير از زن واستعمال عطر در همان جا خاتمه مىيابد و اين دو مىماند تا پس از طوافافاضه مىروند. رمى جمره عقبه نزديك طلوع آفتاب روز عيد قربان انجاممىشود. بعد از فراغت از اين مراسم و انجام قربانى و اصلاح سر و صورتبراى طواف افاضه مىروند و برخى از مردم تا روز دوم عيد در همان جامى مانند. در روز دوم نزديك زوال آفتاب مراسم رمى جمره عمل مىشود.جمره اول و دوم هر يك هفت عدد است كه در انجام آن طبق سنت به دعا مىپردازند. روز سوم پس از تكميل چهل و نه جمره به مكه مراجعت مىكنندولى برخى از مردم روز سوم را هم در آنجا مىمانند و جمره را تا هفتاد عددمىرسانند.
پوشش كعبه - روز عيد قربان پوشش كعبه را قافله مصرى به بيت مىآورد وآن را بر بام كعبه مىگذارند و قبيله بنى شيبه رد روز سوم عيد مراسممخصوص پوشاندن آن را اجرا مىكند. كسوه8 كعبه پوششى است از حريرسياه كه آستر كتانى دارد و در طراز بالايى آن به خط سپيد آيه «جعل اللّهالكعبة البيت الحرام قياماً» را نبشته است و در حاشيه اطراف نيز آياتى ازقرآن نقش است. رنگ اين پرده سياه و درخشان مىباشد. بعد از آنكه مراسمپوشانيدن آن انجام يافت دامن آن را از اطراف بالا مىزنند تا دست مردمبدان نرسد.
در اين ايام همه روزه در كعبه را براى عراقيان و خراسانيان و ساير مردمىك با قافله عراق مىرسند باز مىكنند. و آنان پس از حركت قافله شام و مصرچهار روز ديگر در مكه مىمانند و صدقات فراوان بر مجاورين و ديگرانتقسيم مىكنند و من خود شبى شاهد بودم كه در حين طواف به هر يك ازمجاورين و فقرا ك مىرسيدند چيزى از نقد يا جامه به او مىبخشيدند وحتى اتفاق افتاده كه آنان يكى از فقرا را در حال خواب ديده و در دهنش طلاو نقره گذاشتهاند تا بيدار شده و من كه به سال 9 728 با قافله عراق حركتكردم از اين كارها زياد مىديدم و آن سال از بس كه پول در مكه تقسيم كردند نرخ طلا در بازار آن پايين آمد و اينقدر طلا در بازار ريخته بود كهصرافها مثقال طلا را به هجده درهم نقره خورد مىكردند.(18)»
بيستم ذيحجه ابن بطوطه از مكه خارج مىشود و به بغداد مىرود و مجدداًدر سال 728 ه ق با كاروان عراقيان به مكه بازمىگردد. سالهاى 729 و 730ه ق را هم در مكه ماندگار مىشود و در اين سال (730 ه ق) از طريق دريا بهيمن مىرود. در سال 732 ه ق بار ديگر به مكه بازمىگردد. پس از اين حجبه هندوستان مىرود.
پى نويس ها
1- حدى سرود و آوازى است كه ساربانان عرب خوانند تا شتران تيزترروند. فرهنگ معين
2- لمس كردن، بسودن
3- اشاره است به آيه 108 سوره التوبه
4- مهترى، سرورى
5- كسانى كه آيات قرآن را به آواز خوانند
6- خياطان
7- آستانه در
8- كسوت، جامه
9- سفر بعدى ابنبطوطه به مكه