پاسخ به:مسابقه بخــــنـــــد اما رای یـــــــــــــادت نره!
یک شنبه 9 مهر 1391 2:59 PM
صرف فعل
معلم: وقتی گفته می شود «من می روم، تو می روی، او می رود» چه زمانی است؟
شاگرد: این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده.
انشاء
معلم از دانش آموزان خواست که انشاء در باره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟
دانش آموز جواب داد: نوشته ام!
معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!
ماه
معلم: «چرا در آخر ماه، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا م رود؟»
شاگرد: آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد».
جمله سازی
معلم: با علی، محمد، حسین جمله بساز.
رضا: علی با حسین به پارک رفتند.
معلم: پس محمد کجاست؟
رضا: محمد خواب موند، نیومد!
منبع :فصل نامه بشری
امرار معاش و نویسندگی
سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟محسن : از راه نویسندگی.
سعید : چه می نویسد؟
محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.
جمله سازی
معلم : امیر جان ، با حمید یک جمله بساز.
امیر : شما چقدر شبیه همید!
جمله رمزی
حسن پس از شرکت در امتحانات پایان سال ، به همکلاسی اش گفت : ما می خواهیم به مسافرت برویم. لطفا نمره های مرا بپرس و اگر تجدید شده بودم ، به صورت رمزی به من خبر بده. اگر از یک درس تجدید شده بودم ، بگو : سلیم به تو سلام می رساند. اگر هم از دو درس تجدید شدم بگو : سلیم و برادرش سلام می رسانند.
حسن بعد از مدتی نامه ای از همکلاسی اش دریافت کرد که در آن نوشته بود: خانواده سلیم همگی سلام می رسانند!!
امتحان
پزشک : خوب پسرم! حالا باید دندانهایت را امتحان کنم.
پسر بچه : آقای دکتر! امتحان کتبی یا شفاهی؟؟؟
پلیس
اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد!
دومی : مگه پدرت چه کاره است؟
اولی : پلیس!!