دشواری های سنجر در خراسان
چهارشنبه 8 شهریور 1391 11:31 AM
تقدیر آن بود که به آرامی قدرت خوارزمشاهیان به عنوان رقیب سلجوقیان بر آید.سلطان سنجر در سال 533 احساس کرد که اتسز فرزند محمد، حاکم خوارزم قصد سرکشی دارد.به همین دلیل بدان سوی لشکر کشید که این جنگ به شکست خوارزمشاه منجر شد.در این حادثه که فرزند خوارزمشاه نیز کشته شد، کینه خوارزمیان نسبت به سنجریان تشدید شد.شهر خوارزم به دست خوارزمشاه افتاد.
مشکل بعدی سلطان سنجر جدی تر بود.ترکان کافری که در میان سرزمین چین و ماوراء النهر می زیستند، و در تاریخ از آنها با نام خطا قراختائیان یاد شده، به تدریج آماده نبرد با مسلمانان شدند.زمانی دولت مسلمان قراخانی در بخش شمالی این منطقه قدرتی شگرف داشت و از سوی سلجوقیان بر آنجا حکم می راند، اما اکنون ضعیف شده بود.با این حال اجازه نفوذ به قراختائیان را در سرزمین های شمالی ماوراء النهر نداد.زمانی که ترکان کافر قراختائی، به آرامی به سرزمین های اسلامی ماوراء النهر نزدیک می شدند، مسلمانان خطر را به طور جدی احساس کردند.گفته اند که خوارزمشاه نیز در تحریض آنها بر ضد سلجوقیان نقش داشت.
شمار سپاه قراختائی کافر را سیصد هزار نفر و سپاه سلطان سنجر را یک صد هزار نفر گفته اند .در نبرد سختی که به سال 536 درگرفت، شمار زیادی از مسلمانان کشته شدند که یازده هزار نفر آنها عمامه به سر بودند و چهار هزار زن نیز در میان آنها وجود داشت.همسر سلطان سنجر نیز به اسارت در آمد که بعدها با پرداخت پول آزاد شد.از آن پس ترکان کافر در بخش های ماورای جیحون چیره شدند.
قراختائیان که سلسله ای نیرومند در سرزمین حد فاصل مسلمانان و چین تشکیل داده بودند، به آیین اسلام اعتقادی نداشته و بودایی، مانوی و کما بیش مسیحی نسطوری بودند.این زمان، نفوذ مبلغان مسیحیت در آن سرزمین بسیار افزایش یافته بود.فرماندهی قراختائیان با شخصی به نام گورخان بود که گفته اندمانوی بوده است.همچنین از برخورد مسالمت آمیز وی پس از تسلط بر بخشی از ماوراء النهر در سال 536 یاد شده است.
از سوی دیگر خوارزمشاه اتسز بن محمد (م 551) که شاهد شکست سنجر بود، حملات خود را به خراسان آغاز کرد.او به مرو و سرخس حمله برد و غنائم زیادی از مرو به خوارزم انتقال داد .پس از آن مکرر میان او و سنجر جنگ هایی پیش آمد.طبعا با وجود قدرت سنجر در خراسان، خوارزمشاه که در پی استقلال بود، نتوانست سلجوقیان خراسان را شکست دهد.
یکی از تحولات مهم این سال ها، حمله سلاطین غوری به غزنه بود.پیش از این گذشت که منطقه غور تا قرن ها، کافرستان تلقی می شد تا آن که به عهد غزنویان، حملاتی به آن صورت گرفت .این بار به سال 543 علاء الدین حسین، شاه غور به غزنه حمله برد و آن شهر را فتح کرد .این زمان بهرام شاه و پس از وی خسرو شاه از نوادگان محمود غزنوی بر آن حکومت می کردند .خسرو شاه آخرین امیر غزنوی است که با وی این سلسله، پس از 213 سال امارت، به طور کامل انقراض می یابد.
حمله غوریان و پس از آنها غزان به این شهر، سبب ویرانی غزنه ای شد که با ثروت باد آورده فتوحات هند، به یکی از شهرهای مهم آن نواحی تبدیل شده بود.غوریان در سال بعد، هرات را نیز به اشغال خود در آوردند و در ظاهر نسبت به سلطان سنجر اظهار اطاعت کردند.از این پس سلسله غوری در نواحی غزنه تا لاهور به قدرت می رسد که دولتشان برای سال ها ادامه دارد.روشن بود که به زودی میان آنها با سنجر اختلاف روی خواهد داد.در سال 547 میان سنجر و غوریان جنگی پیش آمد.