پاسخ به:موعود در ادیان دیگر
سه شنبه 7 شهریور 1391 11:48 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
6- شيخالاسلام حموئي جويني شافعي در فرائد السمطين (18) از حسين بن خالد نقل کرده که [امام] عليبنموسيالرضا(ع) فرمود کسي که ورع ندارد، دين ندارد و کسي که تقيه ندارد ايمان ندارد و «ان اکرمکم عندالله اتقيکم» يعني عمل کنندهتر به تقيه. گفته شد يابن رسولالله تا کي تقيه کنيم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسي تا قبل از خروج قائم تقيه را ترک کند از مانيست .
«فقيل له يابن رسولالله و من القائم منکم اهل البيت؟ قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من کل جور و يقدسها من کل ظلم و هوالذي يشک الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه فاذا خرج اشرقت الارض بنوره»
«گفته شد يابن رسولالله کداميک از شمااهل بيت، قائم است؟ فرمود: فرزند چهارم من ، پسر خانم کنيزان . خداوند به وسيله او زمين را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالي ميگرداند. او همانست که مردم در ولايت وي شک کنند و او صاحب غيبت است و چون خروج کند زمين بانورش روشن ميگردد.»
او همانست که زمين براي وي پيچيده شود و براي وي سايهاي نباشد و او همان است که منادي درباره وي از آسمان ندا ميکند. ندايي که خدا آن را به گوش همه اهل زمين ميرساند. منادي ميگويد:بدانيد حجتخدا در نزد کعبه ظهور کرده تابع او شويد که حق در او و با اوست و آن است قول خداي عزوجل که ميفرمايد:
«ان نشا ننزل عليهم منالسماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين» (19)
اين حديث مانند حديثسابق دلالتبر مهدي معين دارد.
حافظ قندوزي همين حديث را از فرائد السمطين نقل کرده و ميگويد:
«قال الشيخ المحدث الفقيه محمد بن ابراهيم الجويني الحموئي الشافعي في کتابه فرائد السمطين عن دعبل الخزاعي ... » (20)
7- ابن صباغ مالکي در «الفصولالمهمه» (21) که آن را در معرفت ائمه نگاشته است ميگويد:
«و روي ابنالخشاب في کتابه مواليد اهل بيتيرفعه بسنده الي عليبنموسيالرضا(ع) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي و هو صاحب الزمان القائم المهدي»
«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادي در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدي موعود) از فرزندان ابي محمد حسن بن علي عسکري است و او صاحب الزمان و قائم مهدي است».
8 - شيخ الاسلام حموئي شافعي در فرايدالسمطين (22) و موفق بن احمد خوارزمي حنفي در کتاب «مقتلالحسين» (23) (ع) نقل ميکنند از ابيسلمي که شترچران رسول خدا(ص) بود (24) ميگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم که ميفرمود: در شب معراج از خداي جليل خطاب آمد:
«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه» (25)
گفتم: «والمومنون» خطاب رسيد: راست گفتي اي محمد ، کدام کس را در ميان امتخود گذاشتي؟ گفتم:بهترين آنها را خطاب رسيد: عليبنابيطالب را؟ گفتم: آري پروردگارا! خطاب رسيد: يا محمد! من توجه کردم به زمين، توجه کاملي و تو را از اهل زمين اختيار کردم. نامي از نامهاي خود رابراي تو مشتق کردم. من ياد نميشوم، مگر آنکه تو هم با من يادشوي .منم محمود و تويي محمد.
بعد دفعه دوم به زمين نظر کردم از آن «علي» را برگزيدم و نامي از نامهاي خود براي او مشتق کردم و منم اعلي و اوست علي يا محمد! من تو را و علي ، فاطمه و حسن، حسين و امامان از فرزندان حسين را از شبح نور آفريدم (26) و ولايتشما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه کردم . هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنين است و هر که انکار نمود نزد من از کفار است. اي محمد! اگر بندهاي از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و يا مانند مشک خشکي گردد. پس در حال انکار لايتشما پيش من آيد ، او را نميآمرزم تا اقرار به ولايتشما کند. اي محمد! آيا ميخواهي اوصياي خود را ببيني؟ گفتم: آري بار خدايا ، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:
«فالتفت فاذا انا بعلي و فاطمه والحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و المهدي في ضحضاح من نور قياما يصلون و هو - يعنيالمهدي - في وسطهم کانه کوکب دري و قال يا محمد هولاء الحجج و هو الثاثر من عترتک و عزتي و جلالي انه الحجةالواجبة لا وليائي والمنتقم من اعدائي».
«من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه ديدم: علي ، فاطمه ، حسن ، حسين ، محمد بن علي ، باقر ، جعفربن محمد صادق ، موسي بن جعفر کاظم ، علي بن موسيالرضا، محمد بن علي جواد ، علي بن محمد هادي ، حسن بن علي عسکري و مهدي در دريايي از نور ايستاده و نماز ميخوانند و مهدي در وسط آنها مانند ستاره درخشاني بود. خدا فرمود: اي محمد ! اينها حجتها هستند، مهدي منتقم عترت توست . به عزت و جلال خودم قسم او حجتي است که ولايتش بر اولياي من واجب است و او انتقام گيرنده از دشمنان من است».
حافظ حنفي قندوزي ، اين حديثشريف را در «ينابيع المودة» (27) از خوارزمي نقل کردهو ميگويد: حمويي نيز در فرائد آن را نقل کرده است و در ينابيع به جاي «والمهدي» عبارت «و محمد المهدي بن الحسن» آمده است. اين حديث گذشته از دلالتبر مهدي شخصي حاوي اسامي مبارک همه امامان صلواتالله عليهم اجمعين - است.
9- «موفق بن احمد خوارزمي» در «مقتل الحسين» (28) و «شيخ الاسلام حمويي شافعي» در «فرائدالسمطين» (29) «سعيد بن بشير» از علي ابن ابيطالب(ع) نقل کردهاند که فرمود:
قال رسولالله(ص)انا واردکم علي الحوض و انتيا عليالساقي و الحسن الرائد (30) والحسين الامر و عليبن الحسين الفارط و محمد بن عليالناشر و جعفر بن محمد السائق و موسي بن جعفر محصي المحبين و المبغضين و قامع المنافقين و علي بن موسي معين المؤمنين و محمد بن علي منزل اهل الجنة في درجاتهم و علي بن محمد خطيب شيعته و مزوجهم الحور العين والحسن بن علي سراج اهلالجنة يستضئون به والمهدي شفيعهم يومالقيامه حيث لاياذنالله الا لمن يشاء و يرضي».
من پيشتر از شما وارد (31) حوض کوثر ميشوم تو يا علي ساقي کوثر هستي و حسن مدير آنست ، حسين فرمانده آن ميباشد، علي بن الحسين سابق برديگران در رسيدن به آن ، امام باقر مقسم آن ، جعفر صادق سوقدهنده به آن ، موسي بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زايلکننده منافقان ، علي بن موسي يار مؤمنان ، محمد بن علي جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و علي بن محمد هادي ، خطيب شيعه و تزويج کننده حورالعين به آنهاست، حسن بن علي عسکري چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنايي آن روشنايي ميگيرند و مهدي موعود شفاعت کننده آنهاست در مکاني که خدا اجازه شفاعت نميدهد مگر به کسي که بخواهد و از او راضي باشد».
اين حديث مبارک نيز که برادران اهل سنتبه صورت قبول ، آن را نقل کردهاند حاوي نامهاي پاک دوازده امام: است.
10- حافظ سليمان قندوزي از جابربن يزيد جعفي نقل کرده ميگويد: شنيدم جابر بن عبدالله انصاري ميگفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:
«يا جابر! ان اوصيايي و ائمة المسلمين من بعدي اولهم علي ، ثمالحسن ، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين ، ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ستدرکه يا جابر فاذالقيتة فاقرئه منيالسلام ، ثم جعفربن محمد، ثم موسي بن جعفر ، ثم علي بن موسي ، ثم محمد بن علي ، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي ،ثم القائم، اسمه اسمي و کنيه کنيتي ابن الحسن بن علي ذاک الذي يفتحالله علي يديه مشارق الارض و مغاربها ذاکالذي يغيب عن اوليائه غيبة لا يثبت علي القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للايمان» (32)
«اي جابر! اوصياي من و امامان مسلمين بعد از من اول آنها علي بن ابيطالب است. بعد از او حسن ، بعد از او حسين ، بعد از او علي بن حسين ، بعد از او محمد بن علي معروف به باقر . اي جابر! تو او را درک خواهي کرد و چون به خدمتش رسيدي سلام مرا برسان ، بعد از او جعفر بن محمد ، بعد از او موسيبن جعفر ، بعد از او علي بن موسي ، بعد از او محمد بن علي، بعد از او علي بن محمد ، بعد از او حسن بن علي، بعد از او قائم آل محمد که نامش نام من و کنيهاش کنيه من است پسر حسن بن علي ، او همانست که خدا با دست وي شرق و غرب زمين را فتح ميکند، او همانست که از دوستان خويش مدت زيادي غايب ميشود، تا حدي که در اعتقاد به امامت او باقي نميماند مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ايمان امتحان کرده است»
جابر ميگويد: گفتم يا رسولالله! آيا مردم در زمان غيبت از وجود وي منتفع ميشوند؟ فرمود: آري به خدايي که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غيبت از نور ولايتش روشنايي ميگيرند. چنانکه مردم از آفتاب بهره ميبرند با آنکه زير ابرهاست. اي جابر! اينکه گفتم از مکنونات سر خداست و از علم مخزون خدا ميباشد آن را اظهار مکن مگر به کسي که اهليت دارد.
حوزه /گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
پی نوشتها
18- فرائد السمطين ، ج 2، ص336 ، حديث 590
19- ما اگر بخواهيم از آسمان مشيت آيت قهري نازل گردانيم که همه به جبر گردن زير بار ايمان فرود آرند» (سوره شعراء، آيه 4)
20- ينابيع المودة ، باب 80، ص 454 و باب86 ، ص 471
21- فصول المهمه ، فصل ثاني عشر ، ص309 ، 310
22- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص319 ، حديث 571
23- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن ، و الحسين ، ص96
24- ابن اثير در «اسدالغابه» ميگويد: ابوسلمي چوپان شتران رسول خدا(ص) بود ، نامش را «حريث» گفتهاند. ابن حجر نيز در «الاصابه» چنين گفته است:ناگفته نماند حديث فوق را در فرائد از خوارزمي نقل کرده است.
25- سوره بقره ، آيه 285
26- در نسخه فرائد «شبح» و در نسخه مقتل خوارزمي «من سنح نور من نوري» است .
27- ينابيع المودة ، باب93 ، ص487
28- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن و الحسين ، ص 94
29- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص 321 ، حديث 572
30- در لفظ مقتل الحسين «الزائد» با «زاء» استيعني دورکننده دشمنان از حوض
31- «وارد» کسي است که قبل از قافله وارد محلي ميشود نظير «فارسلوا واردهم فادلي دلوه».
32- ينابيع المودة ، باب 94 ، ص 494
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی