0

موعود در ادیان دیگر

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر
سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (2)

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (2) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

6- شيخ‏الاسلام حموئي جويني شافعي در فرائد السمطين (18) از حسين بن خالد نقل کرده که [امام] علي‏بن‏موسي‏الرضا(ع) فرمود کسي که ورع ندارد، دين ندارد و کسي که تقيه ندارد ايمان ندارد و «ان اکرمکم عندالله اتقيکم‏» يعني عمل کننده‏تر به تقيه. گفته شد يابن رسول‏الله تا کي تقيه کنيم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسي تا قبل از خروج قائم تقيه را ترک کند از مانيست .

«فقيل له يابن رسول‏الله و من القائم منکم اهل البيت؟ قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من کل جور و يقدسها من کل ظلم و هوالذي يشک الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه فاذا خرج اشرقت الارض بنوره‏»

«گفته شد يابن رسول‏الله کداميک از شمااهل بيت، قائم است؟ فرمود: فرزند چهارم من ، پسر خانم کنيزان . خداوند به وسيله او زمين را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالي مي‏گرداند. او همانست که مردم در ولايت وي شک کنند و او صاحب غيبت است و چون خروج کند زمين بانورش روشن مي‏گردد.»

او همانست که زمين براي وي پيچيده شود و براي وي سايه‏اي نباشد و او همان است که منادي درباره وي از آسمان ندا مي‏کند. ندايي که خدا آن را به گوش همه اهل زمين مي‏رساند. منادي مي‏گويد:بدانيد حجت‏خدا در نزد کعبه ظهور کرده تابع او شويد که حق در او و با اوست و آن است قول خداي عزوجل که مي‏فرمايد:

«ان نشا ننزل عليهم من‏السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين‏» (19)

اين حديث مانند حديث‏سابق دلالت‏بر مهدي معين دارد.

حافظ قندوزي همين حديث را از فرائد السمطين نقل کرده و مي‏گويد:

«قال الشيخ المحدث الفقيه محمد بن ابراهيم الجويني الحموئي الشافعي في کتابه فرائد السمطين عن دعبل الخزاعي ... » (20)

7- ابن صباغ مالکي در «الفصول‏المهمه‏» (21) که آن را در معرفت ائمه نگاشته است مي‏گويد:

«و روي ابن‏الخشاب في کتابه مواليد اهل بيت‏يرفعه بسنده الي علي‏بن‏موسي‏الرضا(ع) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي و هو صاحب الزمان القائم المهدي‏»

«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادي در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدي موعود) از فرزندان ابي محمد حسن بن علي عسکري است و او صاحب الزمان و قائم مهدي است‏».

8 - شيخ الاسلام حموئي شافعي در فرايدالسمطين (22) و موفق بن احمد خوارزمي حنفي در کتاب «مقتل‏الحسين‏» (23) (ع) نقل مي‏کنند از ابي‏سلمي که شترچران رسول خدا(ص) بود (24) مي‏گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم که مي‏فرمود: در شب معراج از خداي جليل خطاب آمد:

«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه‏» (25)

گفتم: «والمومنون‏» خطاب رسيد: راست گفتي اي محمد ، کدام کس را در ميان امت‏خود گذاشتي؟ گفتم:بهترين آنها را خطاب رسيد: علي‏بن‏ابي‏طالب را؟ گفتم: آري پروردگارا! خطاب رسيد: يا محمد! من توجه کردم به زمين، توجه کاملي و تو را از اهل زمين اختيار کردم. نامي از نامهاي خود رابراي تو مشتق کردم. من ياد نمي‏شوم، مگر آنکه تو هم با من يادشوي .منم محمود و تويي محمد.

بعد دفعه دوم به زمين نظر کردم از آن «علي‏» را برگزيدم و نامي از نامهاي خود براي او مشتق کردم و منم اعلي و اوست علي يا محمد! من تو را و علي ، فاطمه و حسن، حسين و امامان از فرزندان حسين را از شبح نور آفريدم (26) و ولايت‏شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه کردم . هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنين است و هر که انکار نمود نزد من از کفار است. اي محمد! اگر بنده‏اي از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و يا مانند مشک خشکي گردد. پس در حال انکار لايت‏شما پيش من آيد ، او را نمي‏آمرزم تا اقرار به ولايت‏شما کند. اي محمد! آيا ميخواهي اوصياي خود را ببيني؟ گفتم: آري بار خدايا ، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:

«فالتفت فاذا انا بعلي و فاطمه والحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و المهدي في ضحضاح من نور قياما يصلون و هو - يعني‏المهدي - في وسطهم کانه کوکب دري و قال يا محمد هولاء الحجج و هو الثاثر من عترتک و عزتي و جلالي انه الحجة‏الواجبة لا وليائي والمنتقم من اعدائي‏».

«من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه ديدم: علي ، فاطمه ، حسن ، حسين ، محمد بن علي ، باقر ، جعفربن محمد صادق ، موسي بن جعفر کاظم ، علي بن موسي‏الرضا، محمد بن علي جواد ، علي بن محمد هادي ، حسن بن علي عسکري و مهدي در دريايي از نور ايستاده و نماز مي‏خوانند و مهدي در وسط آنها مانند ستاره درخشاني بود. خدا فرمود: اي محمد ! اينها حجتها هستند، مهدي منتقم عترت توست . به عزت و جلال خودم قسم او حجتي است که ولايتش بر اولياي من واجب است و او انتقام گيرنده از دشمنان من است‏».

حافظ حنفي قندوزي ، اين حديث‏شريف را در «ينابيع المودة‏» (27) از خوارزمي نقل کرده‏و مي‏گويد: حمويي نيز در فرائد آن را نقل کرده است و در ينابيع به جاي «والمهدي‏» عبارت «و محمد المهدي بن الحسن‏» آمده است. اين حديث گذشته از دلالت‏بر مهدي شخصي حاوي اسامي مبارک همه امامان صلوات‏الله عليهم اجمعين - است.

9- «موفق بن احمد خوارزمي‏» در «مقتل الحسين‏» (28) و «شيخ الاسلام حمويي شافعي‏» در «فرائدالسمطين‏» (29) «سعيد بن بشير» از علي ابن ابي‏طالب(ع) نقل کرده‏اند که فرمود:

قال رسول‏الله(ص)انا واردکم علي الحوض و انت‏يا علي‏الساقي و الحسن الرائد (30) والحسين الامر و علي‏بن الحسين الفارط و محمد بن علي‏الناشر و جعفر بن محمد السائق و موسي بن جعفر محصي المحبين و المبغضين و قامع المنافقين و علي بن موسي معين المؤمنين و محمد بن علي منزل اهل الجنة في درجاتهم و علي بن محمد خطيب شيعته و مزوجهم الحور العين والحسن بن علي سراج اهل‏الجنة يستضئون به والمهدي شفيعهم يوم‏القيامه حيث لاياذن‏الله الا لمن يشاء و يرضي‏».

من پيشتر از شما وارد (31) حوض کوثر مي‏شوم تو يا علي ساقي کوثر هستي و حسن مدير آنست ، حسين فرمانده آن مي‏باشد، علي بن الحسين سابق برديگران در رسيدن به آن ، امام باقر مقسم آن ، جعفر صادق سوق‏دهنده به آن ، موسي بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زايل‏کننده منافقان ، علي بن موسي يار مؤمنان ، محمد بن علي جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و علي بن محمد هادي ، خطيب شيعه و تزويج کننده حورالعين به آنهاست، حسن بن علي عسکري چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنايي آن روشنايي مي‏گيرند و مهدي موعود شفاعت کننده آنهاست در مکاني که خدا اجازه شفاعت نمي‏دهد مگر به کسي که بخواهد و از او راضي باشد».

اين حديث مبارک نيز که برادران اهل سنت‏به صورت قبول ، آن را نقل کرده‏اند حاوي نامهاي پاک دوازده امام: است.

10- حافظ سليمان قندوزي از جابربن يزيد جعفي نقل کرده مي‏گويد: شنيدم جابر بن عبدالله انصاري مي‏گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:

«يا جابر! ان اوصيايي و ائمة المسلمين من بعدي اولهم علي ، ثم‏الحسن ، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين ، ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ستدرکه يا جابر فاذالقيتة فاقرئه مني‏السلام ، ثم جعفربن محمد، ثم موسي بن جعفر ، ثم علي بن موسي ، ثم محمد بن علي ، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي ،ثم القائم، اسمه اسمي و کنيه کنيتي ابن الحسن بن علي ذاک الذي يفتح‏الله علي يديه مشارق الارض و مغاربها ذاک‏الذي يغيب عن اوليائه غيبة لا يثبت علي القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للايمان‏» (32)

«اي جابر! اوصياي من و امامان مسلمين بعد از من اول آنها علي بن ابي‏طالب است. بعد از او حسن ، بعد از او حسين ، بعد از او علي بن حسين ، بعد از او محمد بن علي معروف به باقر . اي جابر! تو او را درک خواهي کرد و چون به خدمتش رسيدي سلام مرا برسان ، بعد از او جعفر بن محمد ، بعد از او موسي‏بن جعفر ، بعد از او علي بن موسي ، بعد از او محمد بن علي، بعد از او علي بن محمد ، بعد از او حسن بن علي، بعد از او قائم آل محمد که نامش نام من و کنيه‏اش کنيه من است پسر حسن بن علي ، او همانست که خدا با دست وي شرق و غرب زمين را فتح مي‏کند، او همانست که از دوستان خويش مدت زيادي غايب مي‏شود، تا حدي که در اعتقاد به امامت او باقي نمي‏ماند مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ايمان امتحان کرده است‏»

جابر مي‏گويد: گفتم يا رسول‏الله! آيا مردم در زمان غيبت از وجود وي منتفع مي‏شوند؟ فرمود: آري به خدايي که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غيبت از نور ولايتش روشنايي مي‏گيرند. چنانکه مردم از آفتاب بهره مي‏برند با آنکه زير ابرهاست. اي جابر! اينکه گفتم از مکنونات سر خداست و از علم مخزون خدا مي‏باشد آن را اظهار مکن مگر به کسي که اهليت دارد.


حوزه /گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پی نوشتها

18- فرائد السمطين ، ج 2، ص‏336 ، حديث 590

19- ما اگر بخواهيم از آسمان مشيت آيت قهري نازل گردانيم که همه به جبر گردن زير بار ايمان فرود آرند» (سوره شعراء، آيه 4)

20- ينابيع المودة ، باب 80، ص 454 و باب‏86 ، ص 471

21- فصول المهمه ، فصل ثاني عشر ، ص‏309 ، 310

22- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص‏319 ، حديث 571

23- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن ، و الحسين ، ص‏96

24- ابن اثير در «اسدالغابه‏» مي‏گويد: ابوسلمي چوپان شتران رسول خدا(ص) بود ، نامش را «حريث‏» گفته‏اند. ابن حجر نيز در «الاصابه‏» چنين گفته است:ناگفته نماند حديث فوق را در فرائد از خوارزمي نقل کرده است.

25- سوره بقره ، آيه 285

26- در نسخه فرائد «شبح‏» و در نسخه مقتل خوارزمي «من سنح نور من نوري‏» است .

27- ينابيع المودة ، باب‏93 ، ص‏487

28- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن و الحسين ، ص 94

29- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص 321 ، حديث 572

30- در لفظ مقتل الحسين «الزائد» با «زاء» است‏يعني دورکننده دشمنان از حوض

31- «وارد» کسي است که قبل از قافله وارد محلي مي‏شود نظير «فارسلوا واردهم فادلي دلوه‏».

32- ينابيع المودة ، باب 94 ، ص 494

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها