پاسخ به:موعود در ادیان دیگر
سه شنبه 7 شهریور 1391 11:48 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
پیامدهای منفی جنگهای جهانی و منطقهای که نه تنها تمدن بشری؛ بلکه حیات علمی و فکری بشر را نیز تهدید میکنند و همه ارزشهای دینی و اخلاقی را مورد تهاجم قرار دادهاند، ناامیدی و اضطراب دربارة آینده که در بسیاری از جوامع بشری حکمفرما شده است، توجه به آینده جهان و ضرورت موضعگیری برابر سرانجام که از مسائل مهم در جهانبینی است، احتیاج مبرم همه انسانها به نجاتبخش حقیقی و اینکه از واژه زمان، آگاهی بیشتری پیدا کنیم و با آموزه و اصطلاح آخرالزمان بیش از پیش آشنا شویم، سبب تدوین این اثر، با موضوع آموزه آخرالزمان در ادیان ابراهیمی با تأکید بر متون مقدس شد.
دربارة آخرالزمان در ادیان مختلف تألیفات زیادی وجود دارد؛ ولی تألیف مشخص و جامعی که به مقایسه آخرالزمان در ادیان الهی پرداخته باشد، مشاهده نمیشود؛ لذا بر آن شدیم که به طرح این مطلب بپردازیم و پارهای از نظریات ادیان غیر مطرح را نیز با مطالب مذکور همراه کنیم. مطالب فوق، در پنج بخش، به صورت دستهبندی آمده است. که امیدواریم مفید واقع شود.
این پرسش مهم است که «چه مقدار میتوانیم آینده بشر را پیشبینی کنیم؟» ابزارهای بشر، عقل، تجربه و کشف و شهود عرفانی است، وحی هم در جایگاه یک ابزار آسمانی و خارج از قدرت بشری مطرح است. با قطع نظر از ابزار الهی، بشر چه مقدار میتواند آینده را پیشبینی کند؟ آیا با استفاده از تجارب خود یا تحلیلهای عقلی یا کشف و شهود، میتواند آینده را پیشبینی کند یا از انجام این کار عاجز است و تنها به صورت قضایای شرطیه و نه به طور قطع و یقین، میتواند بگوید که اگر چنین اتفاقاتی بیفتد، چنان میشود؟
در مباحث تاریخی، علمی به نام «فلسفه تاریخ» مطرح است که نه مانند تاریخ، علم به گذشتگان و حوادث جزئی است و نه خود علم تاریخ موضوع بحث است که «فلسفه علم تاریخ» متکفل آن است، و نه قوانین و سنتهای حاکم بر جامعه را بررسی میکند که در «علم تاریخ» از آن بحث میشود؛ بلکه «فلسفه تاریخ» به تحلیل تحولات جوامع و مسیر حرکت آن، نظر دارد.
به بیان شهید مطهری، سه علم یاد شده، علم بودنها است؛ ولی این علم، علم شدنها است؛ به این معنا که تاریخ، به چه سمتی حرکت میکند؟ محرک و مکانیزم حرکت چیست؟ منازل و مراحل، تا مرحله نهایی کدام است؟ به عبارت دیگر، «فلسفه تاریخ»، اصل حرکت، محرک، مکانیزم حرکت و طی مراحل جوامع در این حرکت را بررسی میکند.
با ذکر این مقدمه، پرسش بالا را چنین مطرح میکنیم: آیا میتوانیم در فلسفه تاریخ، با قطع نظر از آموزههای ادیان و مذاهب، حرکت تاریخ، مسیر حرکت، نهایت حرکت تاریخ و محرک اصلی حرکت تاریخ را با تجارب و تحلیلهای عقلی یا با کشف و شهود بفهمیم؛ به گونهای که یقین حاصل شود تاریخ به چه سمت و سویی حرکت میکند؟ محرک حرکت چیست و نهایت حرکت کجا است؟ در باب حوادث جزئی میتوان با اسناد و مدارک فراوان، از جزئیات گذشته اطلاع یافت؛ گرچه همه اطلاعات، متواتر و یقینی نباشد و بعضی، ظنی و مشکوک باشد. در باب تاریخ علمی هم میتوان فی الجمله، قوانینی نسبی و به صورت قضایای شرطیه استنباط کرد؛ مانند علل سقوط تمدنها یا عوامل پیشرفت آنها.
سؤال اینجا است که آیا در فلسفه تاریخ میتوانیم از حوادث، قوانین و سنتهای جزئی که در تاریخ علمی کشف کردیم، کمک بگیریم و قضیهای غیرشرطی ارائه دهیم؟ برای نمونه، بگوییم: در آینده بشر، به دلیل قوانین الف و ب به طور قطع، فلان اتفاق خواهد افتاد؟ یا اینکه چنین کاری ممکن نیست و حداکثر کاری که دربارة آینده بشری میتوانیم انجام دهیم، استفاده از قوانین و سنن، به صورت قضایای شرطیه دربارة آینده تاریخ است؟ زیرا معلوم نیست آینده بشر به کجا میانجامد؛ آیا آینده روشن بشر، در گروی تحقق عواملی است و در غیر این صورت، قطعاً آینده تاریکی خواهد داشت؟ به نظر میرسد بشر، نمیتواند با ابزار خود، دربارة آینده به طور مطلق اظهار نظر کند که جامعه انسانی، در آینده به طور حتم، چنین سرنوشتی خواهد داشت و قابل تغییر هم نیست؛ ولی در یک گام عقبتر، میتوان گفت: با توجه به سیر تاریخ و گذشتگان، تاریخ در چند بُعد، تکامل داشته است: در بُعد ابزار، مانند وسایل حمل و نقل، وسایل ارتباطات که پیشرفتهای بسیاری داشته و قابل قیاس با گذشته نیست.
در بعد روابط اجتماعی هم این تغییر و تحول قابل مشاهده است، برای نمونه، نظام حکومتی در گذشته، قبیلهای و منطقهای بوده؛ در حالی که اکنون نظام حکومتداری، بسیار پیچیده و دارای سلسله مراتب و در حد یک کشور است. بعد اقتصادی هم با پیدایش تجارتهای جهانی، ایجاد بانک و ارتباطات سریع، بسیار پیشرفت کرده و رو به تکامل است. به طور کلی میتوان گفت: در ابعاد اجتماعی، تربیتی، سیاسی و غیره، اطلاعات و آگاهیهای بشر، رو به تکامل بوده است. روایات اسلامی هم رو به کمال بودن بشر را تأیید میکند.
نتیجه اینکه بشر در ادامه تاریخ، در مقایسه با گذشته آمادگی بیشتری برای پذیرش و فهم حقایق دارد؛ اما این، فقط یک حدس و گمان است، نه قطعیت و یقین؛ زیرا انسان، موجودی مختار است و جبری بر او حاکم نیست؛ بنابراین نمیتوان به طور قطع گفت انسانهای آینده، در همین مسیر پیشبینیشده، حق را میپذیرند یا نه؛ اگرچه انسانها از جهت فهم، رو به رشد هستند و انسان فهیم، ظلم و عدالت و همانند آن را بهتر و بیشتر درک میکند؛ پس میتوان گفت: آمادگی پذیرش حق را خواهد داشت و بیش از این را نمیتوان پیشبینی کرد. البته با استفاده از ادیان آسمانی و تعالیم انبیا، میتوان به درستی گفت که آینده بشر، رو به کمال و روشنایی است و در نهایت، خوبیها و ارزشها، بر گناه و ظلم، پیروز خواهد شد؛ گرچه قبل از این اتفاق، مدتی ظلم و بی عدالتی در جهان، فراگیر خواهد شد.
در پایان، میتوان ادعا کرد پیشبینی هر سه دین دربارة آینده بشریت، در نهایت، مثبت و امیدوار کننده است؛ اما با قطع نظر از نویدهای ادیان آسمانی و حرکت جوامع، نمیتوان به طور قطع و یقین به آینده روشن، حکم کرد، به ویژه اینکه همیشه قدرتهای ستمگر، خوی برتری طلبی و تسلط بر جهان را دارند و در پی استثمار ملتهای ضعیف هستند.
محمدحسین محمدی
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی