پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391 9:09 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
از عجایب روزگار، این است که تعدادى از اصحاب امام هادىعلیه السلام و امام عسکرىعلیه السلام، علیرغم سوابق درخشان و فراوانى؛ از جمله تشرفشان به محضر امامینعلیهما السلام و رابطه با آنها و شنیدن احادیث از آنان تا جایى که بعضى از آنها، کتابى درباره احادیثى که از یکى از امامینعلیهما السلام شنیده، نوشتهاند؛ اما عاقبت بد و انحراف از خط مستقیم را براى خود انتخاب کردند.
تامین مصالح شخصى، طمع در اموالى که از جانب شیعیان براى نمایندگان امام زمانعلیه السلام، آورده شده بود، شهرتطلبى، ریاستطلبى و تبعیت از هواى نفس – که راه حق را مىبندد –
طبیعى است که دروغگویان در جمع شیعیان، مشکلات و شبهات اعتقادى و اجتماعى به وجود آوردند به اضافه اینکه، افکار نمایندگان حقیقى را به خود مشغول نمودند؛ زیرا کسى که به دروغ، ادعاى نمایندگى نماید، اولا سبب تشویش اذهان و خط فکرى امامعلیه السلام مىشود، دوما رقیبى براى نایب حقیقى مىگردد.
این مسیلهاى است که سکوت درباره آن صحیح نیست و تدارک امر، کشف حقیقت و رفع نقاب از رسوایى مدعى دروغگو، لازم است.
از اصحاب امام هادىعلیه السلام و امام حسن عسکرىعلیه السلام بود که به دروغ ادعا کرد، نماینده امام زمانعلیه السلام است در حالى که شایسته این مقام نبود و به خداى تبارک و تعالى دروغ بست و به ایمه اطهار، چیزهایى نسبت داد که آنها سزاوارش نبودند و از آنها برى هستند؛ سپس کفر و الحاد او ظاهر شد که نامهاى از جانب امام زمانعلیه السلام به دست نایب سوم در لعن و بیزارى از او صادر گردید و شیعیان نیز، او را لعن نمودند و نسبت به او، اظهار تنفر کردند.
از اصحاب امام عسکرىعلیه السلام بود و بعد از اینکه امامعلیه السلام وفات نمود به دروغ و حیله، ادعاى نمایندگى امام زمانعلیه السلام را نمود؛ ولى خداوند، او را رسوا کرد و نماینده دوم،بن عثمان از او دورى جست و او را لعن نمود.
آن انسان ملعون، نسبت خدایى و پروردگارى به امام هادىعلیه السلام و عسکرىعلیه السلام داد و ادعا کرد، فرستاده امام هادىعلیه السلام است.(1)
درباره تناسخ مىگفت(2) و حکم به مباح بودن ازدواج با محارم و لواط داد.(3)
به این چرندیات اکتفا مىنماییم که نامه عمل این مرد سیاه و خبیث را کشف و انحراف و سوء عاقبت او را عیان نمود.
منسوب به قریهاى به نام «عبرتا» از نواحى نهروان بین بغداد و واسط مىباشد. مىگویند: از اصحاب امام هادىعلیه السلام بوده است و باز مىگویند: از اصحاب امام عسکرىعلیه السلام بوده است.
در هر حال، آن مرد، معروف به غلو، گندهگویى و بیهودهگویى بوده است و لعن و نفرین دایمى را براى خود خرید. او در اوایل از اصحاب خاص امام عسکرىعلیه السلام و محدثان ایمهعلیهم السلام بود و پنجاه و چهار مرتبه به حج رفت که 20 مرتبه با پاى پیاده بود؛ ولى دچار انحرافى بعد از انحراف دیگر گردید به طورى که امام حسن عسکرىعلیه السلام درباره او فرمود: «از صوفى ظاهرنما و ریاکار، دورى نمایید.»
ولى مشخص نیست که این فرموده از امام عسکرىعلیه السلام است یا فرزندش امام زمانعلیه السلام.
او در زمان حیات نماینده دوم، محمد بن عثمان زندگى مىکرد و نمایندگى او را انکار کرد و بر آن اصرار نمود و در نهایت از امام زمانعلیه السلام، نوشتهاى در لعن نسبت به او وارد گردید. آن مرد به دشمن اهل بیتعلیهم السلام تبدیل شد و شیعیان، او را لعن کردند و نسبت به او ابراز تنفر کردند.
بعد از هلاکت عبرتایى از طرف امام زمانعلیه السلام، نامهاى صادر گردید که او را سرزنش و نفرین نمود؛ چون بعضى از شیعیان، سرزنش عبرتایى را منکر شدند و از قاسم بن علا که از وکلاى امام زمانعلیه السلام بود، خواستند از آن حضرت نامهاى در تایید و صحت خبر انحراف عبرتایى بیاورد تا قلبها از انحراف او مطمین گردد.
جواب آن از طرف امام زمانعلیه السلام آمد که:
«قد کان امرنا نفذ الیک المتصنع ابن هلال (لارحمه الله) بماقد علمت و لم یزل – لاغفرالله له ذنبه و لا اقاله عثرته – یداخل فی امرنا بلا اذن منا و لا رضى، یستبد برایه... لایمضی من امرنا ایاه الا بما یهواه و یریده، ارداه الله بذلک فی نار جهنم.
فصبرنا علیه، حتى بتر الله – بدعوتنا – عمره و کنا قد عرفنا خبره قوما من موالینا فی ایامه (لارحمه الله) و امرناهم بالقاء ذلک الى الخاص من موالینا و نحن نبرا الى الله من ابن هلال (لارحمه الله) و ممن لا یبرا منه.
و اعلم الاسحاقی – سلمه الله – و اهل بیته بما اعلمناک من حال هذا الفاجر و جمیع من کان سیلک و یسیلک عنه من اهل بلده و الخارجین و من کان یستحق ان یطلع على ذلک، فانه لا عذر لا حد من موالینا فی التشکیک فیما روى عنا ثقاتنا، قد عرفوا باننا نفاوضهم بسرنا و نحمله ایاه الیهم و عرفنا ما یکون من ذلک ان شاء الله تعالى»؛
«همانگونه که آگاه شدهاى از طرف ما، نامهاى درباره این مرد ظاهر ساز، ابن هلال – که از رحمت خدا دور باد – صادر گردید؛ خداوند گناه او را نبخشد در کار ما، بدون اجازه و رضایت ما دخالت مىکند و استبداد راى دارد... از جانب ما کارى انجام نمىدهد، مگر به سبب هواى نفس و خواسته خودش، خداوند او را وارد آتش جهنم نماید و صبر نمودیم تا خداوند عمر او را به نفرین ما، کوتاه نماید.
اوصاف او را به دوستداران خود در زمان حیاتش – رحمت خدا از او دور باد – دادیم که به آنان امر نمودیم، این موضوع را به دوستداران خاص برسانند و ما پناه مىبریم به خدا از ابن هلال – دور باد از رحمت خدا – و هر کسى که از او دورى نمىجوید.
اى اسحاقى! درباره این فاجر، تو را مطلع نمودیم و هر کس از شهر او یا دیگر شهرها، درباره او سوال مىکند و هر کسى که مستحق این آگاهى است، او را مطلع کن؛ زیرا شک درباره اشخاص مورد وثوق ما بر احدى جایز نمىباشد؛ چون اسرار خود را به آنان بازگو مىکنیم و هر آنچه را باید بشناسند، اگر خدا بخواهد، شناختهاند.»(4)
این سومین نامهاى است که از امام زمانعلیه السلام در نکوهش عبرتایى، صادر گردیده است.
منسوب به قریهاى به نام «عبرتا» از نواحى نهروان بین بغداد و واسط مىباشد. مىگویند: از اصحاب امام هادىعلیه السلام بوده است و باز مىگویند: از اصحاب امام عسکرىعلیه السلام بوده است.
در هر حال، آن مرد، معروف به غلو، گندهگویى و بیهودهگویى بوده است و لعن و نفرین دایمى را براى خود خرید. او در اوایل از اصحاب خاص امام عسکرىعلیه السلام و محدثان ایمهعلیهم السلام بود و پنجاه و چهار مرتبه به حج رفت که 20 مرتبه با پاى پیاده بود؛ ولى دچار انحرافى بعد از انحراف دیگر گردید به طورى که امام حسن عسکرىعلیه السلام درباره او فرمود: «از صوفى ظاهرنما و ریاکار، دورى نمایید.»
ولى مشخص نیست که این فرموده از امام عسکرىعلیه السلام است یا فرزندش امام زمانعلیه السلام.
او در زمان حیات نماینده دوم، محمد بن عثمان زندگى مىکرد و نمایندگى او را انکار کرد و بر آن اصرار نمود و در نهایت از امام زمانعلیه السلام، نوشتهاى در لعن نسبت به او وارد گردید. آن مرد به دشمن اهل بیتعلیهم السلام تبدیل شد و شیعیان، او را لعن کردند و نسبت به او ابراز تنفر کردند.
بعد از هلاکت عبرتایى از طرف امام زمانعلیه السلام، نامهاى صادر گردید که او را سرزنش و نفرین نمود؛ چون بعضى از شیعیان، سرزنش عبرتایى را منکر شدند و از قاسم بن علا که از وکلاى امام زمانعلیه السلام بود، خواستند از آن حضرت نامهاى در تایید و صحت خبر انحراف عبرتایى بیاورد تا قلبها از انحراف او مطمین گردد.
جواب آن از طرف امام زمانعلیه السلام آمد که:
«قد کان امرنا نفذ الیک المتصنع ابن هلال (لارحمه الله) بماقد علمت و لم یزل – لاغفرالله له ذنبه و لا اقاله عثرته – یداخل فی امرنا بلا اذن منا و لا رضى، یستبد برایه... لایمضی من امرنا ایاه الا بما یهواه و یریده، ارداه الله بذلک فی نار جهنم.
فصبرنا علیه، حتى بتر الله – بدعوتنا – عمره و کنا قد عرفنا خبره قوما من موالینا فی ایامه (لارحمه الله) و امرناهم بالقاء ذلک الى الخاص من موالینا و نحن نبرا الى الله من ابن هلال (لارحمه الله) و ممن لا یبرا منه.
و اعلم الاسحاقی – سلمه الله – و اهل بیته بما اعلمناک من حال هذا الفاجر و جمیع من کان سیلک و یسیلک عنه من اهل بلده و الخارجین و من کان یستحق ان یطلع على ذلک، فانه لا عذر لا حد من موالینا فی التشکیک فیما روى عنا ثقاتنا، قد عرفوا باننا نفاوضهم بسرنا و نحمله ایاه الیهم و عرفنا ما یکون من ذلک ان شاء الله تعالى»؛
«همانگونه که آگاه شدهاى از طرف ما، نامهاى درباره این مرد ظاهر ساز، ابن هلال – که از رحمت خدا دور باد – صادر گردید؛ خداوند گناه او را نبخشد در کار ما، بدون اجازه و رضایت ما دخالت مىکند و استبداد راى دارد... از جانب ما کارى انجام نمىدهد، مگر به سبب هواى نفس و خواسته خودش، خداوند او را وارد آتش جهنم نماید و صبر نمودیم تا خداوند عمر او را به نفرین ما، کوتاه نماید.
اوصاف او را به دوستداران خود در زمان حیاتش – رحمت خدا از او دور باد – دادیم که به آنان امر نمودیم، این موضوع را به دوستداران خاص برسانند و ما پناه مىبریم به خدا از ابن هلال – دور باد از رحمت خدا – و هر کسى که از او دورى نمىجوید.
اى اسحاقى!(5) درباره این فاجر، تو را مطلع نمودیم و هر کس از شهر او یا دیگر شهرها، درباره او سوال مىکند و هر کسى که مستحق این آگاهى است، او را مطلع کن؛ زیرا شک درباره اشخاص مورد وثوق ما بر احدى جایز نمىباشد؛ چون اسرار خود را به آنان بازگو مىکنیم و هر آنچه را باید بشناسند، اگر خدا بخواهد، شناختهاند.»(6)
این سومین نامهاى است که از امام زمانعلیه السلام در نکوهش عبرتایى، صادر گردیده است.
ادامه دارد ....
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی