0

آسیب شناسی مهدویت

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391  9:09 PM

مدعیان دروغین مهدویت

مدعیان دروغین مهدویت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

مدعیان دروغین وکالت و نمایندگى‏

 از عجایب روزگار، این است که تعدادى از اصحاب امام هادى‏علیه السلام و امام عسکرى‏علیه السلام، علیرغم سوابق درخشان و فراوانى؛ از جمله تشرفشان به محضر امامین‏علیهما السلام و رابطه با آنها و شنیدن احادیث از آنان تا جایى که بعضى از آنها، کتابى درباره احادیثى که از یکى از امامین‏علیهما السلام شنیده، نوشته‏اند؛ اما عاقبت بد و انحراف از خط مستقیم را براى خود انتخاب کردند.

تامین مصالح شخصى، طمع در اموالى که از جانب شیعیان براى نمایندگان امام زمان‏علیه السلام، آورده شده بود، شهرت‏طلبى، ریاست‏طلبى و تبعیت از هواى نفس – که راه حق را مى‏بندد –

طبیعى است که دروغگویان در جمع شیعیان، مشکلات و شبهات اعتقادى و اجتماعى به وجود آوردند به اضافه اینکه، افکار نمایندگان حقیقى را به خود مشغول نمودند؛ زیرا کسى که به دروغ، ادعاى نمایندگى نماید، اولا سبب تشویش اذهان و خط فکرى امام‏علیه السلام مى‏شود، دوما رقیبى براى نایب حقیقى مى‏گردد.

این مسیله‏اى است که سکوت درباره آن صحیح نیست و تدارک امر، کشف حقیقت و رفع نقاب از رسوایى مدعى دروغگو، لازم است.

1 – ابومحمّد حسن شریعى‏

از اصحاب امام هادى‏علیه السلام و امام حسن عسکرى‏علیه السلام بود که به دروغ ادعا کرد، نماینده امام زمان‏علیه السلام است در حالى که شایسته این مقام نبود و به خداى تبارک و تعالى دروغ بست و به ایمه اطهار، چیزهایى نسبت داد که آنها سزاوارش نبودند و از آنها برى هستند؛ سپس کفر و الحاد او ظاهر شد که نامه‏اى از جانب امام زمان‏علیه السلام به دست نایب سوم در لعن و بیزارى از او صادر گردید و شیعیان نیز، او را لعن نمودند و نسبت به او، اظهار تنفر کردند.

2 – محمّد بن نصیر نمیرى‏

از اصحاب امام عسکرى‏علیه السلام بود و بعد از اینکه امام‏علیه السلام وفات نمود به دروغ و حیله، ادعاى نمایندگى امام زمان‏علیه السلام را نمود؛ ولى خداوند، او را رسوا کرد و نماینده دوم،بن عثمان از او دورى جست و او را لعن نمود.

آن انسان ملعون، نسبت خدایى و پروردگارى به امام هادى‏علیه السلام و عسکرى‏علیه السلام داد و ادعا کرد، فرستاده امام هادى‏علیه السلام است.(1)

درباره تناسخ مى‏گفت(2) و حکم به مباح بودن ازدواج با محارم و لواط داد.(3)

به این چرندیات اکتفا مى‏نماییم که نامه عمل این مرد سیاه و خبیث را کشف و انحراف و سوء عاقبت او را عیان نمود.

3 – احمد بن هلال عبرتائى‏

منسوب به قریه‏اى به نام «عبرتا» از نواحى نهروان بین بغداد و واسط مى‏باشد. مى‏گویند: از اصحاب امام هادى‏علیه السلام بوده است و باز مى‏گویند: از اصحاب امام عسکرى‏علیه السلام بوده است.

در هر حال، آن مرد، معروف به غلو، گنده‏گویى و بیهوده‏گویى بوده است و لعن و نفرین دایمى را براى خود خرید. او در اوایل از اصحاب خاص امام عسکرى‏علیه السلام و محدثان ایمه‏علیهم السلام بود و پنجاه و چهار مرتبه به حج رفت که 20 مرتبه با پاى پیاده بود؛ ولى دچار انحرافى بعد از انحراف دیگر گردید به طورى که امام حسن عسکرى‏علیه السلام درباره او فرمود: «از صوفى ظاهرنما و ریاکار، دورى نمایید.»

ولى مشخص نیست که این فرموده از امام عسکرى‏علیه السلام است یا فرزندش امام زمان‏علیه السلام.

او در زمان حیات نماینده دوم، محمد بن عثمان زندگى مى‏کرد و نمایندگى او را انکار کرد و بر آن اصرار نمود و در نهایت از امام زمان‏علیه السلام، نوشته‏اى در لعن نسبت به او وارد گردید. آن مرد به دشمن اهل بیت‏علیهم السلام تبدیل شد و شیعیان، او را لعن کردند و نسبت به او ابراز تنفر کردند.

بعد از هلاکت عبرتایى از طرف امام زمان‏علیه السلام، نامه‏اى صادر گردید که او را سرزنش و نفرین نمود؛ چون بعضى از شیعیان، سرزنش عبرتایى را منکر شدند و از قاسم بن علا که از وکلاى امام زمان‏علیه السلام بود، خواستند از آن حضرت نامه‏اى در تایید و صحت خبر انحراف عبرتایى بیاورد تا قلب‏ها از انحراف او مطمین گردد.

جواب آن از طرف امام زمان‏علیه السلام آمد که:

«قد کان امرنا نفذ الیک المتصنع ابن هلال (لارحمه الله) بماقد علمت و لم یزل – لاغفرالله له ذنبه و لا اقاله عثرته – یداخل فی امرنا بلا اذن منا و لا رضى، یستبد برایه... لایمضی من امرنا ایاه الا بما یهواه و یریده، ارداه الله بذلک فی نار جهنم.

فصبرنا علیه، حتى بتر الله – بدعوتنا – عمره و کنا قد عرفنا خبره قوما من موالینا فی ایامه (لارحمه الله) و امرناهم بالقاء ذلک الى الخاص من موالینا و نحن نبرا الى الله من ابن هلال (لارحمه الله) و ممن لا یبرا منه.

و اعلم الاسحاقی – سلمه الله – و اهل بیته بما اعلمناک من حال هذا الفاجر و جمیع من کان سیلک و یسیلک عنه من اهل بلده و الخارجین و من کان یستحق ان یطلع على ذلک، فانه لا عذر لا حد من موالینا فی التشکیک فیما روى عنا ثقاتنا، قد عرفوا باننا نفاوضهم بسرنا و نحمله ایاه الیهم و عرفنا ما یکون من ذلک ان شاء الله تعالى‏»؛

«همان‏گونه که آگاه شده‏اى از طرف ما، نامه‏اى درباره این مرد ظاهر ساز، ابن هلال – که از رحمت خدا دور باد – صادر گردید؛ خداوند گناه او را نبخشد در کار ما، بدون اجازه و رضایت ما دخالت مى‏کند و استبداد راى دارد... از جانب ما کارى انجام نمى‏دهد، مگر به سبب هواى نفس و خواسته خودش، خداوند او را وارد آتش جهنم نماید و صبر نمودیم تا خداوند عمر او را به نفرین ما، کوتاه نماید.

اوصاف او را به دوستداران خود در زمان حیاتش – رحمت خدا از او دور باد – دادیم که به آنان امر نمودیم، این موضوع را به دوستداران خاص برسانند و ما پناه مى‏بریم به خدا از ابن هلال – دور باد از رحمت خدا – و هر کسى که از او دورى نمى‏جوید.

اى اسحاقى! درباره این فاجر، تو را مطلع نمودیم و هر کس از شهر او یا دیگر شهرها، درباره او سوال مى‏کند و هر کسى که مستحق این آگاهى است، او را مطلع کن؛ زیرا شک درباره اشخاص مورد وثوق ما بر احدى جایز نمى‏باشد؛ چون اسرار خود را به آنان بازگو مى‏کنیم و هر آنچه را باید بشناسند، اگر خدا بخواهد، شناخته‏اند.»(4)

این سومین نامه‏اى است که از امام زمان‏علیه السلام در نکوهش عبرتایى، صادر گردیده است.

3 – احمد بن هلال عبرتائى‏

منسوب به قریه‏اى به نام «عبرتا» از نواحى نهروان بین بغداد و واسط مى‏باشد. مى‏گویند: از اصحاب امام هادى‏علیه السلام بوده است و باز مى‏گویند: از اصحاب امام عسکرى‏علیه السلام بوده است.

در هر حال، آن مرد، معروف به غلو، گنده‏گویى و بیهوده‏گویى بوده است و لعن و نفرین دایمى را براى خود خرید. او در اوایل از اصحاب خاص امام عسکرى‏علیه السلام و محدثان ایمه‏علیهم السلام بود و پنجاه و چهار مرتبه به حج رفت که 20 مرتبه با پاى پیاده بود؛ ولى دچار انحرافى بعد از انحراف دیگر گردید به طورى که امام حسن عسکرى‏علیه السلام درباره او فرمود: «از صوفى ظاهرنما و ریاکار، دورى نمایید.»

ولى مشخص نیست که این فرموده از امام عسکرى‏علیه السلام است یا فرزندش امام زمان‏علیه السلام.

او در زمان حیات نماینده دوم، محمد بن عثمان زندگى مى‏کرد و نمایندگى او را انکار کرد و بر آن اصرار نمود و در نهایت از امام زمان‏علیه السلام، نوشته‏اى در لعن نسبت به او وارد گردید. آن مرد به دشمن اهل بیت‏علیهم السلام تبدیل شد و شیعیان، او را لعن کردند و نسبت به او ابراز تنفر کردند.

بعد از هلاکت عبرتایى از طرف امام زمان‏علیه السلام، نامه‏اى صادر گردید که او را سرزنش و نفرین نمود؛ چون بعضى از شیعیان، سرزنش عبرتایى را منکر شدند و از قاسم بن علا که از وکلاى امام زمان‏علیه السلام بود، خواستند از آن حضرت نامه‏اى در تایید و صحت خبر انحراف عبرتایى بیاورد تا قلب‏ها از انحراف او مطمین گردد.

جواب آن از طرف امام زمان‏علیه السلام آمد که:

«قد کان امرنا نفذ الیک المتصنع ابن هلال (لارحمه الله) بماقد علمت و لم یزل – لاغفرالله له ذنبه و لا اقاله عثرته – یداخل فی امرنا بلا اذن منا و لا رضى، یستبد برایه... لایمضی من امرنا ایاه الا بما یهواه و یریده، ارداه الله بذلک فی نار جهنم.

فصبرنا علیه، حتى بتر الله – بدعوتنا – عمره و کنا قد عرفنا خبره قوما من موالینا فی ایامه (لارحمه الله) و امرناهم بالقاء ذلک الى الخاص من موالینا و نحن نبرا الى الله من ابن هلال (لارحمه الله) و ممن لا یبرا منه.

و اعلم الاسحاقی – سلمه الله – و اهل بیته بما اعلمناک من حال هذا الفاجر و جمیع من کان سیلک و یسیلک عنه من اهل بلده و الخارجین و من کان یستحق ان یطلع على ذلک، فانه لا عذر لا حد من موالینا فی التشکیک فیما روى عنا ثقاتنا، قد عرفوا باننا نفاوضهم بسرنا و نحمله ایاه الیهم و عرفنا ما یکون من ذلک ان شاء الله تعالى‏»؛

«همان‏گونه که آگاه شده‏اى از طرف ما، نامه‏اى درباره این مرد ظاهر ساز، ابن هلال – که از رحمت خدا دور باد – صادر گردید؛ خداوند گناه او را نبخشد در کار ما، بدون اجازه و رضایت ما دخالت مى‏کند و استبداد راى دارد... از جانب ما کارى انجام نمى‏دهد، مگر به سبب هواى نفس و خواسته خودش، خداوند او را وارد آتش جهنم نماید و صبر نمودیم تا خداوند عمر او را به نفرین ما، کوتاه نماید.

اوصاف او را به دوستداران خود در زمان حیاتش – رحمت خدا از او دور باد – دادیم که به آنان امر نمودیم، این موضوع را به دوستداران خاص برسانند و ما پناه مى‏بریم به خدا از ابن هلال – دور باد از رحمت خدا – و هر کسى که از او دورى نمى‏جوید.

اى اسحاقى!(5) درباره این فاجر، تو را مطلع نمودیم و هر کس از شهر او یا دیگر شهرها، درباره او سوال مى‏کند و هر کسى که مستحق این آگاهى است، او را مطلع کن؛ زیرا شک درباره اشخاص مورد وثوق ما بر احدى جایز نمى‏باشد؛ چون اسرار خود را به آنان بازگو مى‏کنیم و هر آنچه را باید بشناسند، اگر خدا بخواهد، شناخته‏اند.»(6)

این سومین نامه‏اى است که از امام زمان‏علیه السلام در نکوهش عبرتایى، صادر گردیده است.

ادامه دارد ....

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها