گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
پنج شنبه 26 مرداد 1391 1:09 PM
جام جم:هراس آمريكا از باتلاق سوريه
«هراس آمريكا از باتلاق سوريه»عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم كترسيدمحمد حسيني است كه در آن ميخوانيد؛باراك اوباما در سال 2007، درست يك سال قبل از ورودش به كاخ سفيد، در انتقاد به حمله آمريكا به عراق، دو راهبرد نظامي را براي آمريكا تعريف كرده بود. اولين راهبرد نظامي، جنگ گزينشي(War of choice) و از ديدگاه وي حمله نئومحافظهكاران به عراق در سال 2003 نمونه اين راهبرد نظامي بود.
راهبرد دوم، جنگ ضروري (War of necessity) نام گرفت كه از ديدگاه اوباما، حمله به افغانستان براساس اين راهبرد تبيين ميشود. اوباما حمله به عراق را نادرست و حمله به افغانستان را اقدامي درست خوانده بود چرا كه افغانستان پايگاه اصلي و آدرس اصلي القاعده بود، افكار عمومي و جامعه بينالملل اقدام نظامي آمريكا را عليه طالبان هضم ميكرد و مهمتر آنكه جنگ افغانستان يك جنگ ضروري بود و از ديدگاه اوباما، الزامات مبارزه با تروريسم، اين تهاجم نظامي را توجيه ميكرد.
اوباما با ورود به كاخ سفيد اعلام كرد سياست خارجيدولتش دوري از يكجانبهگرايي و براساس استفاده از ظرفيتهاي نهادهاي بينالمللي و همپيمانان آمريكا خواهد بود تا اهداف كلان آمريكا در سياست خارجي را محقق كند. ديدگاه نظامي او نيز مبني بر نفي جنگ گزينشي و تأئيد جنگ ضروري، در وزارت دفاع آمريكا حاكم شد.
راهبرد آمريكا در بحران سوريه در چارچوب همان سياست خارجي اوباما در سال 2008 تعريف شده است. در اين چارچوب آمريكا تلاش ميكند به طور آشكار وارد جنگ نشود بلكه با ايجاد اجماع بينالمللي عليه بشار اسد و با كمك همپيمانان منطقهاي خود، جنگ نيابتي عليه سوريه را ادامه دهد.
در اين مسير اتحاديه عرب و كشورهايي نظير قطر و تركيه، نقش آوانگارد را براي آمريكا ايفا ميكنند. هدف حداقلي آمريكا در سوريه تداوم بيثباتي با حاكميت نيمبند بشاراسد و هدف حداكثري و عالي آمريكا، سقوط اسد و جايگزيني حكومتي همراه با آمريكا است.
براي دولت اوباما اما ادامه جنگ نيابتي در سوريه يك خط قرمز دارد و آن زماني است كه ارتش سوريه بتواند بر معارضان پيروز شود و بخصوص كنترل كامل حلب را در دست بگيرد. در صورت شكست معارضان در حلب، ممكن است راهبرد نظامي اوباما در سوريه از جنگ نيابتي به جنگ ضروري تغيير پيدا كند و مداخله آشكار نظامي در سوريه ضرورت يابد.
دولت اوباما تلاش ميكند تا پيش از انتخابات رياست جمهوري آمريكا وارد مداخله آشكار نظامي در سوريه نشود از اين رو تلاش ميكند تا معارضان تحليلرفته سوري را با كمك متحدان منطقهاي خود و بخصوص تركيه تقويت كند. تحركات اخير ديپلماتيك جبههغربي ـ عربي عليه سوريه را بايد در اين چارچوب تبيين كرد.
آنها نگران شكست معارضان سوري هستند پس كمكهاي مالي و تسليحاتي خود را آشكارتر از گذشته نشان ميدهند و براي مداخله احتمالي نظامي در سوريه برنامهريزي ميكنند. سفر اخير وزير امورخارجه آمريكا به تركيه به همين منظور صورت گرفت. هيلاري كلينتون اعلامكرد آمريكا و تركيه در حال بررسي طرحهايي براي حمايت از مخالفان دولت سوريه هستند.
او در استانبول اعلام كرد هر دو كشور در حال آماده شدن براي واكنش مناسب در صورت سرنگوني احتمالي دولت بشار اسد در سوريه هستند اما صحنه بازي در سوريه به ما ميگويد كه اين دو كشور در واقع در حال آماده شدن براي واكنش مناسب در صورت سرنگوني معارضان هستند به همين دليل خانم كلينتون در ادامه ميگويد: هدف اصلي ما سرعت دادن به (روند) پايان خونريزي و رژيم اسد است.
جبهه غربي ـ عربي تلاش ميكند تا براي دوري از هزينههاي سياسي مداخله نظامي در سوريه، تا جايي كه امكان دارد معارضان را در سوريه و بخصوص در جبهه حلب فعال نگه دارد. كمك 82 ميليون دلاري آمريكا به نام پناهجويان و به كام معارضان، آخرين برگههاي آمريكا براي عدم ورود به باتلاقي به نام سوريه است.
كيهان:سقوط اسرائيل موانعي كه برداشته شد
«سقوط اسرائيل موانعي كه برداشته شد»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛«من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاي اسلامي مي خواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن بهم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مي كنم كه آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و مي تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان اعلام نمايند»(صحيفه نور، ج 8، ص 229)
اعلام يك روز در «تقويم اسلامي» به عنوان روز قدس، سرآغاز يك تحول بسيار مهم نه تنها در سرنوشت فلسطين بلكه در سرنوشت جهان اسلام گرديد و از اين رو حتي بعد از آزادي قدس و فلسطين اين روز اهميت خود را در ميان ملل مسلمان حفظ خواهد كرد.
اعلام روز جهاني قدس در روز 16 مرداد 58 در شرايطي انجام شد كه كشورهاي عربي رسما سلاح مبارزه با رژيم غاصب فلسطين را زمين گذاشته بودند انعقاد قرارداد كمپ ديويد بين رژيم صهيونيستي و مصر در واقع فرو ريختن آخرين ديوار دفاعي عربي در مقابل اسرائيل بود و همه پيش بيني ها از پايان يافتن كشور و ملتي بنام فلسطين حكايت مي كرد.
ابتكار حضرت امام خميني (ره) در ناميدن روزي بنام قدس به اين توطئه خطرناك كه نه تنها فلسطين بلكه كل جهان اسلام را تهديد مي كرد، آسيب جدي وارد نمود وقتي كشور بزرگ ايران به دفاع از فلسطين وارد ميدان شد و همه دولت ها و ملت ها را به حضور جدي در صحنه تا محو رژيم غاصب دعوت كرد، جاي خالي رژيم هاي عربي در مبارزه پر شد و نيروي تازه اي به پيكره فلسطين وارد گرديد.
راهپيمايي هاي روز قدس و تظاهرات برائت از مشركين در مكه كه تمركز خاصي روي موضوع آزادسازي فلسطين داشت به مرور آثار ماندگاري در جوامع اسلامي بر جاي گذاشت و يكي دو سال بعد جريان اسلامي از درون سرزمين فلسطين و از بين جوانان شكل گرفت.
سازمانهايي نظير حماس و جهاد اسلامي با هدف آزادسازي سرزمين فلسطين به وجود آمدند و چند سال بعد (1366) اولين انتفاضه فلسطيني موسوم به «انتفاضه سنگ» شكل گرفت.
با شروع اين حركت پرونده فلسطين از دست گروهها و افراد سازشكار فلسطيني و كشورهاي عرب وابسته به آمريكا خارج شد و به دست جوانان و جريانات جديد و در سطح منطقه اي بدست ايران افتاد. اين موضوع عملا فلسطين را وارد فضاي جديدي كرد. همزمان با اين روند حزب اله در لبنان شكل گرفت كه مقابله با اشغالگران قدس را در دستور كار خود داشت. حزب اله توانست ضربات سنگيني را در فاصله سالهاي 1363 تا 1379 به رژيم غاصب بزند و براي اولين بار طعم شكست را به اين رژيم بچشاند. پيروزي هاي پي در پي حزب اله اين نكته را به اثبات رساند كه براي غلبه بر اين رژيم مي توان روش هاي جديدي اتخاذ كرد. تاثير اين پيروزي ها بر فلسطيني ها، احياء خودباوري بود و از اين رو دردسرهاي اسرائيل كه با پيروزي انقلاب ايران در محيط منطقه اي شروع شده بود در سرزمين هاي اشغالي به اوج خود رسيد.
شروع انتفاضه فلسطيني در درون سرزمين هاي فلسطين، رويكردهاي تهاجمي اسرائيل را به رويكردهاي تدافعي تبديل كرد و در عين حال به ثبات دولت ها و سياست هاي اين رژيم ضربه جدي وارد نمود در نهايت اين روند اسرائيل را واداشت كه در سال 1384 از منطقه غزه عقب بنشيند و برگزاري انتخابات فلسطين را در كرانه باختري، قدس-شرقي و غزه بپذيرد. اين در حالي بود كه تل آويو از يك سو مرزهاي كنوني با مصر، لبنان، اردن و سوريه را قبول نداشت و به دوردست ها (نيل تا فرات) مي نگريست و از سوي ديگر وجود دولت، كشور و ملتي بنام فلسطين را نافي موجوديت و آينده اسرائيل ارزيابي مي كرد.
حركت دين محورانه فلسطيني ها در داخل به مرور محيط منطقه اي را هم تحت تاثير جدي قرار داد. مردم عرب وقتي سستي دولت هاي خود و همزمان استقامت حزب اله و حماس و... را در برابر رژيم صهيونيستي و غرب مشاهده كردند به چند جمعبندي روشن رسيدند؛ 1- مي توان بر اراده و ارابه غرب و رژيم صهيونيستي و رژيم هاي همگرا و يا مشابه آنان پيروز شد حتي اگر دولت ها همراهي نكنند 2- جوانان مي توانند محور تحول قرار بگيرند حتي اگر سازمانهاي قديمي با آنان همراه نباشند 3- مقاومت جوانان در برابر رژيم هاي مورد حمايت آمريكا به پيروزي قطعي مي رسد حتي اگر همه عوامل مادي در خدمت اين رژيم ها باشند.
انتفاضه لبنان و فلسطين و بخصوص نتايج حيرت آور دو جنگ 33 و 22 روزه، نيروهاي فراواني را در سطح مجامع جوان جهان عرب وارد ميدان كرد و امواج تحول جهان عرب را در بر گرفت. اولين نشانه هاي تحول روحي جوانان در يمن نمودار گرديد. جوانان حوثي در استانهاي صعده، عمران و حجّه با شعار مرگ بر آمريكا، مرگ بر اسرائيل و النصر للاسلام وارد ميدان شدند و در شش جنگ در فاصله سالهاي 1382 تا 1388 رژيم وابسته علي عبداله صالح را شكست دادند. آنان بخصوص در جنگ ششم - در فاصله شهريور تا بهمن 88- آنچنان رشادت به خرج دادند كه صالح ناچار به استفاده از نيروي زرهي و هوايي عربستان و اردن گرديد و با اين وجود نتوانست نيروهاي حوثي را مهار گرداند و دخالت عربستان هم منجر به از دست دادن حدود 35 پايگاه و پادگان مرزي خود شد. حوثي ها در يمن در حالي به پيروزي رسيدند كه امكان دريافت هيچ كمكي از خارج نداشتند چرا كه استانهاي صعده، حجه و عمران از شمال در محاصره عربستان و از غرب، جنوب و شرق در محاصره رژيم يمن بودند و صهيونيست ها به همراه عربستان، اردن و مصر بشدت درياي سرخ را براي اينكه هيچ كمكي به حوثي ها نرسد، تحت كنترل داشتند ولي با اين وجود جنگ فقط زماني به پايان رسيد كه صالح شرايط حوثي ها را پذيرفت!
حدود 10ماه پس از پيروزي حوثي ها بر رژيم صالح در يمن، حركت جوانان در تونس شروع شد و به فرار بن علي انجاميد. رژيم بن علي به خوبي مي دانست كه قوي تر از رژيم صالح نبوده و لذا قادر به مقاومت نيست از اين رو حدود يك ماه پس از آغاز نهضت جوانان، فرو پاشيد. دامنه حركت جوانان 10روز پس از فرار بن علي به مصر رسيد و ظرف سه هفته تومار رژيم مستحكم مبارك را درهم پيچيد. اين در حالي بود كه مبارك از پشتيباني منسجم و نسبتا قاطع نزديك به 5/2ميليون نفر نيروي امنيتي، نظامي و پليس برخوردار بود و غرب با قاطعيت و حساسيت تمام از رژيم او حمايت مي كرد و اين حكايت در جاهاي ديگر ادامه پيدا كرد و هنوز ادامه دارد و بدون ترديد در ابعاد و دايره گسترده تر ادامه خواهد يافت.
اگر از منظري تاريخي و با نگاه به ريشه ها به صحنه تحولات كنوني منطقه عربي نگاه بياندازيم درمي يابيم كه خشت اول تحول را انقلاب ايران شكل داد و اعلام روز جهاني قدس و دعوت مسلمانان به بازيابي هويت خود نقش اساسي در گسترش فكر «مقاومت» داشته است. در اين بين فلسطين نقش دوجانبه اي را ايفا كرده است از يك سو مظلوميتي كه بر فلسطيني ها بخصوص در سه دهه گذشته رفت مظلوميتي بود كه نه تنها رژيم صهيونيستي و آمريكا بلكه رژيم هاي عرب منطقه -بخصوص رژيم سابق مصر و رژيم عربستان- به وجود آورده اند و از اين رو مقابله با ظلمي كه بر فلسطيني ها مي رود منوط به مقابله با رژيم هاي عرب هم پيمان رژيم صهيونيستي گرديد و از سوي ديگر در اذهان جوانان عرب دفاع از آرمان فلسطين نه فقط به معناي آزادسازي فلسطين بلكه آزادسازي همه سرزمين هاي اسلامي از سيطره غرب و رژيم صهيونيستي تلقي شد. با اين وصف بيراه نيست اگر بگوييم همه چيز از اعلام يك روز خاص به نام روز قدس آغاز گرديد.
حضرت امام خميني(ره) فلسطين و قدس را از چند منظر مورد توجه قرار دادند. يك منظر خود فلسطين و قدس بعنوان قطعه اي از پيكره اسلام كه به تصرف كفار درآمده و بر همه مسلمانان واجب است كه براي آزادسازي آن خود را مجهز نمايند. منظر ديگر امام، فلسطين و قدس بعنوان عامل وحدت بخش جهان اسلام در برابر سيطره غرب بود. امام علاج واقعي جهان اسلام را در اتحاد و اتفاق مي دانستند و ندا مي دادند كه: «اي قطره هاي جدا از اقيانوس قرآن به اين اقيانوس الهي متصل شويد تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد.»
(صحيفه نور، ج17، ص 30) و از همين رو مي فرمودند روز قدس فقط روز فلسطين نيست بلكه روز جهان اسلام است. منظر ديگر امام اين بود كه اشغال فلسطين همه ماجرا نيست بلكه مقدمه اشغال و يا سيطره غرب بر همه جهان اسلام است و «دولت هاي بزرگ با ايجاد اسرائيل دنبال اين نقشه اند كه تمامي كشورهاي عربي را به همان سرنوشت فلسطين دچار كنند.» (صحيفه نور، ج1،ص 193)
امام از منظر ديگر در بحث آزادي فلسطين، دولت ها را سد راه و نه همراه مي دانستند و بر شكستن اين سدها تاكيد داشتند و از منظر ديگر، امام، غرب و بخصوص آمريكا را عامل اصلي پيدايي و تداوم حيات رژيم غاصب مي دانستند و معتقد بودند از ميان بردن رژيم صهيونيستي منوط به از ميان رفتن نفوذ غرب در ممالك اسلامي است.
... و امروز 33 سال از روزي كه امام روز قدس را در تقويم اسلامي به ثبت رساندند مي گذرد. امروز بيش از هر زماني آزادسازي فلسطين محتمل و نزديك شده است. چرا كه مسلمانان به وحدت حول محور فلسطين نزديك شده اند، رژيم هاي هم پيمان غرب بطور جدي تضعيف شده اند، بيداري مسلمانان در برابر نقشه هاي غرب بالا رفته است. از نفوذ غرب و بويژه آمريكا در كشورهاي اسلامي بشدت كاسته شده و جوانان بي توجه به موافقت يا مخالفت دولت هاي خود وارد صحنه دفاع از فلسطين و استقلال ساير كشورهاي اسلامي شده اند و جداي از اين دلايل رژيم صهيونيستي در درون با چالش جدي مواجه گرديده است.
براساس آمارهاي رژيم صهيونيستي، جمعيت يهوديان در فلسطين اينك به 5/4 ميليون نفر رسيده است و حال آنكه براساس گزارش هايي كه بعضا در مطبوعات چاپ تل آويو هم درج شده اند، از اين تعداد حدود 5/1ميليون نفر داراي تابعيت دوگانه اند يعني هم زمان شهروند دو كشور به حساب مي آيند و در واقع 5/1ميليون نفر از يهوديان اسرائيلي در طول سال در خارج از سرزمين فلسطين زندگي كرده و بين يك تا 4 هفته در سال در اين سرزمين زندگي مي كنند بنابراين جمعيت واقعي يهودي دولت غاصب اسرائيل از 3 ميليون نفر تجاوز نمي كند.
اين در حالي است كه همين الان مجموعه فلسطيني هايي كه در 27 هزار كيلومتر مربع مساحت سرزمين فلسطين زندگي مي كنند از مرز 5/4ميليون نفر فراتر مي روند كه در اين بين بيش از يك ميليون نفر از آنان در سرزمين هاي 1948 زندگي مي كنند. بنابراين اگر شهروندان ساكن هويت يك سرزمين را معين مي كنند، فلسطين عليرغم آنكه حدود 5 ميليون نفر از ساكنان طبيعي خود را در فاصله سالهاي 1948تا 1967 از دست داده است اما كماكان داراي اكثريتي عرب و مسلمان است.
خراسان:معادلات حلب سناريوي اجلاس مکه را ناتمام گذاشت
«معادلات حلب سناريوي اجلاس مکه را ناتمام گذاشت»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محي الدين ساجدي است كه در آن ميخوانيد؛اجلاس فوق العاده سران سازمان همکاري هاي اسلامي که از بامداد چهارشنبه در مکه آغاز شده است امروز با صدور بيانيه اي نهايي که انتظار مي رود تصميم گيري درباره تعليق عضويت سوريه در سازمان همکاري هاي اسلامي يکي از بندهاي آن باشد به کار خود پايان مي دهد. قطعا براي ارزيابي دقيق اين نشست بايد منتظر بود تا بيانيه پاياني اين اجلاس صادر شود.
اگر در اين اجلاس تعليق عضويت سوريه به تصويب برسد اين نخستين بار خواهد بود که يک کشور اسلامي از مجموعه کشورهاي اسلامي منزوي مي شود اقدامي که به نوعي درخواست غيررسمي براي تغيير رژيم در سوريه تلقي مي شود. عربستان و برخي کشورها که در جبهه ضد سوري قرار دارند حساب ويژه اي بر روي تحولات جاري در سوريه و به ويژه حلب باز کرده بودند و تصورشان بر اين بود که مخالفان بشار اسد تا زمان برگزاري اجلاس مکه مي توانند کار در حلب را يکسره کنند.
براساس سناريويي که به ظاهر بسياري آن را تاييد مي کنند قرار بوده منطقه حلب به عنوان «منطقه آزاد شده» اعلام شود سپس در اين منطقه دولت موقت اعلام موجوديت کند همزمان آمريکا و گروهي از کشورها که به نام دوستان سوريه معروف هستند دولت موقت را به رسميت بشناسند و در ادامه دولت موقت خواستار برقراري منطقه پرواز ممنوع شود آن موقع زماني که کشورهاي اسلامي تشکيل جلسه مي دهند خيلي ازمشکلات سوريه حل شده و اجلاس مکه اين امکان را به عربستان سعودي و برخي کشورهاي ديگر مي داد که خواستار به رسميت شناختن دولت موقت شوند اما گويا برتري و توفق ارتش سوريه در دمشق و حلب و بيرون راندن نسبي مخالفان مسلح از اين مناطق برخلاف پيش بيني ها بوده و چينش پازل هايي از سناريوي مذکور را با وقفه و تغيير مواجه کرده است.
مطرح شدن پيشنهاد تعليق عضويت سوريه در سازمان همکاري هاي اسلامي به نظر يکي از اين تغييرات مي باشد. موضوع ديگري که درباره اجلاس مکه بايد به آن اشاره کرد پيشنهاد ملک عبدا... پادشاه عربستان براي تشکيل مرکز و دبيرخانه مشخصي در رياض براي گفت وگو ميان مذاهب و فرق اسلامي به منظور نزديک کردن ديدگاه هاي اين مذاهب مي باشد.
از مقام عاليرتبه کشوري که شيوخ وهابي آن ديگر مذاهب و فرقه هاي اسلامي را به رسميت نمي شناسند چنين پيشنهادي البته جاي تعجب و خوشبختي دارد اما نبايد از نظر دور داشت که چنين اقدامي مي تواند يک گام براي نزديک شدن به شيعيان داخل عربستان که اين روزها در منطقه الشرقيه وقطيف با اعتراض هاي پياپي خود چالش جدي را براي حاکمان آل سعود پديد آورده اند تلقي شود.
سران کشورهاي اسلامي در اجلاس مکه عکس هاي يادگاري زيادي با يکديگر گرفتند اما بايد منتظر ماند که چه اتفاقي در آينده رقم خواهد خورد چرا که به صورت معمول سران کشورهاي اسلامي تا به حال به صورت جمعي قدم هماهنگ و مثبتي براي جهان اسلام برنداشته اند.
جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ماه مبارك رمضان سومين دهه خود را نيز سپري ميكند و سفره ضيافت الهي كه در اين ماه به روي بندگان گشوده شده بود، رفته رفته، دامن كشان از كف ميرود. آخرين شب از ليالي قدر نيز گذشت به اين اميد كه خداوند رحمان ما را در پناه رحمت واسعهاش آمرزيده باشد ولي چه كنيم كه هنوز بيش از آنكه تهديدهاي خارجي، نظام را در معرض مخاطره قرار داده باشد، هواهاي نفساني و ندانم كاريها، دشمن درجه اول ماست.
هر چند نميتوان از خصومت و دسيسه گريهاي دشمن خارجي غافل نشست كه در هر لحظه به فكر براندازي نظام بوده و همه نيرو و توان خود را نيز به كار انداخته است ولي منيتها، قانون شكنيها، بيتدبير يها و منفعت طلبيهاي وحدت شكن داخلي، وفاق و منافع ملي را در معرض تهديد قرار داده و همچون تيري به پهلوي اين ملت وارد ميشود. پس اينك كه در روزهاي واپسين ماه رمضان بسر ميبريم و وقت به شدت تنگ است، دلسوزان نظام بايد با استفاده از قدرت معنوي و اخلاقي اين ماه، جامعه را به وحدت، مدارا، حلم، معرفت و اخلاق رهنمودن شده و بنيه معنوي ملت را براي مقابله با توطئههاي خارجي افزايش دهند.
سالهاست كه آخرين جمعه ماه مبارك رمضان كه امروز در آستانه آن قرار داريم، به نماد بيداري جهان اسلام و همبستگي ملتها با مردم مظلوم فلسطين تبديل شده است. سال 58، درست چند ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و همزمان با شروع دور تازهاي از جنايات رژيم اشغالگر صهيونيستي، امام خميني طي پيامي، روز جمعه آخر ماه مسلمين جهان را به همبستگي اسلامي در اين روز بزرگ فرا خوانده و آن روز را، روز "حيات اسلام" ناميدند.
از آن پس همه ساله شاهد برگزاري راهپيماييهاي گسترده مردمي در آخرين جمعه ماه رمضان در ايران و ديگر كشورهاي اسلامي اگر رژيمهاي حاكم بر آنها، اجازه برگزاري تظاهرات مردمي را بدهند، هستيم كه با شعارهاي كوبنده مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، خواستار رهايي بيت المقدس از چنگال نظام صهيونيستي ميشوند و با حضور پرشور خويش، حمايت شان را از مردم فلسطين و مبارزات آنان تا آزادي قدس شريف اعلام ميكنند.
از اين رو ملت ايران، فردا همگام با ديگر ملتهاي مسلمان، با قلوبي سرشار از عطر روحبخش بهار قرآني و مالامال از فيوضات ضيافت رحماني، با حضور پرشور خويش، اقتدار و عظمت مسلمانان را به نمايش خواهد گذاشت و به استكبار جهاني و خائنان به آرمانهاي فلسطين كه امسال به نحو مرموزانهاي به دنبال به فراموشي سپردن موضوع فلسطين و خارج كردن آزادي قدس از دستور كار مسلمانان جهان و پيش كشيدن موضوع انحرافي مبارزه با دولت سوريه به عنوان خط مقدم مبارزه با رژيم صهيونيستي هستند، خواهند فهماند كه مسلمانان جهان هرگز از اصول و آرمانهاي خود كه آزادي قدس شريف از چنگال صهيونيستهاي غاصب است، دست نخواهند كشيد و به مبارزان فلسطيني اين پيام را ميدهند كه در مبارزه عليه اشغالگران قدس شريف، تنها نيستند و تمامي مسلمانان جهان - برخلاف دولتهاي سازشكار - همواره يار و ياور آنها خواهند بود.
وقوع زلزله نسبتاً شديد در نخستين روز از هفته جاري در 5 استان شمالغرب كشور بويژه آذربايجان شرقي، قلب ملت ايران را آزاده خاطر و متألم ساخت. در اين زمين لرزه كه مركز آن شهر اهر، ورزقان و هريس در استان آذربايجان شرقي بود بيش از 300 تن از هموطنان عزيز جان خود را از دست داده، صدها تن ديگر مجروح شده و چندين روستا به طور كامل تخريب گرديد. اين زلزله از آنچنان شدتي برخوردار بود كه استانهاي آذربايجان غربي، اردبيل، زنجان و گيلان را نيز لرزاند.
ناگفته پيداست كه ايران بر روي كمربند حوادث و سوانح جهاني قرار گرفته و گسلهاي متعددي از آن عبور ميكند، به همين دليل همواره در معرض زلزلههاي نسبتاً شديد قرار دارد كه همه ساله تعدادي از هموطنانمان را به كام خود ميكشد. همه معتقدند كه حادثه خبر نميكند و هر لحظه ممكن است اتفاق بيفتد و تنها چيزي كه ميتواند از ابعاد و خسارت بار آن بكاهد، رعايت موارد پيشگيري، مقاومسازي ساختمانها و مديريت بحران است و اين درست همان نقطهاي است كه ما را بيشتر از ديگر كشورها آسيبپذير كرده است.
درباره كمكرساني و مديريت بحران اين حادثه دلخراش، حرف و حديثها و روايتهاي متفاوتي وجود دارد كه فعلاً جاي بحث آن نيست ولي اگر مطمئناً وزارت كشور و ديگر سازمانهاي مرتبط و مسئول بتوانند به درستي با حوادث غيرمترقبه برخورد كنند و مديريت مناسبي بر آن اعمال كنند، قطعاً در تسكين آلام حادثه ديدگان و مرهم دل بازماندگان مؤثر خواهد افتاد.
از موضوعات ديگري كه در اين واقعه باعث تأثر زلزله زدگان شد، عملكرد نامناسب رسانه ملي در نخستين روز حادثه و بيتفاوتي در اعلام خبرهاي اوليه زلزله بود كه آنقدر ضعيف و غيرقابل توجيه بود كه انتقاد همگان را بدنبال داشت. از اين رو هر چند مديران صدا و سيما سعي ردند در روزهاي بعد به جبران مافات بپردازند ولي عدم توازن و تعادل در مديريت اخبار باعث ايجاد افراطگري در عرصه خبررساني گرديد.
نكته ديگري كه گله مندي زلزله زدگان را باعث ميشود، وعده و وعيدهاي پي در پي مسئولان در رسيدگي به حادثهديدگان، پرداخت كمكهاي مالي و بازسازي در اسرع وقت است كه متأسفانه سابقه نشان داده رسيدگي و پيگيري امور بعد از روزهاي نخست، فراموش شده و زلزله زدگان به حال خود رها ميشوند.
در بررسي رويدادهاي خارجي، اين هفته نيز تحولات سوريه محور اصلي اخبار و گزارشهاي خبري رسانهها بود. درحالي كه دولت سوريه بر اكثر مناطق حساس كشور مسلط شده و بحران را مهار نموده، فشارهاي خارجي و مداخلات دولتهاي بيگانه شدت گرفته است. در همين راستا، هفته جاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در سفري شتاب زده به تركيه رفت تا تحولات اخير و پيامد تحولات سوريه را با مقامات آنكارا به بحث بگذارد.
كلينتون در پايان مذاكراتش با داود اوغلو، همتاي تركيه اش، به طور تلويحي به شكست طرح اخير براي ساقط كردن دولت سوريه اعتراف كرد. كلينتون در اين ديدار، از ايجاد منطقه پرواز ممنوع در سوريه سخن به ميان آورد ولي در عين حال اذعان كرد كه شرايط براي آن مهيا نيست. از داخل سوريه نيز گزارش ميرسد نيروهاي دولتي ضمن اينكه شهر حلب را به تصرف در آوردهاند، راههاي مواصلاتي شورشيان را نيز در كنترل گرفتهاند.
بازداشت شمار ديگري از تروريستهاي تبعه خارجي از جمله تركيهاي و عربستاني در مناطق درگيري، از ديگر تحولات بحران سوريه در هفته جاري بود. چشم انداز آينده سوريه، نشانگر تثبيت قدرت دولت دمشق است كه طبيعي است اين مسئله خواست دولتهاي ضد سوريه نميباشد و آنها را به تحرك براي تشديد توطئه و فشارها واداشته است تا خود را از رسوايي خارج سازند.
اين هفته، محمد مرسي رئيسجمهور جديد مصر در اقدامي انقلابي، طنطاوي، رئيس شوراي نظامي و وزير دفاع تحميلي خود را از كار بركنار كرد. اين اقدام مرسي كه براي طرفهاي خارجي غيرمنتظره بود در داخل، با استقبال مواجه شد و هزاران نفر با حضور در خيابانها از مرسي تقدير كردند. ژنرال طنطاوي، رئيس شوراي نظامي مصر، از متحدان نزديك حسني مبارك، رئيس رژيم سابق مصر بود كه در مسير انقلاب ملت مصر سنگ اندازي كرد و انحلال مجلس منتخب مردم مصر و افزايش اختيارات نظاميان در صحنه سياسي، از آخرين اقدامات وي براي مقابله با تحقق انقلاب ملت مصر به شمار ميرود.
اقدام حساب شده و متهورانه مرسي، نه تنها مسير انقلاب را هموار نمود بلكه موقعيت و جايگاه خود وي را نيز مستحكمتر كرد. رئيسجمهور جديد مصر نشان داد كه در راه تحقق اهداف انقلاب ملت مصر مصمم است و اين مسئله، روح اميدواري در كالبد انقلاب دميد. اين حركت در عين حال نگراني و ناخشنودي قدرتهاي مداخله گر و همچنين رژيم صهيونيستي را به دنبال داشت. هر چند آمريكاييها كوشيدند نگرانيهاي خود را از تحولات اخير مصر كتمان كنند ولي مقامات رژيم صهيونيستي به بدتر شدن شرايط و وخيمتر شدن اوضاع براي اين رژيم اعتراف كردند.
اين هفته بسياري از سران كشورهاي اسلامي به دعوت شاه عبدالله در اجلاسي در مكه گردهم آمدند كه بحث درباره مسائل مبتلا به جهان اسلام و تلاش در جهت ايجاد اتحاد اسلامي، از اهداف اين اجلاس برشمرده شده بود. با اينحال، همانطور كه انتظار ميرفت گردانندگان اجلاس، محور اصلي جلسه را تحولات سوريه و تلاش براي به كرسي نشاندن مواضع جبهه ضد سوري قرار دادند.
اين اجلاس، درحالي كه با توجه به نزديكي روز جهاني قدس، وظيفه داشت تا از ظرفيت جلسه موجود براي تحقق آزادي قدس و سرزمينهاي اشغالي استفاده كند، به گونهاي انحرافي جلسه را به مجمعي براي حمله به دولت سوريه قرار داد و تلاش كرد سوريه را از عضويت در سازمان كشورهاي اسلامي اخراج كند.
با توجه به اتفاقات نشست اخير، در واقع تصميمات اجلاس مكه بيش از آنكه در خدمت اهداف جهان اسلام باشد در خدمت تأمين رژيم صهيونيستي بوده و اين، واقعيتي تأسف آور است. گردانندگان و متوليان اجلاس مكه چه توجيهي براي بياعتنايي خود به جنايتها و اقدامات تجاوزكارانه صهيونيستها در فلسطين اشغالي و به خصوص عليه هويت و موجوديت قدس به عنوان قبله نخست مسلمانان دارند؟!
كشورهاي اسلامي با توجه به توانمنديهاي سياسي، اقتصادي ظرفيت لازم را براي آزادسازي قدس دارند ولي متأسفانه مقدرات اين كشورها هم اكنون دردست كساني است كه دست نشانده قدرتهاي استعمارگر هستند و همين مسئله، عامل تداوم مصيبتها و معضلات گريبانگير ملتهاي مسلمان ميباشد.
رسالت:روز قدس،بيداري اسلامي و رهايي فلسطين
«روز قدس،بيداري اسلامي و رهايي فلسطين»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن ميخوانيد؛روز قدس روز آزادي قبله اول مسلمين جهان و روز يادآوري ستمي تاريخي و جغرافيايي است كه بر ملت فلسطين مي رود.روز قدس روز پيوند قطره هاي خروشان درياي بيكران آزادي و روز تبلور عزم و اراده رهايي است.روز قدس مرز جغرافيايي و مكاني نمي شناسد و مطالبه آزادي قدس شريف نيز مطالبه اي فرا جغرافيايي و فرا مليتي است.مسلمانان همه دنيا و حتي انسانهاي آزاده سرتاسر جهان مدتهاست آزادي قدس را فرياد مي زنند و آن را به عنوان مطالبه اي اصلي و فراگير مطرح مي سازند. در مورد روز قدس امسال و خصائص اين روز لازم است 4 نكته مهم را مدنظر قرار دهيم:
1-راهپيمايي روز قدس امسال در حالي برگزار مي شود كه خاورميانه و جهان اسلام روزهاي خاصي را سپري مي كند .حسني مبارك ديكتاتور سابق مصر ديگر در راس قدرت قرار ندارد و در كشور تونس نيز نامي از بن علي برده نمي شود.بيداري اسلامي در منطقه همچنان در جريان است و مهره هاي واشنگتن و تل آويو از معادلات سياسي و اجرايي بسياري از كشورها حذف شده اند .
ملت بحرين همچنان در مصاف با آل خليفه مصمم بوده و قيامهاي شرق عربستان نيز نويد دهنده روزهايي پراميد در اين كشور است .اين در حالياست كه در فلسطين نيز گفتمان سازش با رژيم صهيونيستي محكوم به شكست بوده و گفتمان مقاومت به عنوان گفتماني غالب مورد پذيرش افكار عمومي قرار گرفته است.در چنين فضايي گفتمان آزادسازي قدس طرفداران و ارادتمندان زيادي دارد .
اساسا فضاي خاورميانه و جهان اسلام جهت تاكيد دوباره بر آزادسازي قدس در قالب راهپيمايي روز قدس آماده است. اين آمادگي در نقطه اي مطلوب قرار دارد .پيوند ميان "آزادسازي قدس"و"بيداري اسلامي"نيز پيوندي محكم و اصيل است و اساسا بدون اعتقاد به آزادسازي قدس بيداري اسلامي معنا و مفهومي ندارد.بالعكس اين روند نيز صادق است و تا زماني كه ملتها به بيداري اسلامي اعتقاد نداشته باشند نمي توانند ابعاد مفهومي و مصداقي آزادسازي قدس را درك كنند.
2-رژيم صهيونيستي هم اكنون در وضعيت سختي به سر مي برد.تظاهرات ساكنان سرزمينهاي اشغالي عليه سياستهاي دولت ائتلافي و شكننده بنيامين نتانياهو ادامه دارد.
ائتلاف احزاب كاديما و ليكود در هم شكسته و شائول موفاز از دولت نتانياهو جدا شده است .در چنين شرايطي نتانياهو و ايهود باراك خود را تنها تر از هر زمان ديگري مي بينند.مطالبه ساكنان مناطق اشغالي مبني بر مهاجرت معكوس از سرزمينهاي اشغالي نيز خود به مسئله اي مهم تبديل شده است .اين در حالياست كه اصلي ترين حاميان تل آويو يعني ايالات متحده آمريكا ،انگليس،آلمان و فرانسه به سبب درگيري با بحرانهاي مالي قدرت ابراز حمايتهاي همه جانبه خود از تل آويو را ندارند.غرب بابت شهركسازي هاي غير قانوني رژيم صهيونيستي و اصرار هاي نتانياهو بر ادامه اين روند نيز هزينه سختي پذيرفته است .در جريان شهركسازي ها حتي تل آويو براي نظر متحدان و حاميان خود نيز ارزشي قائل نشد و به سياستهاي خود در اين زمينه ادامه داد .در هر صورت حاميان رژيم صهيونيستي عملا با دستاني بسته تحولات سرزمينهاي اشغالي را رصد مي كنند و بحران مالي از قدرت مانور آنها به سود تل آويو كاسته است.در چنين شرايطي شاهد شكل گيري نوعي افسارگسيختگي مزمن سياسي و اقتصادي در سرزمينهاي اشغالي هستيم.بنيامين نتانياهو ،ايهود باراك و حتي سياستمداران مخالف آنها به اندازه اي قوي نيستند كه بتوانند با اين افسارگسيختگي داخلي مقابله كنند .
3-سياست رژيم صهيونيستي و ايالات متحده آمريكا بازتوليد فتنه سال 1388 در كشور سوريه است.پس از ناكامي تل آويو و واشنگتن در فتنه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 1388 ،آنها تصميم گرفتند همان فتنه را در ابعادي وسيع تر و در كشور سوريه پياده سازي و اجرا كنند.در اين خصوص متاسفانه مثلث عربستان،قطر و تركيه نيز به عنوان مثلث نفاق در جهان اسلام در خدمت اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار گرفتند.سوريه يكي از خطوط اصلي مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي محسوب
مي شود و تضعيف سوريه با هدف تضعيف محور مقاومت در منطقه صورت مي گيرد.از اين رو اقدامات تل آويو و واشنگتن در سوريه بسيار هدفمند و در راستاي تضعيف محور مقاومت صورت مي گيرد.جهان اسلام بايد بازي خطرناك آمريكا و رژيم صهيونيستي را در دمشق رصد كند و تسليم اين بازي خطرناك نشود.تنها كساني كه مي توانند تعيين كننده شرايط سياسي سوريه باشند ملت اين اين كشور است و درگيريهاي مسلحانه و فتنه انگيزيهاي ديگر جايي در آينده سياسي دمشق نخواهد داشت.
4-مسئله فلسطين يكي از اصلي ترين دغدغه هاي جهان اسلام محسوب مي شود و در عرصه ديپلماسي عمومي و رسانه اي و همچنين سياستگذاري فراگير جايگاه ويژه اي دارد .با رشد بيداري اسلامي در خاورميانه شاهد پررنگ تر شدن مسئله آزادي فلسطين و قرار گرفتن آن در راس دغدغه هاي سياسي افكار عمومي و سياستمداران جهان اسلام خواهيم بود.حل مسئله فلسطين تنها در سايه اتحاد جهان اسلام امكان پذير خواهد بود.اعضاي جهان اسلام بايد مسئله آزادسازي فلسطين و قدس را در راس برنامه هاي سياست خارجي خود گنجانده و در اين خصوص با ساير كشورهاي جهان اسلام هم انديشي كنند.هم انديشي در خصوص آزادسازي قدس و مسئله فلسطين بايد در دستور كار مشترك سران كشورهاي اسلامي قرار گيرد.روحانيون ،دانشمندان و ديپلماتهاي خبره كشورهاي مسلمان در اين راستا نقش مهمي ايفا خواهند كرد.
جمهوري اسلامي ايران همواره مسئله فلسطين را در راس دغدغه هاي خود قرار داده و آن را در چيدمان پازلهاي ديپلماسي منطقه اي خود لحاظ كرده است .جمهوري اسلامي ايران نه تنها به گفتمان آزادسازي قدس باور دارد،بلكه اين گفتمان را نيز در سرتاسر جهان اسلام ترويج داده است .بديهي است چنين گفتماني بايد فراگير شود و هر يك از اعضاي جهان اسلام بايد در فراگيري و گسترش آن نقش خاص خود را ايفا كند.
در نهايت اينكه روز قدس امسال روزي حساس،مهم و تعيين كننده در روزهاي بيداري اسلامي در منطقه محسوب مي شود.روزي كه در آن گفتمان بيداري اسلامي و آزادسازي قدس به گونه اي شفاف با يكديگر تركيب خواهد شد و اين تركيب پويا مقدمه اي براي تحقق كامل آزادي قدس در آينده اي نزديك خواهد بود .
تهران امروز:روز قدس؛راهبرد مقاومت اسلامي
«روز قدس؛راهبرد مقاومت اسلامي»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم محمدرضا باهنر است كه در آن ميخوانيد؛ابتکار هوشمندانه حضرت امام خميني(ره) در نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس تنها يک نامگذاري نبود بلکه يک جريان سازي فرهنگي- سياسي و ترسيم يک راهبرد سرنوشت ساز در روند مقاومت اسلامي و طراحي جبهه ضدسلطه در جهان بود.
امروز به يمن درايت معمار کبير انقلاب اسلامي و رهبري داهيانه مقام معظم رهبري، معادلات منطقهاي به نفع جريان مقاومت و نهضت بيداري اسلامي تغييرات شگرفي يافته و انتفاضه فلسطين، به جرياني ضدسلطه بدل شده و بيداري اسلامي را در خاورميانه رقم زده است و به رغم تلاش گسترده نظام سلطه، مسئله فلسطين از حصار عربي و رويکرد قوميتي خارج و با رويکردي ديني به مسئله اول جهان اسلام و بلکه آحاد حق طلبان و آزاديخواهان جامعه بشري تبديل شده است و با شکستن باور شکست ناپذيري اسرائيل، اين رژيم جعلي منفور بيش از هر زمان ديگري در سراشيبي سقوط قرار گرفته است و دير نخواهد بود روزي که مسلمين شاهد نابودي اين غده سرطاني از جغرافياي امت اسلامي باشند.
امروز موج استکبارستيزي در اقصي نقاط جهان اين حقيقت را آشکار ساخته است که آرمان قدس و چشماندازي که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري براي فلسطين و منطقه حساس و راهبردي خاورميانه ترسيم کرده اند در آينده اي نزديک تحقق خواهد يافت و جهان اسلام به قدرت برتر و بلامنازع عالم تبديل مي شود و نشانه هاي اين فروپاشي را ميتوان در خيابان هاي تل آويو و اعتراضات گسترده مردمي در نقاط مختلف اروپا و آمريكا مشاهده نمود.
امروز به فضل الهي جهان اسلام بيدار گشته و معادلات منطقه اي و جهاني به نفع مسلمانان و نهضت بيداري اسلامي تغيير يافته است به گونه اي كه هر روز شاهد پيروزي و موفقيت مسلمانان بيدار در منطقه هستيم.
بر اين باورم، انقلاب اسلامي ايران نقطه عزيمت و الگوي نهضتهاي اسلامي شكل گرفته در منطقه است و آنچه ضامن اين الگو بخشي بيداري اسلامي ميباشد، كلمه توحيد و وحدت كلمه مردم ايران است.
روز قدس نماد آزادي خواهي، عدالت طلبي، ظلم ستيزي، وحدت و همدلي جهان اسلام است تا با خروش يكپارچه عليه ظلم و بيداد پرچم عدالت طلبي را در جهان برافراشته و ظرفيت و توان خويش را به رخ زيادهخواهان بكشند. بدون تردید روز قدس امسال نیز فرصت دیگری برای نمایش عزم مستحکم ملی ایرانیان در این عرصه اسلامي است و حضور گسترده ملت با هر گرايش و سليقه اي در اين روز، نشان از پايمردي ملت ايران در آرمانهاي انقلاب و شناخت تحولات اساسي جهان امروز و تغيير هندسه مديريت جهاني دارد.
حمايت:اولين مساله جهان اسلام
«اولين مساله جهان اسلام»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛جهان اسلام در مقطع كنوني با زنجيرهاي از تحولات همراه است كه بر حال و آينده 5/1 ميليارد مسلمان تاثير بسياري دارد. بررسي كارنامه جهان اسلام نشان ميدهد كه امت اسلامي در سراسر جهان با چالشهايي همراه شده است كه از آن جمله بحرانهاي امنيتي و سياسي در خاورميانه، تقلاي غرب براي سلطه بر كشورهاي اسلامي و غارت ثروتهاي اين كشور كه نمود آن را در خاورميانه ميتوان مشاهده كرد، تشديد فضاي ناامني و اسلام هراسي در كشورهاي غربي عليه مسلمانان به گونهاي كه هر روز ابعاد جديدي از نقض حقوق مسلمانان را ميتان مشاهده كرد.
نسل كشي مسلمانان در ميانمار و برخي كشورهاي آفريقايي در حالي كه غرب در برابر آن سكوت كرده است،اجراي گسترده سياست تفرقه ميان مسلمان در قالب شيعه و سني و تلاش دشمنان اسلام براي به جنگ كشاندن جهان اسلام در چارچوب موافقان و مخالفان نقش آفريني غرب در جهان به ويژه در خاورميانه و ... از جمله چالشهاي موجود در جهان اسلام است.
اين چالشها در حالي در برابر جهان اسلام قرار گرفته است كه بررسي زمينهاي تحولات نشان ميدهد كه تمام آنها از يك محور و منشاء ميباشند و آن تحركات آمريكا و صهيونيستها و صهيونيسم بينالملل است. صهيونيسمي كه تلاش دارد تا سلطه خود را براي جهان متولي ساخته و نابودي جهان اسلام را به عنوان اولين هدف خود قرار داده است.
براين اساس براي حل چالشهاي پيش روي جهان اسلام يك راه حل اساسي مشاهده ميشود و آن مقابله با صهيونيسم است. هر چند صهيونيسم بينالملل در سراسر جهان گسترده است اما براي مقابله با آن مولفهاي مهم قرار دارد و آن حمايت ملت فلسطين و مقابله با صهيونيستها است در صورتي كه جهان اسلامي با وحدت سراسري براي حمايت از فلسطين قيام كند مسلما ضربهاي سنگين بر دشمنان خود وارد ميسازد و حتي غرب به عنوان پشتوانه صهيونيستها را نيز به چالش خواهد كشيد.
نكته اساسي آنكه صهيونيستها و غرب كه از اتحاد جهان اسلام در هراس ميباشند با رويكرد به مسائل حاشيهاي و تغيير در ماهيت دشمن شناسي تلاش ميكنند تا از اين امر جلوگيري نمايند. براين اساس آنها حاشيههايي مانند بحران سازي در كشورهاي اسلامي از جمله در خاورميانه، پروژه ايران هراسي، دامن زدن به اختلافات شيعه و سني و... را در پيش گرفتهاند.
نمود عيني اين رفتار را در قبال سوريه ميتوان مشاهده كرد به گونهاي كه آنها برآنند تا سوريه را دشمن اول جهان اسلام معرفي كنند در حالي كه وراي آن اصلي ترين مساله جهان اسلام يعني فلسطين را پنهان ميسازند و به نوعي رژيم صهيونيستي از قيام جهان اسلام مصون ميدارند.
براين اساس ميتوان گفت كه جهان اسلام براي مقابله با چالشها و رسيدن به اهداف خود يك راه حل اساسي دارد و آن حمايت از فلسطين است كه نتيجه آن تحقق وحدت جهان اسلام و مقابله با توطئههاي دشمنان اسلام است اصليترين نمود آن را در روند جهاني قدس و حمايت گسترده جهان اسلام از ملت فلسطين ميتوان مشاهده كرد.
آفرينش:تلخيها و تجلي نوعدوستي در زلزله آذربايجان
«تلخيها و تجلي نوعدوستي در زلزله آذربايجان»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛طعم تلخ زلزله آذربايجان كام مردم روزه دار كشورمان را تلخ كرده و اشك محبت را هديه افطار و صورت هاي نگران آنها گردانده است. تصاوير و نماهنگهايي كه از شبكه هاي مختلف پخش مي شود، هرچند بيانگر عمق فاجعه وسنگيني غم زلزله زدگان نيست اما مشتي از خروار سختي ها و دلسوختگي زلزله زدگان آذربايجان را به دست مردم مي دهد. اما تلخ تر از اين افسوس ها، نگراني عمومي از نحوه مديريت حادثه و پشتيباني از مردم بي خانمان مي باشد.
به عنوان نمونه درحادثه اخير به سبب وقوع زلزله در ساعات پاياني روز، عدم اطلاع رساني به موقع، عدم حضور سريع تيم هاي امداد و نجات به سبب فراهم نبودن راه هاي ارتباطي و امكانات تردد هوايي چندين ساعت از لحظات طلايي نجات به هدر رفت. اما نكته سوال برانگيز اينجاست كه در كمتر از 24 ساعت پس از وقوع زلزله "پايان عمليات نجات و جستجو اعلام " شد!!.
اين درحالي است كه بر اساس گزارشات و اظهارات خبرنگاران حاضر در منطقه، با بسته بودن جاده ها و راه هاي مواصلاتي، گروه هاي امداد و نجات به بسياري از روستاها مراجعه نكرده اند و دسترسي به اين روستاها تنها از مسير هوايي امكان پذير است. به گزارش سايت هاي خبري در بيش از هزار روستا منازلي تخريب شده اند كه هيچ عمليات نجاتي در بسياري از آنها در کار نبوده است مثلا به گزارش مهر "در روستاي شاللي به اندازهاي سکوت برقرار بوده است که به نظر ميرسيد تمام ساکنان روستا زير آوار ماندهاند".
در بسياري از روستاهاي دور افتاده به سبب نبود وسايل و تجهيزات لازم برخي از كساني كه زير آوار بوده اند امكان نجاتشان وجود نداشته است. آيا اين تلخ نيست كه يك انسان در زير آوار زنده به گور شود، درحالي كه امكان نجات وي با حضور به موقع در حادثه امكان پذير بود!
اما تلخي اين حادثه آنجا بيشتر مي شود كه مردم چشم اميد به همراهي و همدلي بسياري از مسولانشان داشتند كه ميسر نشد! درچنين وضعيتي حادثه ديدگان به وسايلي غير از پول نياز دارند! دادن وعده هاي اعطاي وام و تسهيلات مالي درحال حاضر به درد اين مردم داغ ديده نمي خورد. بلكه نجات عزيزانشان از زيرآوار، نماندن جنازه ها معطل آب براي غسل و دفن، جمع آوري اجساد بي هويت از انظار و... موجب تسلاي خاطر آنها خواهد بود نه پول!. درهمين راستا مسولان امر بايد مواظب باشند كه تلخي كام حادثه ديدگان با دادن وعده ها وشعارهاي به دور از واقع، بيشتر نگردد. براساس آمار سازمان هلال احمر "يک هزار و 10 روستا در منطقه درگير زلزله بودهاند که از اين تعداد 20 روستا به طور کامل و 130 روستا بين 70 تا 100 درصد تخريب شدهاند، آيا امكان بازسازي اين همه ويراني در دوماه قابل امكان است؟ اميدواريم و دعا مي كنيم كه چنين امري محقق شود اما ساخت يك واحد خانه مسكوني با دوماه زمان به اتمام مي رسد؟ آيا دادن اين وعده ها باعث افزايش توقعات نمي گردد و عدم تحقق آن باعث دلسردي نمي گردد.
اما زلزله آذربايجان صحنه هاي شيرين هم داشت كه نشان داد روح انسانيت و نوع دوستي ارزشمندترين هديه اي بود كه ملت ما به هموطنانشان هديه دادند. اهداي جوايز و مدال هاي قهرمانان المپيك و حضور بزرگان ورزش، سركشي بازيگران سينما از مناطق حادثه ديده و حضور مردم از سراسر كشور در كنار مردم داغ ديده، موجب دلگرمي و قوت قلب آنها گرديد.
هرچند پخش برنامه طنز از سيما كام مردم آذربايجان را تلخ كرد، درعوض ديدن صف هاي طولاني و حضور جواناني كه ساعت ها منتظر اهداي خون خود براي حادثه ديدگان بودند، موجب تسلاي روحشان شد و قوت قلب گرفتند كه مردمشان به فكر و حامي آنها هستند و تنها در ميان مصيبت ها قرار ندارند.
نكته اي كه همواره باعث برخي رنجش ها و نگراني ها در مشكلاتي از اين دست مي باشد،عدم مديريت صحيح در حادثه مي باشد. باور كنيد كه درهيچ كجاي دنيا نمي توان اين چنين شاهد كمك و همياري مردمي در حوادث باشيم، اما عدم مديريت صحيح بعضاً باعث بي نتيجه ماندن تمام اين زحمات مي گردد.
اميدواريم تا با مديريت صحيح و مدبرانه بحران، باري از دوش اين حادثه ديدگان برداشته شود و قطعاً همراهي و همدلي مردم كشورمان ارزشمندترين كمك به آنها خواهد بود تا مرهمي بر دل داغ ديدشان باشد.
آرمان:روز قدس پیوند آزادیخواهان با رنجدیدگان فلسطینی
«روز قدس پیوند آزادیخواهان با رنجدیدگان فلسطینی»عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم دکتر محمدجواد حقشناس است كه در آن ميخوانيد؛یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی رویکردی است که انقلابیون در نحوه و چگونگی مبارزه داشتند. انقلاب و مبارزهای که شکل گرفت طبیعتاً یک وجه آن، مبارزه ضداستبدادی بود که در آن محمدرضا پهلوی به عنوان یک نماد عینی و جدی از استبداد و خودکامگی تعریف شده بود و با توجه به اینکه درآن سالها هیچ نهاد مدنی اجازه رشد و بالندگی نداشت و تمامی مخالفتهایی که حتی در اندازه انتقاد ملایم و نرم نیز صورت میگرفت، اجازه طرح نداشتند، طبیعی بود که این مبارزه ضداستبدادی در روند انقلاب به عنوان وجهی غالب نمایان شود و بخش وسیعی از این روند به واسطه حمایتهایی بود که حامیان رژیم پهلوی از آن به عمل میآوردند و با توجه به اینکه رژیم شاه در پیمانهای بینالمللی حضور داشت، به عنوان بخشی از قدرت در نظام دوقطبی تعریف میشد که رهبری آن را آمریکا و متحدینش بر عهده داشتند و در آن شرایط مهمترین متحد منطقهای آمریکا، اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک و راهبردی آمریکا در اتحادیه ناتو و اتحادیه منطقهای آن به حساب میآمد و روابط دوجانبه میان رژیم پهلوی و اسرائیل از بدو شکلگیری این روابط در دهههای 30 و 40 روابطی رو به تحکیم و افزایش بود. رژیم اسرائیل در بازه زمانی یاد شده یکی از منابع تامین کننده سلاح برای کشور ایران محسوب میشد.
این روند ارتباطی در دهه 50 به اوج خود رسید و بعد از آغاز جنگ اکتبر1973 یا جنگ چهارم اعراب و اسرائیل که ما شاهد تحریمهای نفتی حامیان اسرائیل و غرب توسط اعضای عرب عضو اوپک بودیم، رژیم شاه با مقابله با این تحریمها توانست موقعیت خودش را در میان کشورهای غربی و همینطور همپیمان بزرگشان یعنی اسرائیل بیش از پیش تثبیت کند و طبیعتا در سال 1356 و 1357 که انقلابیون ایرانی توسط رژیم پهلوی سرکوب میشدند یکی از محورهای هدفگیری انقلابیون، حامیان بیرونی رژیم پهلوی بودند که موجبات بیرونی استحکام پایههای این رژیم را فراهم میکردند و در راس آنها طبیعتاً آمریکا و اسرائیل قرار میگرفتند.
با این نگاه مشاهده میشود که شعار «نه شرقی و نه غربی» تبدیل میشود به یکی از اساسیترین شعارهای صدر انقلاب اسلامی ایران و با توجه به همزمانی انقلاب اسلامی و انعقاد قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل، روند تقابلی انقلاب اسلامی و اسرائیل با شدت بیشتری تداوم و ادامه یافت و بعد از پیروزی انقلاب با تحویل محل سفارت اسرائیل در ایران به نماینده اعزامی سازمان آزادیبخش فلسطین و تغییر نام خیابانی که سفارت اسرائیل در آن قرار داشت به خیابان فلسطین و نامگذاری میدان کاخ به فلسطین، این پیوند میان جمهوری اسلامی نوپا و انقلاب دیرپای فلسطین به اوج خود رسید.
در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب با تدبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز قدس نامگذاری شد و این روز در تقویم بینالمللی مسلمانان و تمامی حامیان انقلاب فلسطین به روزی شاخص و ماندگار تبدیل شد و از آن زمان است که در این روز در تمامی کشورهای مسلمان و حتی بسیاری از کشورهای دیگر نظیر کشورهای اروپایی ما شاهد راهپیماییهای حمایتآمیز از فلسطینیان و محکومیت رفتارهای ضدحقوق بشری و ددمنشانه حکومت غاصب اسرائیل هستیم. میتوان گفت که در تقویم جمهوری اسلامی دو روز حساس تعریف شده است: یک روز 22 بهمن که روز انقلاب است و دیگری روز قدس که روز پیوند انقلاب اسلامی با مردم زجر کشیده و رنج دیده فلسطین است.
طبیعی است که تمام آزادیخواهان و انسانهای پاک که با هرگونه ستم و ظلم مخالف هستند، در این روز نمادین برای حمایت از مظلومین فلسطینی که بیش از هفت دهه در رنج و عذاب قرار دارند، از این فرصت به وجود آمده نهایت بهره را خواهند برد، تا ندای مظلومیت فلسطینیان را به گوش جهانیان برسانند.
مردم سالاري:به مردم اعتماد کنيد
«به مردم اعتماد کنيد»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد؛ زلزله تلخ آذربايجان و مشارکت کم نظير مردم در رفع نيازهاي هموطنان آسيب ديده، يکبار ديگر نشان داد که مردم ايران براي فعاليتهاي اجتماعي نيازي به تحريک عواطف و تشويق دولت يا رسانههايي مثل صدا و سيما ندارند و در مواقع لزوم، صرف نظر از اينکه صدا و سيما به رسالت خود عمل ميکند يا نه و دولت اجازه کمک و مساعدت را صادر ميکند يا نه، به وظيفه انساني و اجتماعي خود ميپردازند و آمادگي دارند تا وحدت و همدلي اجتماعي را به نمايش بگذارند.
اين موضوع بخصوص از اين نظر اهميت دارد که بعضي از مسوولان تصور ميکنند براي ايجاد موجي اجتماعي بايد آنها پيشقدم شوند و از ابزارهايي خاص براي انگيزه بخشي به مردم استفاده کنند والا مردم انگيزه چنداني نخواهند داشت و ممکن است کسي ياد وظايف انسانياش نيفتد. همچنين گاهي اين گمان ميرود که مردم توان درک دقيق و درست شرايط را ندارند و بايد براي آنها تصميم گرفته شود والا هر حرکت اجتماعي که هدايت شده از طرف کانوني خاص نباشد، ممکن است به بيراهه برود!
براساس اين دو گزاره است که گاهي هراس از حرکات اجتماعي مردم شکل ميگيرد و مانع از بعضي فعاليتهاي آزاد و قانوني ميشود، در حالي که در واقع کاملا معلوم است که هر حرکت اجتماعي لزوما سياسي نخواهد شد و اصلا در شرايط نرمال احتياجي به سياسي شدن ندارد ! مثلا اعتراض به يک فاجعه زيست محيطي همانند کمک رساني به زلزله زدگان، يک وظيفه اجتماعي و براي پيشگيري از يک فاجعه انساني است و تنها در صورتي به نتيجه منجر خواهد شد که بر بستر خويش و با تاکيد بر خواستههاي خويش شکل بگيرد و پيش رود اما گاهي در نهايت تعجب، ممکن است به وضعيتي ديگر تغيير هويت دهد زيرا با موانعي عجيب و غريب روبرو ميشود که همچنان که گفته شد بر اساس مصلحت سنجيهايي نسنجيده يا رفتارهايي نامعقول و تصورات نامتعارف از جامعه شکل ميگيرد و ميتواند زيانهاي اجتماعي بزرگي را موجب شود.
اعتماد به مردم، نه در حرف که در عمل، يگانه نسخه اي است که ميتواند جامعه را دوباره به وضعيتي متعادل و مطلوب برساند و بسياري از دغدغههايي را که وجود دارد رفع کند ؛ و اين اعتماد جز اين نيست که گردش آزاد اطلاعات در جامعه جريان داشته باشد، انحصار خبري و رسانه اي نباشد و مردم در برابر واقعيتها نامحرم شمرده نشوند، همچنين به فعاليتهاي اجتماعي به عنوان يک نعمت، يک نظام موثر و يک حق اجتماعي نگريسته شود و پس از آن است که دولت ميتواند به کارهاي خود بپردازد و نه نيازي به تبليغات عجيب و غريب دارد و نه وظيفه سرپرستي و هدايت مردم را بر عهده خواهد داشت، بلکه فقط قوه اجرايي کشور خواهد بود.
ابتكار:روزقدس هر سال متفاوت با سال قبل
«روزقدس هر سال متفاوت با سال قبل»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن ميخوانيد؛روز جهاني قدس در حالي سي و دومين سال برگزاري خود مي رسد که رويدادهاي يک سال اخير منطقه و جهان، رنگ و بوي ديگري به راهپيمايي جهاني اين دوره داده است.در حاليکه دست قدرت هاي جهاني تمامي تلاش خود را در جهت ديکته کردن سياست هاي استعماري خود براي تضعيف ملت هاي منطقه و تقويت رژيم اشغالگر قدس به کار گرفتند امّا اتفاقات منطقه بيانگر اتفاقات تازه اي بود، اتفاقاتي نه تنها در چند سال اخير بلکه از آغاز تشکيل اين رژيم جعلي تا کنون سابقه نداشته است.
با شکل گيري موج بيداري اسلامي در کشورهاي مسلمان خاور ميانه و شمال آفريقا و سقوط حکومت هاي ديکتاتوري زين العابدين بن علي در تونس، حسني مبارک در مصر، معمر قذافي در ليبي علي عبداله صالح دريمن و سپري شدن آخرين روزهاي حکومت هاي مستبد آل خليفه در بحرين واکنون امواج بيداري خواب اميرنشين امارات رااشفته ساخته و افکار عمومي جهان شاهد تغيرات اساسي در مواضع بسياري از کشورهاي هم پيمان صهيونيست ها بود؛ کشورهايي که پيش از اين با همکاري هاي گسترده علني و پنهاني خود، کمک هاي بزرگي به اين رژيم در رسيدن به اهداف خود داشتند.
ديگر مبارکي در کار نيست تا نفت مصر را به بهايي ناچيز به سرزمينهاي اشغالي هديه دهد و تنها راههاي ارتباطي غزه را به خاطر خوش خدمتي به اربابان امريکايي و صهيونيستش مسدود کند.ديگر مردم بحرين سکوت نمي کنند تا آل خليفه، پنهان و آشکار دست دوستي رؤساي رژيم صيونيستي را بفشارد و جوانان و نوجوانان فلسطيني را به کام مرگ بفرستند.
حتي ساير کشورهاي منطقه مانند اردن نيز از مناسبات خود با رژيم صهيونيستي سخت نگرانند، چرا که مردمشان، هم پيماي همسايگان بحريني و مصري و تونسي و ليبياييشان به شدت نسبت به اين روابط معترض و از آن خشمگينند. و براي اولين بار پرچم رژيم اشغالگر قدس از سفارت اين کشور در قاهره پايين کشيده شد.
علاوه بر اين، ساير تحولات بين المللي نيز حکايت از شروع فصلي جديد در مسائل جهان، به ويژه خاور ميانه و شمال آفريقا دارند.امروز ايالات متحده امريکا که خود را رسماً نگهبان و حامي منافع رژيم صهيونيستي در جهان معرفي مي کند چنان درگير بحرانهاي بي سابقه اقتصادي و اجتماعي است که بيش از همه چيز نگران شورشهاي احتمالي شهرهاي خود در آينده نزديک است؛ بدهي بي سابقه7/16تريليون دلاري، سقوط رتبه اقتصادي در جهان براي اولين بار در تاريخ، کاهش شديد توليد و افزايش بيکاري، اختلافات شديد سياسي حزبي ميان دولت و کنگره و... مسائلي است که نويد روزهاي سخت را به کاخ سفيد مي دهد و عملاً بر حمايتها از رژيم صهيونيستي بشدت تأثير گذار خواهد بود.کشورهاي اروپايي نيز مانند امريکا دستخوش بحرانهاي بي سابقه و شديد هستند.
بدهي هاي سنگين و بي سابقه، سياستهاي انقباضي اقتصادي، افزايش بيکاري، رياضتهاي کمر شکن اقتصادي و... باعث شده تا روزهاي بحراني در اروپا بوجود آيد. اعتراضات سنگين و کم سابقه مردم در اسپانيا، يونان، آلمان و در رأس آنها بريتانيا و درگيري هاي شديد و خونين ميان مردم و پليس در اين کشورها بهترين نشانه بر اين شدت اين بحرانها است.حتي خود رژيم صهيونيستي نيز اين روزها درگير شديدترين اعتراضات مردمي در تاريخ جعلي خود است.
در فاصله زماني کوتاهي اخبارخودسوزي شهروندان ان کشورپرده ازوخامت اوضاع برداشت هيچگاه سابقه نداشته که شهروندان صهيونيستي با اين گستردگي و شدت به عملکردهاي اقتصادي و اجتماعي دولت حمله کرده و تقاضاي استعفاي دولت را مطرح کنند.
امّا امروز و براي اولين بار تاريخ اين مباحث مطرح مي شود تا فساد و استحاله دروني اين رژيم را به ياد همه صاحب نظران و حاميان غربي اش بياورد. آري. ديگر امروز هيچ کس از نيل تا فرات سخن نمي گويد، چرا که همه مشغول رفع بحران هاي داخلي خود هستند.
ديگر نه مصر، آن مصر سابق است که نيل را تقديم ايادي صهيونيست کند و نه رژيم صهيونيستي، رژيم ضهيونيستي گذشته است که حتي قدرت اين ادعا را داشته باشد.و ديگر امروز هيچ کس از هيمنه اسرائيل سخن نمي گويد. چرا که ديگر همه دنيا به بن بستهاي اقتصادي، اجتماعي و ايدئولوژيک موجود در اين رژيم جعلي اذعان داشته و سقوط اين قدرت پوشالي در آينده اي نزديک را به تماشا نشسته اند.
وحدت امروز مسلمانان رژيم صهيونيستي را نيز به ترس واداشته و باعث تکاپوي زودهنگام و دستپاچگي سردمداران آن براي مواجهه با روز قدس امسال شده است. چه آنکه راهپيمايي روز قدس امسال علاوه بر کشورهاي جهان، با قدرت بيشتري در کشورهاي تازه آزاد شده مسلمان برگزار خواهد شد.
دنياي اقتصاد:قدر اسطورههاي خود را بدانيم
«قدر اسطورههاي خود را بدانيم»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محموداسلاميان است كه در آن ميخوانيد؛در دوره و زماني زندگي ميكنيم كه به دلايل گوناگون مردم كمتر از زندگي خويش لذت ميبرند.
فشارهاي خارجي و گاهي بيتدبيريهاي خودمان باعث ميشود مردم آن نشاط لازم را نداشته باشند، هر چند اين روحيهها گاهي واقعي و بعضا ذهني است.
از جمله مسائلي كه در دهههاي اخير باعث توسعه انسجام و وحدت ملي و نشاط مردم ميشود، پيروزيهاي قهرمانان ملي در عرصههاي جهاني است. المپيك به ظاهر صحنهاي براي بروز استعدادهاي فوقالعاده است، اما در باطن نشانهاي از قدرت، شادابي و وحدت ملتها است. حساسيت مردمان هر كشور بر مسابقات و نتايج حاصله به خوبي اين مهم را نشان ميدهد.
ورزش قهرماني مكمل ورزش عمومي است و به شكلي باعث فرهنگسازي و توسعه امر ورزش ميشود. بهرغم همه مشكلات و بيتدبيريها در آستانه المپيك، قهرمانان ايراني با غيرت و تعصب مثالزدني بارها پرچم پرافتخار ميهن اسلامي را در بزرگترين رويداد ورزشي كه ميلياردها نفر شاهد آن بودند به اهتزاز درآوردند.
در پشت اين پيروزيها، ايرانيها به دور از هر نوع فكر، تعلق و گرايش همه با هم اشك شوق، غرور و افتخار ريختند. روزهداران مسلمان ايراني در غروبهاي زيباي رمضان و سحرگاهان به دعاي جوانان خويش پرداختند.
بيترديد ما بسيار بيشتر از سرمايهگذاري خويش در المپيك لندن نتيجه گرفتيم. صعود به جمع 20 كشور برتر دنيا يقينا افتخاري است كه ريشه در تلاشها، زحمات و غيرت مربيان و ورزشكاران ايراني دارد. در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان به راستي ايران يكپارچه گريست. كشتيگيراني كه فوق توان خويش تلاش كردند، وزنهبرداراني كه دنيا را به تحسين برانگيختند و احسان حدادي عزيز كه كاري كرد كارستان.
چه زيبا بود فرياد يا علي در شب نوزدهم ماه مبارك در سالني كه چشم ميلياردها انسان به آن بود. خوب است از اين حماسه چيزهايي ياد بگيريم.
ورزش صرفا يك تفريح نيست، موضوعي است اجتماعي و فرهنگي كه با سرمايهگذاري درست انساني و مادي ميتوان به نتايج درخشاني رسيد. اين عنصر در ايجاد وحدت ملي كه لازمه بقاي يك ملت است بسيار موثر است. انتخاب مديران شايسته و لايق و حمايت و استمرار مديريت مساله اصلي است. ما همواره در رشتههايي موفق بودهايم كه مديراني لايق، متخصص و توانمند در راس فدراسيونها بودهاند.
ارزشگذاري
واقعا بهاي شادي ملت ايران طي برگزاري المپيك لندن چقدر است؟ جبران زحمت مربي و قهرماني كه سالها براي رسيدن به چنين موفقيتي تلاش ميكند چه ميزان است؟
ارزش دادن و تقدير به زحمتي كه باعث خوشحالي ميليونها ايراني و مهمتر از آن توجه يك دنيا به ملت مظلوم ايران، يك فريضه است. در شرايطي كه تحريمها به صورت ناجوانمردانه باعث فشار بر ملت ايران است.
اهتزاز پرچم مقدس جمهوري اسلامي ايران در مركز و كانون توجهات جهاني چه تاثيري دارد؟ قدرشناسي يك امر الهي است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايند: «هل جزاء الاحسان الااحسان» آيا جزاي نيكي جز نيكي است. در شرايطي كه يك ورزشكار درجه 2 و 3 معادل حداقل 200 ميليون تا 5/1 ميليارد تومان براي 9 ماه در رشتهاي ميگيرد كه هيچ جايگاه جهاني و حتي آسيايي در آن نداريم مقرر كردن 200 سكه (150 ميليون تومان) براي قهرمان المپيك چه معنايي دارد؟
عدالت به معني قرار گرفتن هر چيز در جاي خود است. اين وضعيت عدالت در ورزش كشور است. از مسوولان و اگر توجهي نشد از مسوولان بنگاههاي اقتصادي كشور انتظار ميرود جزاي نيكي را به نيكي دهند تا شاهد اوجگيري ورزش كشور با استفاده از سكوي المپيك بشويم. قهرمانان با غيرت ايران از جان مايه گذاشتند. ملتي را شاد كردند، غرور و افتخار آفريدند، پرچم پرافتخار ايران را در بهترين رويداد دنيا به اهتزاز درآوردند. بياييد قدرشناس آنان باشيم.
گسترش صنعت:اقتصاد مقاومتی؛ رمز شکست تحریمها
«اقتصاد مقاومتی؛ رمز شکست تحریمها»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم دکتر مهدی غضنفری است كه در آن ميخوانيد؛این روزها اقتصاد مقاومتی و چگونگی اجرای آن به یکی از مباحث مهم حوزههای اقتصاد تبدیل شده است. برای بررسی اقتصاد مقاومتی، به بحث درخصوص این مهم از منظر مهندسی سیستمها خواهیم پرداخت.
اقتصاد در یک نگاه ساده، سیستمی با مجموعه پارامترهای مختلف است. دشمنان اگر بخواهند به کشور ضربه بزنند هرگز نخواهند توانست کل سیستم را مختل کنند بلکه تلاش میکنند تا در ابتدا اجزای این سیستم را مختل کنند. پس بهطور قطع برای مقابله با ایجاد اخلال در چنین اقتصادی باید اجزای سیستم را بهخوبی شناسایی و مورد بررسی قرار دهیم.
یکی از موضوعاتی که همواره به عنوان یک زیرسیستم مورد توجه همگان بوده، نیروی انسانی است که بهعنوان زیرسیستمی اساسی از جمله اهداف تحریمکنندگان بهشمار میآید.
کارگر، مدیر و همه آنهایی که به عنوان انسان قرار است در این اقتصاد نقشی داشته باشند، میتوانند یکی از اهداف تحریم باشند، باید تلاش کنیم نیروی انسانی، امیدوار، بهرهور، برنامهریز و پرتلاش باشد. حوزه دومی که ممکن است هنگام تحریم در سیستم اقتصاد مورد مخاطره واقع شود ابزار، تجهیزات و نظامهای تولید و توزیع است. به عنوان مثال، فناوریهای نو را به ما ندهند یا در تهیه آن هزینههای بالایی صرف کنیم. در اینجا نیز ابتکارات و نوآوریها باید مبنای عمل باشد.
زیر سیستم بعدی را میتوان قواعد کاری و مقررات برشمرد. مسئلهای که امروزه به عنوان فضای کسب و کار به شدت مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این که فضای کسبوکار مهم است اما زیرسیستمی نیست که تنها بتوانند از بیرون، در آن مشکل ایجاد کنند بلکه خودمان باید آن را بهبود دهیم.
برخی از فعالان اقتصادی بر این باورند که قوانین و فرآیندهای دستوپاگیر و غیرضروری در کشورمان خود به نوعی تحریم داخلی تبدیل شده است که در صورت حذف آنها، قادر خواهند بود بر تحریمهای خارجی غلبه کنند.
زیرسیستم چهارم در اقتصاد مقاومتی، نهادهای مالی یعنی پول، سرمایه، ارز، انتقال پول و سرمایهگذاری خارجی است. البته کنترل همه آنها در اختیار ما نیست و برخی کنترلها دست خارجیهاست. بنابراین، این زیرسیستم به شدت آسیبپذیر شده و میتواند مشکل ایجاد کند.
پس این زیرسیستم توسط دشمن هوشمندانه انتخاب شده و از سوی ما نیز باید هوشمندانه مدیریت شود. زیرسیستم بعدی، ارتباطات تجارت خارجی یعنی همان صادرات و واردات است. این مهم نیز به دلیل جنبه بینالمللی آن تا حدی مورد تهاجم واقع شده است. نباید بگذاریم حجم تجارت خارجی ما کاهش یابد. بهویژه باید از صادرات مراقبت کنیم. نهادهای رسانهای که وظیفه شکلدهی به افکار عمومی را دارا هستند از دیگر زیرسیستمهای اقتصاد مقاومتی بهشمار میآیند. بهطوری که میتوانند در مدیریت اقتصاد مکمل مسئولان و هادی افکار مردم باشند. این در حالی است که در مقابل، با عملکرد نادرست رسانهها به نوعی تحریم به بدنه اجتماع نفوذ داده میشود.
بر همین اساس میتوان اظهار کرد که اینبار با پیچیدگیهایی در تحریممواجه هستیم که در تحریمهای گذشته وجود نداشته است که برای مقابله با این پیچیدگیها، نهادهای رسانهای باید در اقتصاد مقاومتی به درستی حرکت کنند. رسانهها باید بدانند که ما به انسانها و اندیشههایی نیاز داریم که مقاومتی باشد. دستهدسته کردن مردم و ایجاد بدبینی، اعتمادشکنی و ترویج اختلافات، خلاف اقتصاد مقاومتی است. زیرسیستم بعدی، اتحاد و انسجام ملی و عدالت اجتماعی است.
شاید این سوال در اذهان ایجاد شود که چه ارتباطی بین این زیرسیستمها و اقتصاد مقاومتی وجود دارد. در پاسخ به این سوال باید گفت که بازخوردهای دریافتی از دشمنان کشور موید این مطلب است که بیشترین شادکامی آنها در عدم تحقق این موارد است.
این در حالی است که در اقتصاد مقاومتی این احساس باید در مردم ایجاد شود که منافع آنها توسط حکومت و حاکمیت، مراقبت و محافظت میشود. توازن و عدالت در جامعه وجود دارد. فرصتها برابر بوده و هیچ رانتی در کشور وجود ندارد. فناوری، تحقیقات، دانشگاه و تجاریسازی زیرسیستم بعدی است. تحریمها برخلاف آنچه که میگویند، نمیتوانند در مورد این زیرسیستم موفق باشند؛ چراکه ما در کشورمان با جوانان و دانشمندانی مواجه هستیم که میتوانند بهراحتی پاسخگوی نیازهای کشورمان در این خصوص باشند.
محور یا زیرسیستم بعدی، بنگاه، سودآوری، بهرهوری و رقابت است. اگر میخواهیم اقتصاد ما آسیب نبیند یکی از محورهای بسیار مهم در سال تولید ملی، بهرهوری، قیمت، رقابتپذیری و سودآوری در بنگاه است. زیرسیستمهای دیگر همچون نهادهای قضایی و حضور بخش خصوصی نیز در اقتصاد و بهتبع آن در اقتصاد مقاومتی نقش دارند که توضیح و تشریح آن در این مجال نمیگنجد. با وجود بررسی همه عوامل موثر و زیرسیستم در اقتصاد مقاومتی، باید گفت که تحریمها نمیتوانند خلل مهمی برای کشوری با قدرت جمهوری اسلامی ایران و با این مرزهای گسترده و منابع خدادادی ایجاد کنند.
رتبه هفدهم اقتصاد ما بین ۱۸۳ کشور خود موید جایگاه مناسب ایران در سطح بینالمللی است و همچنین با توجه به تنوع مواد معدنی، تحریم نفتی چندان مشکلساز نخواهد بود. چرا که بسیاری از منابع ما قابل حصول بوده و درصدد خروج از اقتصاد تک محصولی نفت هستیم.
ایران بزرگترین تولیدکننده سرب و روی خاورمیانه است و جایگاه سیزدهم در تولید خودرو و هفدهم در تولید فولاد را دارد که اینها، همه و همه نشاندهنده منابع و پتانسیلهای بسیار زیاد کشورمان هستند.بر همین اساس، دشمنان کشورمان باید بدانند که اقتصادی میتواند آسیبپذیر باشد که مبتنی بر انبوهی از مزیتهای خدادادی نباشد.
اقتصاد ما فرصتهای بیشماری دارد. اما باید مردم، مسئولان، فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان و تجار و به معنای عامتر همه گروههای جامعه توجه داشته باشند که امروز این تحریمها بیش از آن که سختافزاری باشد، نرمافزاری است؛ برهمین اساس هرگونه گسست بین مسئولان و مردم و هرگونه مشکل سیاسی، به تحقق خواست ظالمانه دشمنان انقلاب کمک خواهد کرد و در مسیر تحریمهاست. کشوری که به خدا اتکا دارد و ملتی استوار و هوشمند دارد، حتما پیروز این میدان خواهد بود.