0

با این نکات ازدواج خود را بیمه کنید!

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

با این نکات ازدواج خود را بیمه کنید!
دوشنبه 16 مرداد 1391  3:05 PM

 

 

 
 
 
: مشكلات مربوط به ازدواج یكی از مسائل مهم پیش‌روی جامعه ماست كه حتی برخی از آن به عنوان «بحران طلاق» در جامعه نام می‌برند. به هر حال این یك واقعیت كتمان‌ناپذیر است كه مواردی از ازدواج‌های امروز به مشكل می‌خورند اما چگونه باید این مشكل بزرگ را حل كرد؟
 
 
 

مشكلات مربوط به ازدواج یكی از مسائل مهم پیش‌روی جامعه ماست كه حتی برخی از آن به عنوان «بحران طلاق» در جامعه نام می‌برند. به هر حال این یك واقعیت كتمان‌ناپذیر است كه مواردی از ازدواج‌های امروز به مشكل می‌خورند اما چگونه باید این مشكل بزرگ را حل كرد؟ به نظر می‌رسد دقت در انتخاب همسر مناسب و سپس داشتن ویژگی‌های مناسب شخصیتی برای حل مشكلات معمول زندگی زناشویی مهم‌ترین گام‌ها در این‌باره هستند.

 

 

    سن مناسب ازدواج

در خصوص ازدواج، فرد در مرحله اول بايد به بلوغ همه‌جانبه رسيده باشد، يعني بايد به بلوغ فكري،‌ بلوغ عاطفي، بلوغ اجتماعي، بلوغ رواني و بلوغ شخصيتي دست يافته باشد. به عنوان مثال رسيدن به يك سن خاص شرايطي ايجاد مي‌كند كه فرد را محك بزنيم و ببينيم به بلوغ لازم براي ازدواج رسيده است. مثلا انتظار مي‌رود اين فرد كه به فرض يك خانم 21ساله است رفتار، كردار، شخصيت و نگاهش به زندگي از لحاظ اجتماعي ديگر كودك صفتي نداشته باشد. پس در اينجا بايد گفت 21 سالگي دوران پايان دادن به كودك صفتي‌هاست. 


اين دختر 21ساله ديگر نوجوان نيست و در اصل جوان محسوب مي‌شود. اين فرد زماني كه به غير از خودش ديگري را دوست دارد به بلوغ عاطفي رسيده است. اگر رفتارهاي اجتماعي‌اش منطبق بر آنچه جامعه مي‌پسندد، باشد و به لحاظ اجتماعي به پختگي رسيده باشد، يعني بلوغ اجتماعي يافته و مي‌خواهد ازدواج كند.


در خصوص بلوغ رواني بايد گفت زماني كه فرد از رفتارهاي غيرطبيعي فاصله مي‌گيرد، دچار رفتارهاي تكانشي و پرخاشگري نمي‌شود و خيلي زود اصطلاحا از كوره در نمي‌رود و در اصل پس از تفكر و سنجش تصميم مي‌گيرد يا سخن مي‌گويد در اصل به بلوغ رواني رسيده است.


اين سه محور بلوغ عاطفي، بلوغ اجتماعي و بلوغ رواني لازم است اما بلوغ اقتصادي نيز اهميت دارد.در بسياري شايد بلوغ اقتصادي به آن شكل كه بايد، رخ ندهد و مقداري پس‌انداز دارد اما خانه و ماشين ندارد ولي حداقل‌ها را دارد و براي امرارمعاش مي‌تواند از كم شروع كند. البته براي ازدواج به سه جنبه اصلي بلوغ عاطفي، رواني و اجتماعي بيشتر از اقتصادي نياز داريم.

 



هم‌سطح‌ها باید با هم ازدواج كنند

نكته مهم دیگر همسان بودن، هم‌طراز و هم‌شأن بودن زوجین است. اینكه از نظر اقتصادی، خانوادگی، فرهنگی، تحصیلی،‌ مذهبی، اعتقادی و از هر نظر كه فكر می‌كنیم باید سمت و سوی مشابهی وجود داشته باشد.


خوب نیست كه فردی از طبقه ‌خیلی بالای جامعه با فردی طبقه خیلی پایین ازدواج كند. اینها بی‌شك از نظر فرهنگی، فكری و آداب و رسوم با هم تفاوت دارند.


اختلاف طبقاتی بی‌شك مشكل‌آفرین خواهد بود. از سوی دیگر ممكن است دو نفر از نظر اقتصادی هم‌سطح باشند ولی از نظر فرهنگی تفاوت‌های فراوانی داشته باشند. در كشورمان خرده فرهنگ‌های متعددی وجود دارد، قومیت‌های متفاوتی چون ترك، لر، كرد، عرب، گیلك، فارس و... كه هر یك آداب و رسوم خاص خود را دارند.


به عنوان مثال 2 نفر قصد ازدواج دارند، از نظر اقتصادی همانند، از نظر تحصیلی هم‌سطح و از لحاظ وضعیت اجتماعی شبیه یكدیگرند اما یكی فارس و دیگری كرد است. هر كدام یك فرهنگ حاكم متفاوت دارند. این پرسش مطرح می‌شود كه آیا به واقع نمی‌شود با این تفاوت كنار آمد و زندگی كرد و آیا این ازدواج صد درصد محكوم به شكست است؟ یا اینكه راهكاری وجود دارد؟ چنانچه بتوانیم فرهنگ فرد مقابل را به طور كامل مطالعه كرده و بدانیم چه انسان‌هایی هستند، چه خلق و خویی داشته و به چه چیزهایی بیشتر اهمیت می‌دهند و آداب و رسوم‌شان چگونه و نحوه فرزندپروری یا همسرداری آنان چطور است؟ می‌توان به نتایج خوبی دست یافت. باید خیلی دقیق و موشكافانه وارد عمل شد. اینكه بگویم من دوستی داشتم كه مثلا ترك یا لر بود و حالا می‌دانم آنها چه اشخاصی هستند، كافی نخواهد بود. حالا به یك فرصت طلایی می‌رسیم كه باید از خود بپرسیم با این ویژگی‌های فرهنگی می‌توان با این خانواده سازش و وصلت داشت یا خیر؟


به‌عنوان مثال نحوه برخورد این قوم با عروس یا دامادی كه تازه وارد جمع خانواده می‌‌شود، چگونه است؟ چه انتظاراتی داشته و چه رسم و رسومی دارند؟ رسم آنها این است كه عروس بنشیند و از او پذیرایی كنند یا برعكس... یا اینكه توقع دارند عروس تازه وارد مانند دختر خانواده با آنها یكی شده و در نشست و برخاست، پذیرایی، مهمانی و كارهای مختلف منزل همگام آنان شود؟ در اینجا نمی‌‌توان گفت كه نه! من رسم دیگری دارم... حالا دیگر شما یك نفر و درحال ورود به یك خانواده جدید هستید. درحال ورود به یك فرهنگ و طایفه هستید. باید یاد بگیرید خود را وارد آن كنید. حتی ممكن است آنها زبان متفاوتی داشته باشند كه باید آن را نیز یاد بگیرید. زبان خیلی مهم است، با فراگیری‌ آن وارد دنیای دیگری شده‌اید، یك دنیای بسیار وسیع و جدید. 

 


  
  صفتی كه می‌تواند ازدواج ما را بادوام كند

فردی كه با شما ازدواج می‌كند هم با فرهنگ شما بیگانه است و او نیز باید همین كارها را انجام دهد. اگر او هم دچار سختی و دشواری می‌شود اما باید بدانید كه این قراردادی است كه از ابتدا میان دو نفر بسته می‌‌شود.خوشبختانه در موارد زیادی شاهد این بودیم كه دو فرد با فرهنگ‌های متفاوت ازدواج كرده‌اند اما چون مطالعه قبلی و پذیرش‌های لازم را داشته‌اند، بسیار هم موفق بوده‌اند. انعطاف‌پذیری یك ویژگی خیلی خوب است كه اگر همه بتوانیم در خود ایجاد كنیم صاحب پیشرفت‌های ارزشمندی شویم.  لجباز و یك‌دنده نباشیم، بدون انعطاف‌پذیری نمی‌‌شود خلاق بود. نمونه‌هایی وجود دارد كه افراد انعطاف‌پذیر در شرایط بسیار دشوار، آنچنان خود را وفق دادند كه موجب تعجب همگان شد!‌ به‌طور حتم نقطه مقابل آن كه آفت زندگی محسوب می‌شود یك‌دندگی، لجبازی و كله‌شقی است.

 



 

   مشكلی كه افسرده‌ها دارند

افرادی با شخصیت افسرده ویژگی‌هایی دارند كه از هیچ‌چیز لذت نمی‌برند، بسیار ساكت‌اند، زود خسته‌شده و پیوسته احساس نیاز به خواب و استراحت دارند، علاقه‌ای به حضور درجمع ندارند به‌ویژه جمع‌هایی كه در آن غریبه نیز وجود دارد، برای آنان سنگین است. 

البته شخصیت افسرده با بیماری افسردگی متفاوت است و این بیماری افسردگی با دارو یا روان‌درمانی برطرف می‌شود اما شخصیت افسرده اینطور نیست. در افراد با شخصیت افسرده حالت كناره‌گیری در تعاملات اجتماعی دیده می‌‌شود. بروز بحران‌های اضطرابی، تبدیل اضطراب به خشم، فریاد زدن، دعوا كردن و ناتوانایی در برقراری ارتباط كلامی و غیركلامی به‌ویژه با همسر خود از دیگر علائم این انسان‌هاست. 

این افراد حتی دربیان دوست داشتن كلامی به همسر خود مشكل دارند، نمی‌توانند بگویند چقدر همسرشان زیباست و از اینكه با او ازدواج كرده‌اند، چقدر خوشحال هستند مثلا فكر می‌كنند اگر اینگونه ابراز محبت كنند، یعنی چاپلوسی كرده‌اند درصورتی كه اینها چیزهای اولیه زندگی زناشویی است.  تفاوت دیگر افراد دچار شخصیت افسرده با افراد دچار عارضه افسردگی این است كه افراد افسرده این بینش را دارند كه با پای خود به كلینیك و مشاور روانشناس یا روانپزشك برای درمان مراجعه كنند. افراد افسرده می‌گویند از چیزی لذت نمی‌برند، پیوسته دچار سردرد، دل‌درد،‌ سرگیجه، خستگی و افسردگی هستند كه دراصل عارضه افسردگی آنها موجب بروز عوارض فیزیكی و جسمانی برایشان شده است.



با كلاه‌بردارها زندگی نكنید

افرادی كه از نظر شخصیتی مشكل دارند به این باور نمی‌رسند كه نیاز به درمان دارند و اصلا قبول ندارند كه اضطراب، بی‌اعتمادی، ترس از اجتماع و هرمشكل آنان قابل پیشگیری یا برطرف شدن است و پیوسته می‌گویند نیازی به پزشك ندارند. 

اینها علائم خوبی برای تشخیص افتراقی افراد دچار اختلال شخصیت است كه در تعیین همسر آینده می‌تواند با وجود اینكه نكته كوچكی است اما سرنوشت‌ساز باشد. در دانش روانشناسی سخت‌ترین گروه همین افراد هستند كه با وجود مشكل فراوان گمان می‌كنند كه هیچ مشكلی ندارند. 

نوع دیگر شخصیت دارای مشكل برای ازدواج، افرادی هستند كه به خلاف كردن گرایش دارند. این افراد پیوسته درحال انجام كارهای خلاف، كلاه بر سردیگران گذاشتن، دروغ گفتن و... هستند و با وجود اینكه ظاهر بسیار آراسته‌ای دارند و كسی گمان نمی‌كند كه آنها دچار مشكل باشند اما پیوسته دروغ می‌گویند و تخلف می‌كنند. آنان پیوسته درحال زیرپا گذاشتن قوانین و مقررات هستند و اگر هم كسی برخلاف میلشان رفتار كند، عصبانی می‌شوند، پرخاشگری كرده به‌طوری كه افراد را مجبور به كوتاه آمدن می‌كنند. آنان نه‌تنها با قانون و مقررات مشكل دارند بلكه دربسیاری موارد اهل  موادمخدر و سایر خلاف‌ها هستند.  معتاد نیستند ولی پیوسته اذعان می‌كنند برای آرامش و رفع اضطراب به صورت تفننی از موادمخدر استفاده می‌كنند.  مواردی كه ذكر شد عظیم‌ترین مشكلات در خصوص این افراد است و مواجهه با این موارد بی‌شك موجب طلاق و جدایی می‌شود. حتی اگر هم به جدایی منجر نشود، زندگی آنها ناراحت‌كننده‌، دشوار، غیرلذت‌بخش و طاقت‌فرسا می‌شود كه به جز سوختن و ساختن، درگیری و نزاع راه دیگری مطرح نمی‌شود. البته درصورت مراجعه به روانپزشك یا روانشناسان با پیگیری‌های طولانی‌مدت قابل معالجه و درمان هستند. 

تاكید فراوان من برای مراجعه به روانشناس و انجام تست‌های تعیین شخصیت برای هر دو نفر قبل از ازدواج به این دلیل است كه تعداد زیادی از زوجین كه كار آنها به طلاق می‌انجامد با  كسانی كه  نشانه‌های مخفی عارضه اختلال شخصیت دارند زندگی می‌كنند، این گروه آرام هستند ولی خوشحال نیستند . درخصوص افرادی كه تازه ازدواج كرده‌اند یا به تازگی متوجه مشكل شخصیتی همسر خود شده‌اند، به آنها توصیه می‌كنم از روش‌های انطباقی و سازشكارانه استفاده كنند.



مشكلی كه شكاك‌ها دارند

یكی دیگر از موارد بااهمیت در انتخاب همسر درنظر گرفتن سلامت شخصیتی است. اگر می‌خواهید راحت و آسوده بوده و زندگی خوبی داشته باشید باید از سلامت شخصیت مطمئن باشید.  شخصیت در اینجا رفتار، طرزتفكر، اندیشه، نحوه برخورد، نحوه برقراری ارتباط و ایدئولوژی،‌ احساس، انگیزه و عواطف و دراصل ویژگی‌های فردی محسوب می‌شود. 

برای درك بهتر این مسئله مهم مثالی می‌زنیم:

با زوجی برخورد می‌كنیم كه می‌گویند از نظر تحصیلی، اقتصادی، مذهبی و... با یكدیگر تفاوت چندانی ندارند اما متاسفانه با هم سازگاری ندارند...

می‌پرسد كه چرا نمی‌توانم با همسرم برسر یك موضوع بحث و تبادل‌نظر كنم و به نتیجه برسم؟!
اذعان می‌كند كه همسرش جو و فضای گفت‌وگو را سنگین و متشنج می‌كند. احساس راحتی با او ندارد.

این دقیقا به این معناست كه شخصیت همسر مشكل دارد. اصلا باید گفت اینگونه همسران در بیشتر موارد یا بسیار بدبین و منفی هستند كه همیشه فكر می‌كنند طرف مقابل دروغ می‌گوید یا به هر نوعی می‌خواهند با شكاكی مچ همسر خود را بگیرند.

روان بودن درون كه بر اساس اعتماد و اطمینان تامین می‌شود در اینگونه افراد وجود ندارد. زندگی با این افراد پیوسته مظنون و شكاك بسیار دشوار است! مثلا ایشان به نامزدش می‌گوید: دیشب كجا رفته بودی؟ چه پوشیده بودی؟ آنجا چه كسانی بودند و با چه كسی حرف زدی؟ با چه افرادی حرف نزدی و نحوه برخورد آنها با تو چگونه بود؟ كنار چه كسی نشسته بودی؟ تا چه ساعتی آنجا بود؟ و... .

آنقدر از اینگونه پرسش‌ها كه طرف مقابل كلافه می‌‌شود و ادعا می‌كند با این پرسش‌ها و احساسات تو را خیلی دوست دارم و... در هر صورت این شك و تردیدی است كه در وجود او ریشه دارد.

در اصل این نمونه‌ای از فردی است كه دچار اختلال شخصیتی شده است.
 
 

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها