0

زندگی نامه ی امام علی (ع)

 
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)
پنج شنبه 12 شهریور 1388  5:28 PM

گزیده ای از فداکاریهای حضرت علی(ع)

قتل على فى محرابه لشدة عدله .
على (ع ) در محراب عبادت بخاطر شدت عدلش كشته شد

در شجاعت شير ربانيستى

در مروّت خود كه داند كيستى ؟
آغاز فداكاريهاى على (ع (  
حضرت على (ع ) چه در آغاز دعوت اسلام و چه در جنگها، فداكاريهاى زيادى كرده است . هنگامى كه پيامبر (ص ) دعوت خود را آشكار نمود، اذيت و آزارهاى قريش هم شروع شد. بسيارى از مواقع - در ابتداى امر - رسول خدا را در حال نماز اذيت مى كردند و انواع ناروائيها را بر آن حضرت روا مى داشتند. در اين موقع على بن ابيطالب (ع ) و گاه زيد بن حارثه به نوبت و گاه هر دو با هم از رسول خدا محافظت مى كردند على (ع ) در بسيارى از غزوات اسلام با از جان گذشتگى و برداشتن زخمهاى فراوان دست از دامن پيغمبر (ص ) برنداشت . سپر تيرها و بلاهايى بود كه از سوى كفار به جانب پيامبر روان مى شد .
در لحظات بحرانى و خطر جان پيغمبر اكرم (ص ) را از خطر نجات مى داد .
در سال چهارم بعثت  
وقتى از طرف خداوند امر شد خويشان خود را از اين دعوت با خبر كن و آنها را بيم ده زخم زبان ابولهب و ديگران را به جان تحمل كرد و با شجاعت بى نظير آمادگى خود را براى كمك به پيامبر (ص ) اعلام كرد و در نوبت سوم كه تنها على در آن جمع برخاست ، پيغمبر اكرم فرمود :
بنشين كه تويى برادر من و وصى من و وزير من و وارث و خليفه بعد از من . اين مسؤ وليت سنگين از همان آغاز دعوت علنى بر دوش پرتوان على (ع ) قرار گرفت .
فداكارى ديگر  
در مقابل عهدنامه اى كه قريش براى سركوب كردن بنى هاشم و در تنگنا قرار دادن پيامبر (ص ) امضاء كرده و در خانه كعبه آويخته بودند، در اول محرم سال هفتم بعثت رسول خدا و ياران تصميم گرفتن در شعب ابوطالب ساكن شوند، اين محاصره اقتصادى تا نيمه رجب سال دهم بعثت يعنى در حدود سه سال و شش ماه طول كشيد. در اين مدت پيامبر اكرم و خديجه و دختر نازنينش فاطمه در نهايت مضيقه و در عين گرفتارى بودند. حتى چند نفر با يك خرما زندگى مى كردند .
براى اينكه گزندى به جان عزيز پيامبر وارد نشود، ابوطالب شبها چند ساعتى كه از شب مى گذشت پيغمبر را مى برد و در جاى ديگر مى خوابانيد، و آن گاه پسرش على (ع ) را مى آورد و در بستر پيغمبر (ص ) مى خواباند تا اگر قريش ناگهان حمله كند، فرزندش على (ع ) بجاى پيغمبر (ص ) كشته شود .
شب هجرت و فداكارى على (ع (  
در شهر مكه فقط چند تنى از مسلمانان مانده بودند. عده اى به حبشه هجرت كردند و چند تنى هم قبل از پيغمبر (ص ) به يثرب مهاجرت كرده بودند در مكه جز از محمّد (ص ) و على (ع ) و ابوبكر و چند تن از زنان و يا زندانيان كسى باقى نمانده بود. اختناق در مكه به حد اعلاى خود رسيده بود. عده اى از مسلمانان در زير تازيانه در زندان بسر مى بردند . اگر جوانانى بودند كه پنهانى به محمّد (ص ) و دين اسلام عشق مى ورزيدند، جراءت ابراز عقيده نداشتند .
محمّد (ص ) تصميم بر هجرت به مدينه گرفته و راز خود را تنها به على (ع ) رازدار هميشگى خود، گفته بود. قرار شد آن شب هولناك را هم على (ع ) در رختخوابش بيارامد و برد خضرمى سبز رنگش را روى خود اندازد، و آن چنان عمل كند كه قريش كوچكترين گمانى در اين باره نبرند .
جوانان تبه روزگار قريش در اطراف خانه محمّد (ص ) منتظر انجام جنايت خود بودند. سكوت بر تمام شهر حكمفرما بود . شمشيرهاى كشيده برق مى زد. بسوى خوابگاه پيامبر (ص ) حمله بردند. محمّد است يا على ؟ خوابند يا بيدار؟ چه كنند؟
محمّد ديگر از چنگ آنها رها شده است !
على (ع ( را تحت فشار قرار مى دهند. با اصرار و پافشارى مخفيگاه محمّد را از على مى پرسند . او را تهديد به قتل مى كنند ولى جز اين كه محمّد از مكه خارج شده است چيزى از على ) ع ) نمى شنوند. على (ع ) در مكه مى ماند تا به سفارشهاى پيامبر (ص ) عمل كند . امانتها را به صاحبانشان رد كند. سپس ‍ با تنى چند از زنان و مردان راهى مدينه مى شود. اين همه فداكارى و سختى فقط براى خدا و پيغمبر خداست . على (ع ) مصداق اين آيه مباركه است :
بعضى مردانند كه از جان خود در راه رضاى خدا در مى گذرند و خدا دوستدار چنين بندگان است
در جنگ احد  
در جنگ احد، آن چنان شجاعتى از على (ع ) ديده شد كه دوست و دشمن را به شگفت آورد. مسلمانان هفتصد تن و كفار قريش سه هزار سوار و دو هزار پياده با تجهيزات كامل به ميدان آمدند. على (ع ) با شمشير جانشكار خود كفار زيادى را كشت . هر زمان كه دشمنان كينه توز، پيامبر اكرم (ص ) را در ميان مى گرفتند؛ على (ع ) حملات آنها را دفع مى كرد. قدرت جنگاورى علتى (ع ) باعث شد كه شمشيرش شكست . پيغمبر (ص ) شمشير خاص ‍ خود را كه ذوالفقار نام داشت به على (ع ) داد. بدن على (ع ) در اين جنگ بيش از شصت زخم برداشته بود. در همين جنگ بود كه پيغمبر پيك وحى را در ميان زمين و آسمان مشاهده كرد كه مى گويد :

لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على )) شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى جز على وجود ندارد))

ادامه دارد.......

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها