پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)
پنج شنبه 12 شهریور 1388 5:28 PM
گزیده ای از فداکاریهای حضرت علی(ع)
قتل على فى
محرابه لشدة عدله
.
على (ع ) در محراب عبادت بخاطر
شدت عدلش كشته شد
در شجاعت شير
ربانيستى
در مروّت خود كه داند كيستى
؟
آغاز فداكاريهاى على (ع
(
حضرت على (ع ) چه در آغاز دعوت
اسلام و چه در جنگها، فداكاريهاى زيادى كرده است . هنگامى كه پيامبر (ص ) دعوت خود
را آشكار نمود، اذيت و آزارهاى قريش هم شروع شد. بسيارى از مواقع - در ابتداى امر
-
رسول خدا را در حال نماز اذيت مى كردند و انواع ناروائيها را بر آن حضرت روا مى
داشتند. در اين موقع على بن ابيطالب (ع ) و گاه زيد بن حارثه به نوبت و گاه هر دو
با هم از رسول خدا محافظت مى كردند على (ع ) در بسيارى از غزوات اسلام با از جان
گذشتگى و برداشتن زخمهاى فراوان دست از دامن پيغمبر (ص ) برنداشت . سپر تيرها و
بلاهايى بود كه از سوى كفار به جانب پيامبر روان مى شد
.
در لحظات بحرانى و خطر
جان پيغمبر اكرم (ص ) را از خطر نجات مى داد
.
در سال چهارم بعثت
وقتى از طرف خداوند امر شد
خويشان خود را از اين دعوت با خبر كن و آنها را بيم ده
زخم زبان ابولهب و ديگران را به جان تحمل كرد
و با شجاعت بى نظير آمادگى خود را براى كمك به پيامبر (ص ) اعلام كرد و در نوبت سوم
كه تنها على در آن جمع برخاست ، پيغمبر اكرم فرمود
:
بنشين كه تويى برادر من و
وصى من و وزير من و وارث و خليفه بعد از من . اين مسؤ وليت سنگين از همان آغاز دعوت
علنى بر دوش پرتوان على (ع ) قرار گرفت
.
فداكارى ديگر
در مقابل عهدنامه اى كه قريش براى سركوب كردن بنى هاشم و در تنگنا
قرار دادن پيامبر (ص ) امضاء كرده و در خانه كعبه آويخته بودند، در اول محرم سال
هفتم بعثت رسول خدا و ياران تصميم گرفتن در شعب ابوطالب ساكن شوند، اين محاصره
اقتصادى تا نيمه رجب سال دهم بعثت يعنى در حدود سه سال و شش ماه طول كشيد. در اين
مدت پيامبر اكرم و خديجه و دختر نازنينش فاطمه در نهايت مضيقه و در عين گرفتارى
بودند. حتى چند نفر با يك خرما زندگى مى كردند
.
براى اينكه گزندى به جان عزيز
پيامبر وارد نشود، ابوطالب شبها چند ساعتى كه از شب مى گذشت پيغمبر را مى برد و در
جاى ديگر مى خوابانيد، و آن گاه پسرش على (ع ) را مى آورد و در بستر پيغمبر (ص ) مى
خواباند تا اگر قريش ناگهان حمله كند، فرزندش على (ع ) بجاى پيغمبر (ص ) كشته
شود
.
شب هجرت و فداكارى على (ع
(
در شهر مكه فقط چند
تنى از مسلمانان مانده بودند. عده اى به حبشه هجرت كردند و چند تنى هم قبل از
پيغمبر (ص ) به يثرب مهاجرت كرده بودند در مكه جز از محمّد (ص ) و على (ع ) و
ابوبكر و چند تن از زنان و يا زندانيان كسى باقى نمانده بود. اختناق در مكه به حد
اعلاى خود رسيده بود. عده اى از مسلمانان در زير تازيانه در زندان بسر مى بردند
.
اگر جوانانى بودند كه پنهانى به محمّد (ص ) و دين اسلام عشق مى ورزيدند، جراءت
ابراز عقيده نداشتند
.
محمّد (ص ) تصميم بر هجرت به مدينه گرفته و راز خود را
تنها به على (ع ) رازدار هميشگى خود، گفته بود. قرار شد آن شب هولناك را هم على (ع
)
در رختخوابش بيارامد و برد خضرمى سبز رنگش را روى خود اندازد، و آن چنان عمل كند
كه قريش كوچكترين گمانى در اين باره نبرند
.
جوانان تبه روزگار قريش در اطراف
خانه محمّد (ص ) منتظر انجام جنايت خود بودند. سكوت بر تمام شهر حكمفرما بود
.
شمشيرهاى كشيده برق مى زد. بسوى خوابگاه پيامبر (ص ) حمله بردند. محمّد است يا على
؟ خوابند يا بيدار؟ چه كنند؟
محمّد ديگر از چنگ آنها رها شده است
!
على (ع
(
را تحت فشار قرار مى دهند. با اصرار و پافشارى مخفيگاه محمّد را از على مى پرسند
.
او را تهديد به قتل مى كنند ولى جز اين كه محمّد از مكه خارج شده است چيزى از على
)
ع ) نمى شنوند. على (ع ) در مكه مى ماند تا به سفارشهاى پيامبر (ص ) عمل كند
.
امانتها را به صاحبانشان رد كند. سپس با تنى چند از زنان و مردان راهى مدينه مى
شود. اين همه فداكارى و سختى فقط براى خدا و پيغمبر خداست . على (ع ) مصداق اين آيه
مباركه است
:
بعضى مردانند كه از جان
خود در راه رضاى خدا در مى گذرند و خدا دوستدار چنين بندگان است
در جنگ احد
در جنگ احد، آن چنان شجاعتى از
على (ع ) ديده شد كه دوست و دشمن را به شگفت آورد. مسلمانان هفتصد تن و كفار قريش
سه هزار سوار و دو هزار پياده با تجهيزات كامل به ميدان آمدند. على (ع ) با شمشير
جانشكار خود كفار زيادى را كشت . هر زمان كه دشمنان كينه توز، پيامبر اكرم (ص ) را
در ميان مى گرفتند؛ على (ع ) حملات آنها را دفع مى كرد. قدرت جنگاورى علتى (ع
)
باعث شد كه شمشيرش شكست . پيغمبر (ص ) شمشير خاص خود را كه
ذوالفقار نام
داشت به على (ع ) داد. بدن على (ع ) در اين جنگ بيش از شصت زخم برداشته بود. در
همين جنگ بود كه پيغمبر پيك وحى را در ميان زمين و آسمان مشاهده كرد كه مى
گويد
:
لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى
الا على
))
شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى
جز على وجود ندارد))
ادامه دارد.......