پاسخ به:تاريخ ادبيات ايران از ابتدا تا کنون
دوشنبه 26 تیر 1391 1:14 PM
شعر صبا
ملک الشعراي صبا در ادبيات فارسي تبحر، و به لغت عرب احاطه کافي داشت. وي اشعار زيادي از غزل و مثنوي و رباعي و ترجيع بند، سروده، اما هنر بزرگ او قصيده سرايي است. او در اين فن، در عين پيروي از انوري، داراي سبک و شيوه خاصي است که بعدا قاآني و اديب الممالک فراهاني و بسياري از شعراي قرن سيزدهم، از آن سبک و شيوه تقليد کرده اند. صبا صنايع لفظي و معنوي را به دقت رعايت مي کند، حتي لغات و اصطلاحات نامانوس و نامتجانس را در چکامه هاي خود با مهارت زياد به کار مي برد.
ديوانش ده تا پانزده هزار بيت است. غير از شاهنشاه نامه که از آن جداگانه صحبت مي داريم، مثنوي به نام خداوندنامه در بيان معجزات پيغمبر اسلام و جنگها و دليريهاي علي، اميرالمومنين، و دو رساله منظوم بنام عبرتنامه به تقليد تحفة العراقين خاقاني و گلشن صبا در اندرز به فرزند خود ( محمد حسين ملک الشعراء، متخلص به عندليب) دارد. گلشن صبا از جمله بهترين اشعار صباست. اين اشعار به پيروي از سبک سعدي و بي اندازه پخته و ساده و روان سروده شده است.
شاهنشاهنامه
بزرگترين مثنوي صبا شاهنشاهنامه است، و آن داستان حماسي است به روال شاهنامه فردوسي و به همان وزن، در ستايش و ذکر وقايع پادشاهي فتحعلي شاه و مآثر آغا محمد خان و پدران آنان و جنگها و فتوحات عباس ميرزا با سپاهان روس و اندرزها و مطالب ديگر.
اين داستان را معاصران بسيار ستوده اند، فردوسي شاهنامه را در مدت سي سال به پايان برد و اين استاد هفتاد هزار بيت را شش سال سرود. اما " در هفتاد هزار بيت، از مناقب آل رسول که بگذري، در اسلوب شاعري، الفاظ مغلق مشکل را، که فقط خواص و اهل علم و ادب و لغت از آن محظوظ مي شوند و اغلب اشعارش شامل آنهاست، از آن پيروي کني، هفت بيت که مثل يکي از سي هزار بيت شاهنامه باشد، نيست...(به نقل از مجله يادگار، سال 5 شماره هاي 1 و 2)".
نمونه اي از گلشن صبا: موبد سالخورده
شنيدم يکي موبد سالخورد در آن دم که روشنروان مي سپرد
تن پاکش از تابش آفتاب چو موم اندر آتش، چو شکر در آب
يکي گفتش: اي پير ديرينه روز تن از تابش آفتاب به سوز
نبستي چرا در سراي سپنج سپنجي سرايي پي دفع رنج؟
بناليد و گفتا: در اين روز کم گر آسايش از سايه نبود چه غم
بزرگان چنين از جهان رسته اند نه چون ما دل اندر جهان بسته اند
چو صاحبدلي بر جهان دل منه به بيهوده گل بر سر گل منه
سلام