0

وجود حضرت مهدی علیه‏السلام چه ضرورتی دارد؟

 
anwarsabahi
anwarsabahi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 261
محل سکونت : خوزستان

وجود حضرت مهدی علیه‏السلام چه ضرورتی دارد؟
جمعه 26 خرداد 1391  2:26 PM

 


اگر در ادیان گذشته، حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله به عنوان منجی مطرح شده، پس وجود حضرت مهدی علیه‏السلام چه ضرورتی دارد؟

در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که تورات و انجیل فعلی، مجموعه‏ای از کتاب‏هایی است که به وسیله یاران حضرت موسی علیه‏السلام و حضرت عیسی علیه‏السلام به وجود آمده و در عین حال، شک نیست که قسمتی از تعلیمات انبیا و محتوای کتاب‏های آسمانی، در ضمن گفته‏های پیروانشان به این کتاب‏ها انتقال یافته است؛1 پس آن چه در کتاب‏های ادیان فعلی وجود دارد، وحی آسمانی نیست تا اعتبار و حجیت داشته باشد.

با توجه به این نکته، باید گفت که آن چه از قرآن درباره بشارت‏های کتاب‏های قبلی و اصلی - تحریف نشده - استفاده می‏شود و آن چه هم از لابه‏لای انجیل و تورات فعلی استفاده می‏شود، این است که بشارت به آمدن پیغمبری به نام «محمد و احمد» صلی‏الله‏علیه‏وآله داده‏اند؛ نه منجی که تمام بشریت را نجات دهد و عدالت را فراگیر و جهانی نماید که در ذیل به این مطلب اشاره می‏شود:


بشارت در آیات قرآن

1. «و به یاد آورید، هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی‏اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم؛ در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [تورات] می‏باشم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‏آید و نام او احمد است».2 این آیه می‏گوید که آن چه در تورات اصلی آمده، بشارت به آمدن رسولی به نام احمد است و نه منجی.

2. «آنها که از فرستاده خدا - پیامبر امی - پیروی می‏کنند، همان کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، مکتوب می‏بینند».3 از این آیه هم استفاده می‏شود که بشارت کتاب‏های قبلی، آمدن پیامبر امی بوده، نه منجی جهانی.

3. «هنگامی که از طرف خداوند، کتابی [قرآن] برای آنها آمد که موافق نشانه‏هایی بود که با خود داشتند و پیش از این جریان به خود نوید فتح می‏دادند [که با کمک او بر دشمنان منطقه‏ای پیروز گردند، با این همه] هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند، نزد آنها آمد، به او کافر شدند. لعنت خدا بر کافران باد».4

در شأن نزول این آیه چنین می‏خوانیم: «یهود در کتاب‏های خویش دیده بودند که هجرت‏گاه پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏وآله بین کوه «عیر» و «احد» خواهد بود؛ لذا از سرزمین خویش بیرون آمدند و در جست‏وجوی سرزمین مهاجرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله پرداختند. در این میان، به کوهی به نام «حداد» در اطراف مدینه رسیدند و گفتند: حداد، همان احد است و در همان جا متفرق شدند و هر گروهی در جایی مسکن گزید.5 این نشان می‏دهد که در کتاب‏های آنها، نام حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله و محل هجرتش مشخص بوده و این مشخصات، غیر از آن چیزی است که درباره منجی عالم آمده است.


بشارت در تورات و انجیل

در انجیل یوحنا چنین آمده است: «و من از پدر خواهم خواست و او تسلی دهنده دیگر، به شما خواهد داد...»؛6 همین طور، فخرالاسلام، نویسنده معروف انس‏الاسلام که خود یکی از کشیشان بود، جریان مفصلی دارد که نشان می‏دهد لفظ «فارقلیطا»، به زبان سریانی و «پریکتوس»، به زبان یونانی که در تورات و انجیل آمده، «احمد» و «محمد» است که همان پیامبر اسلام است7 و نه منجی جهانی.

همچنین باید گفت که اگر (بر فرض محال) چنین چیزی بوده که تحقق نیافته است؛ زیرا پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله که به اعتقاد پیروان همه ادیان و جهانیان از دنیا رفت و عدالت فراگیر جهانی به وجود نیامد؛ هر چند او دین کامل و جهانی آورد؛ ولی عدالت، جهانی نشد و تمام بشریت نجات نیافت؛ پس گذشت تاریخ، بطلان این نظر را نشان داده است؛ علاوه بر این، در همان ادیان، به طور جداگانه، بشارت به منجی جهانی داده شده است که به نمونه‏هایی اشاره می‏شود:

1. در کتاب مقدس هندوها، چنین می‏خوانیم: «دور دنیا تمام شود، به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد؛ حق و راستی با او باشد».8 «پادشاهی دنیا، به فرزند سید خلایق [همان پیامبر خاتم صلی‏الله‏علیه‏وآله] دو جهان، کشن بزرگوار، تمام شود. او کسی باشد که بر کوه‏های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد».9

برهمائیان می‏گویند: «و شینو در میان مردم ظاهر گردد... او از همه کس قوی‏تر و نیرومندتر است... هنگام ظهور وی، خورشید و ماه، تاریک شوند و زمین خواهد لرزید».10

چینیان معتقدند که: «کریشنا ظهور کرده، جهان را نجات می‏دهد».11 چینی‏ها همچنین می‏گویند: «هنگامی که فساد، انحطاط و تباهی، جهان را فرا گیرد، شخص کاملی که آن را تیرتنگره (نوید دهنده) گویند، ظهور کرده، تباهی را از بین می‏برد و صافی را از نو برقرار می‏سازد».12

در کتاب‏های آسمانی تحریف شده انبیای گذشته، بیشتر از موعود جهانی سخن به میان آمده است. این موعود، در دین مجوس، به نام «بهرام ایستاده (قائم) و نجات دهنده»، در زبور، به نام «عفیق»، در صحف ابراهیم به نام «حاشر»، در تورات، «ماشع» و در انجیل، «مسیح الزمان» خوانده شده است.13 در کتاب‏های مقدس زرتشتیان چنین می‏خوانیم: «سوشیانت (نجات دهنده)، دین را به جهان رواج دهد؛ فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد؛ ایزدان را از دست اهریمنان نجات دهد و مردم جهان را هم‏فکر، هم‏گفتار و هم‏کردار سازد».14

در زبور داوود، چنین آمده است: «قوم‏ها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان، شادی کند و زمین، مسرور گردد. دریا غرش نماید. صحرا و هر چه در آن است، به وجد آید. آن گاه، تمام درختان، ترنم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زیرا که [او[ می‏آید... ».15

در تورات، کتاب مقدس یهودیان، چنین آمده است: «مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد. گرگ با بره سکونت خواهد کرد. پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و در تمامی کره زمین مقدس، شر و فسادی نخواهد بود؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد».16

و در انجیل متی چنین می‏خوانیم: «شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‏آید». همچنین آمده است: «همچنان که برق از مشرق ساطع می‏شود تا به مغرب ظاهر می‏شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود».

در سخنان هیچ یک از پیامبران گذشته، بسان پیغمبر آخرالزمان، سخن از مهدی موعود و منجی بشر نرفته و تصویر جامع و کاملی از قیام، عدالت، حکومت و اوصاف شخصی آن حضرت ارائه نشده است. بخش‏های نقل شده از ادیان گذشته، نشان‏دهنده آن است که منجی جهانی، غیر از پیغمبر خاتمی است که بشارت ظهور وی در ادیان گذشته داده شده است.

پدیدآورنده:سید جواد حسینی

برای مطالعه بیشتر، به کتاب‏های زیر مراجعه نمایید:

1. خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی.

2. مجله مبلغان، شماره 34 (در مقاله نبرد انتظارها) و شماره 58 (مقاله خاتم انبیا از خاتم اوصیا می‏گوید).

3. مهدی، انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها