پاسخ به:عشقولانه
یک شنبه 11 خرداد 1393 6:59 AM
باز یقه ام را چسبیده ای
که برایم شعر بگو
معشوقه شعر تویی
این نوشته ها بهانه اند
در میان همگان گشتم و عاشق نشدم
تو چه کردی که تو را دیدم و دیوانه شدم
سلام مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود
بپرس چگونه شب ها را آسوده می خوابد
فرهاد می دانست صد سال نمی تواند کوه را بکند
فقط می خواست یک عمر اسمش را با شیرین بیاورند
حضور آرامت مدت هاست
در کنارم نیست
ولی یاد تو مهمان همیشگی قلبم است
دنیا برای من یعنی:
پسرم مهدیار