صادرات و تجارت خارجی
یک شنبه 14 خرداد 1391 2:15 PM
در این مقاله نویسنده با نقد نگرانی هایی که از برخی مردم درباره مضرات واردات و وابستگی به خارجی ها در نتیجه آن می شنویم، اشاره می کند که باید به پدیده تجارت خارجی نگاهی همه جانبه داشت و به انتقاد از رویکرد های مدافع دخالت دولت در این میان می پردازد.
پاتریک بوکانان چند سال پیش در مقاله ای با عنوان «طرحی نو برای تولید کنندگان آمریکایی» به بد فهمی هایی که در این باره وجود دارد، باز هم دامن زد. درباره خیلی چیز ها درست می گفت، اما نظرش پیرامون تجارت غلط بود.
بوکانان نخست با تاسف می گوید: «کالا هایی که اروپایی ها، ژاپنی ها، کانادایی ها و چینی ها به ما [آمریکایی ها] می فروشند، بسیار بیشتر از کالا هایی است که از ما می خرند، چون از قوانین تجارت جهانی به سود خود بهره گرفته اند». خوب، که چه؟ کالا هایی هم که من از خوار بار فروشی محله مان می خرم، بیشتر از خرید او از من است.
مثل خیلی ها، بوکانان از کسری تجارت خارجی نگران است و اشاره می کند که این کسری دارد به رقم سالانه ۸۲۶ میلیارد دلار می رسد و این مایه «وابستگی به خارجی ها» می شود. اما به واقع وابستگی به خارجی ها جاده ای دو طرفه است. این نکته را با وا کاوی در چیزی که کسری تجاری من با این خوار بار فروش خوانده می شود، بیشتر توضیح می دهم.
وقتی من ۱۰۰ دلار از این بقال خرید می کنم، حساب کالایی من (خوار بار) ۱۰۰ دلار افزایش می یابد، اما حساب سرمایه ای (پول) من به همین اندازه کمتر می شود. یعنی در حساب تجاری من واقعا تراز وجود دارد.
بوکانان در مقاله خود نوشته: «در ماه جولای [سال ۲۰۰۶] واردات آمریکا به ۱۸۸ میلیارد دلار سر کشید. وابستگی ما به خارجی ها برای تامین کالا های حیاتی در زندگی ملی مان روز به روز عمیق تر می شود». این بدان معنا است که کالا هایی به ارزش ۱۸۸ میلیارد دلار وارد کرده ایم. آیا خارجی ها همه دلار هایی را که از فروش محصولات شان به ما به دست آورده اند، زیر تشک هایشان پنهان می کنند؟ این قدر احمق نیستند. این دلار ها را برای واردات کالا های سرمایه ای مانند سهام، اوراق قرضه و اوراق بهادار خزانه داری آمریکا به کار می گیرند.
شاید بخشی از این پول را برای ساخت کار خانه هایی مانند هوندا، نووارتیس و سامسونگ در آمریکا استفاده کنند. ارزش دلاری این خرید های خارجی ها از ما با ارزش محصولاتی که وارد می کنیم، برابری خواهد یافت. آمریکا پز مازاد بزرگ حساب سرمایه اش با خارجی ها را می دهد. این نشان می دهد که خارجی ها برای دستیابی به مکانی امن و سود آور برای سرمایه گذاری در آمد هایشان به ما نیاز دارند و این وابستگی به رشد اقتصادی ما می انجامد.
در ادامه مقاله بوکانان، نگرانی او درباره کاهش مشاغل بخش تولید کار خانه ای در آمریکا را می بینیم. کشاورزی آمریکا نیز داستانی مشابه دارد. اشتغال در این بخش بین سال های ۱۸۴۰ تا ۱۸۷۰ در بیشترین مقدار خود بود. در ۱۹۰۰، ۴۰ در صد از کار گران آمریکایی در مزارع کار می کردند. امروز این نسبت به کمتر از دو در صد رسیده است. پیشرفت های تکنولوژیک چنین دگر گونی ای را امکان پذیر کرده است. اشتغال در بخش تولید کار خانه ای آمریکا در سال ۱۹۵۰ به حد اکثر مقدار خود رسید و از آن هنگام تا کنون رو به کاهش بوده است.
این امر بیش از آن که به برون سپاری مربوط باشد، به نو آوری های فن آورانه ارتباط دارد. این پدیده ای جهانی است. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ چین ۵/۴ میلیون شغل را در بخش تولید کار خانه ای از دست داده، در حالی که تعداد مشاغل از دست رفته در این بخش در آمریکا ۱/۳ میلیون بوده است. نه تا از ده کشور برتر در میدان تولید هم که ۷۵ در صد از محصول کار خانه ای دنیا را تولید می کنند (آمریکا، ژاپن، آلمان، چین، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، کره، کانادا و مکزیک)، بخشی از مشاغل کار خانه ای شان را از کف داده اند و ایتالیا در این میان استثنا است. به خاطر رشد فن آوری، تولید کار خانه ای افزایش یافته و در همین حال، اشتغال در این بخش کمتر شده است.
من یکی از کسانی ام که بوکانان «طرفداران تجارت آزاد ماشینی» شان می خواند. این شاید بر چسبی دیگر برای برخی از ما باشد که از مبادله آزادانه و صلح آمیز حمایت می کنیم. من به چنین جرمی اعتراف می کنم. بوکانان مانند خیلی های دیگر به یارانه های دولتی و حمایت های تعرفه ای از بنگاه ها در کشور های دیگر اشاره می کند؛ کاری که نمی توانیم خود را به طور کامل از آن مبرا بدانیم. حمایت گرا ها از «تجارت آزاد، اما منصفانه» حمایت می کنند. به دنبال «زمین بازی یکدست» هستند.
در واقع می گویند که اگر باقی دولت ها شهروندان شان را با یارانه های پرداختی به بنگاه ها و تعرفه های بار شده بر واردات تیغ می زنند و به پرداخت قیمت هایی بالا تر مجبور شان می کنند، دولت ما هم باید با استفاده از همین ابزار ها برای گوش بری از شهروندانش با آنها مقابله به مثل کند.
شاید بار دیگری که بوکانان را ببینم، از او بپرسم که اگر هر دوی ما روی دریا در یک بلم بودیم و من سوراخی در یک سوی آن ایجاد می کردم، او با سوراخ کردن سوی دیگر بلم با من مقابله می کرد؟