0

حکایت شیری که عاشق آهو شد

 
ayesh1344
ayesh1344
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1389 
تعداد پست ها : 5083
محل سکونت : خوزستان

حکایت شیری که عاشق آهو شد
شنبه 10 مهر 1389  6:34 AM

شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد.

شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ حیوانات دیگر دریده شود.

از دور مواظبش بود…

پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست ، شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.

دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، ...

گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.

با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.

و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…

نتیجه اخلاقی :
هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه چیز حساب نکنید
اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .
 

تشکرات از این پست
iman_karbala
دسترسی سریع به انجمن ها