پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:16 AM
ديدار با خانوادههاى شهدا، مفقودين، اسرا و جانبازان شهرستانهاى قزوين، آبيك و... در سالروز ولادت اميرالمؤمنين على (ع)
حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده حتى در بين شيعيان
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان و مستضعفين و خصوصاً ملت ايران تبريك عرض مىكنم، از خداوند تعالى سلامت همه را خواستارم.
ما در تولد حضرت امير جهات معنويش /را از/ دست ما ازش كوتاه است. ما /نمىتوانيم/ از اين جهات معنوىاى كه در ايشان بوده است حتى يك جمله موافق با واقع نمىتوانيم عرض كنيم، لكن بعضى از جهات كه مربوط به خود جهت مادى است و جهات اجتماعى است، آن را مىشود گفت. شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است، زمامدار امور است، خليفه است، اين چه وضعى داشته است، در حالى كه خليفه است مىخواهد نماز جمعه بخواند، لباس زيادى ندارد، مىرود بالاى منبر، آن لباسى كه دارد حركت مىدهد - به حسب نقل - تا خشك بشود، دو تا لباس ندارد، يك كفشى را كه خودش وصله مىكرده است، كفاشى مىكرده است، ازش مىپرسند /مىگويد/، حضرت مىفرمايد كه اين كفش به نظر شما چقدر ارزش دارد، مىگويند: هيچ. مىگويد كه: امارت بر شما هم، خلافت هم، در نظر من مثل اين كفش و پايينتر از اين كفش است، مگر اين كه اقامت عدالت كنم. شما كجا سراغ داريد كه يك نفر خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است، حتى در بين شيعيان هم مظلوم است. وقتى مىخواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مىكنند به چيزهايى كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است، مثلاً مىگويند كه انگشترش را كه مىخواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى كه لباسش آن است، انگشتر مىپوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد، دروغ است - در صورتى كه ندارد - وقتى مىخواهند معرفى كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفى مىكنند، به همين جهات چيز. يا آنهايى كه عارف لفظى هستند - عرفان حقيقى كه كم است در دنيا - آنها هم وقتى كه مىخواهند از حضرت نقل كنند، يك حرفهاى درويشى نقل مىكنند. آنى كه هست واقعيتش را كه نمىدانند، و اين جهات ظاهرى هم كه حضرت داشته است براى جهالتهايى كه بوده است، منحرف كردند از واقعيتش، خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است
كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و مثلاً چه باشد. يك زندگى عجيب و غريبى براى حضرت امير.
شما خلافت در آن وقت يك وضع خاصى داشته است، خصوصاً آن خلفاى از معاويه به پايين، يك سلطنتى بوده است و /در همين عصر كه/ در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتى را راه انداخته بود، حضرت امير مثل يك فعله مىرفت كار مىكرد، مثل يك عمله مىرفت كار مىكرد و آب راه مىانداخت و بعد همان جا مىگفت اين آب صدقه است. آب راه نمىانداخت براى خودش، وضع زندگى اين بوده است. ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمىتوانيم، حقيقتاً نمىتوانيم تقليد كنيم، قدرت اين معنا را ما نداريم. اما خود ايشان هم فرمودند كه شما نمىتوانيد، اما تقوا مىتوانيد داشته باشيد. مىتوانيد كه تقوا داشته باشيد، مىتوانيد كه با خدا باشيد، توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشيد.
خيال مىكنند كه اگر موشك انداختند به ايران فوراً شكست مىخورد
و بحمدالله ملت ما امروز يك وضع خاصى دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده. در همان تاريخى كه ائمه عليهمالسلام بودند، خود رسول الله بودهاست، حضرت امير بوده است، مردم اختلاف داشتند، مردم، همانهايى كه دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتى مىخواستند ببرندشان جنگ، نمىرفتند. اما امروز وضعى شده است كه داوطلبند. اشتباهى كه اين غربىها دارند و اين مخالفين ما دارند، اشتباه اين است كه خيال مىكنند كه وقتى كه كلمه موشك تو كار آمد، مردم ايران مىترسند ديگر بعد چه بشوند. اين موشكها را زدند و كشتند و چه كردند و مردم ايران سر جاى خودشان نشستند و مىخندند بهشان. شما مردم ايران را از موشك نترسانيد، مردم ايرانى كه شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و بسيارى از اوقاتى كه اين جا مىآيند انسان تعجب مىكند از وضع اينها كه جوانش فوت شده است، جوانش شهيد شده است، مىگويد باز هم مىخواهم، مىخواهم جوان دارم باز مىدهم. بچه كوچك، مىگويد انشاءالله بزرگ مىشود و شهيد بشود. يا زنها مىبينيد كه چه وضعى دارند. اينها مردم را، اين مردمى كه طالب شهادتند از شهادت مىترسانند! و اين يك اشتباهى است كه از باب اين كه نمىفهمند، اصلاً ادراك اين معنا را كه معنويات چى است، امثال صدام و اينها اصلاً نمىفهمند كه مسأله چى است. متوجه اين كه ايران چه وضعى دارد و مردم ايران چه وضعى دارند، اصلاً متوجه اين نيست، همين قدر خيال مىكند كه اگر موشك انداختند به ايران، فوراً شكست مىخورند. اين قويتر مىكند اينها را.
عمده اين است كه ما بايد حفظ كنيم ايمان و وحدت خودمان را
عمده اين است كه ما توجه داشته باشيم به اين كه حفظ كنيم ايمان خودمان را و وحدت خودمان را.اگر اين راه حفظ شد هيچ، از هيچى ديگر ترس ندارد. موشك بيايد، چه مىدانم هر كى مىخواهد بيايد و آمريكا بيايد، شوروى بيايد، هر كى مىخواهد بيايد، البته اين نكته از ذهن مردم ما
خارج نمىشود كه وقتى ببينند كه آنهايى كه كمك مىكنند به صدام براى اين شرارتهايش، اين از ذهن مردم خارج نمىشود، توجه بهش دارند و آنهايى كه مىخواهند منافع خودشان محفوظ بشود، بايد توجه به اين داشته باشند كه منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، بايد يك جورى عمل بكنند كه اين طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند. آن كسى كه كمك مىكند يا كمك مادى مىكند يا كمك نظامى مىكند، آنها هم خيال مىكنند كه ما از كمكهاى نظامى آنها، كمكهاى آنها مىترسيم. نه، ترسى در كار نيست. براى اين كه يك ملتى است كه شهادت طلب است، حالا شهادت با موشك باشد يا با تانك باشد يا با توپ باشد يا با هر چه باشد. شهادت طلب است اين ملت. از اين نمىترسد، اما فراموش هم نمىكند كه كىها به اينها /به اينها/ دارند خدمت مىكنند، كى امر مىكند بهشان كه اين كارها را بكنيد، انگيزه آنها چى هست، آنهايى هم كه اينها وادار مىكنند، كىاند و كى به اينها كمك مىكند، كى موشك مىدهد، كى چى مىكند، اين از ذهن مردم ما بيرون نمىرود و بايد لذا توجه داشته باشند آنهايى كه اين كار را مىكنند. و من از خداى تبارك و تعالى مسألت مىكنم كه همه ما را در ايمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمين را حفظ كند و از شر كفار همه مسلمانها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.
والسلام عليكم و رحمةالله