پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:15 AM
بيانات امام در جمع اعضاى مجلس خبرگان
دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از حضرات آقايان كه عنايت كردند و اين جا تشريف آوردند تا از نزديك خدمتشان برسيم و من دعاگوى همه هستم، خصوصاً اين نخبگانى كه از سراسر كشور بسيار مورد اهميت هستند. من نبايد به آقايان تذكر بدهم لكن براى اين كه صحبتى شده باشد، دو سه كلمه عرض مىكنم.
عرض من اين است كه تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياء اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. تشكيل حكومت براى همين است. البته اقامه عدل است لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام، در هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن نيست كه حقايق معارف را به طور صريح در بعضى جاها و به طور كنايه بسيارى جاها فرموده است و آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند. اسلام بسيار غنى است هم از حيث جهات معنوى كه در رتبه عالى است، از جهت عرفانى كه بالاتر از آن است و هم غنى است از حيث تشكيلات ادارى. و البته آقايان مىدانند اين را، در عين حالى كه عنايت به طبيعت نبوده است و عمده هدايت به غيب بوده، معذلك مىبينيد كه قرآن در /بسيار از/ بعضى جاها برخلاف آن چيزى كه در بين مثلا هيأت دانهاى سابق بوده است، بر خلاف آنها مىگويد. قرآن اول كتابى است كه حركت زمين را بيان كرده با صراحت. جبال را فرمودند مثل ابرها حركت مىكنند، خيال نكنيد كه اينها جامدند، منتها چون سابق هيأت بطلميوس غلبه داشته است، بعضى از آقايان اين را تعبير كردهاند به حركت جوهرى و حال آن كه حركت جوهرى حركتى است مثل حركت سحاب نيست، هيچ ربطى به او ندارد. و همين طور در بسيارى از جاها قرآن شريف مسائلى فرمودهاند كه در سابق نبوده است نظيرش، اصلش نبوده است. از اين جهت ما بايد عمده توجهمان به عرفان اسلامى باشد. اگر ملاحظه فرموده باشيد در آيات شريفهاى كه مربوط به معنويات و عرفان و عرض مىكنم كه سلوك و اين طور چيزها هست، در هيچ كتابى نظير قرآن نيست و هيچ كتابى سابقه ندارد كه اين طور عرفان داشته باشد، اين طور فلسفه داشته باشد منتها از باب اين كه ما
عقب بوديم و عقب هم هستيم، نمىتوانيم اين طورى كه قرآن شريف فرموده است، ما هم بتوانيم آن طور بگوييم. همين قدر مىدانيم كه بايد ما هممان را صرف كنيم و آن قدرى كه استعداد داريم، قدرت داريم تا آن اندازه ما معارف اسلامى را به مردم بفهمانيم. معارف اسلامى بسيار غنى است، بسيار بزرگ است و بايد اين را فهماند. مثلا /همين/ در عين حالى كه توجه به ماديات نبوده است و عمده نظر روى معنويات است معذلك بر خلاف هيأت بطلميوس، قرآن مىگويد كه تمام ستارهها /در زمين/ در آسمان پايين واقع شدند، در صورتى كه هيأت سابق اين طور نمىگفتند /آسمان پايين/ هر چه ستاره هست در آسمان پايين است و سبع سموات از اين جا معلوم مىشود كه غير آن سبع سمواتى است كه بطلميوسىها گفتهاند، آنها مىگويند كه هفت آسمان يكىاش كره كذا دارد، يكى كره كذا، يكى كره كذا و آن آخريش عبارت از آنى است كه ستارهها را دارند. قرآن مىگويد كه نجوم در دنياى آسمانها واقع شده است، تمام نجوم اين طور است. بنابراين آن چيزى كه ماوراى اينهاست مثلاً سماء دوم ما نمىدانيم چى است قصهاش، بالاترش هم ما نمىدانيم چى است. زينا السماء الدنيا بزينهالكواكب، اين آسمان پايين را تزيين به زينت كواكب كرده. در هر صورت آن چيزى كه من توصيه مىكنم به همه اهل علم و به همه آقايان، به همه دانشمندان اين كه دنبال اين برويد كه معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد كه رأس امور اين معارف اسلامى است و اگر او درست بشود همه كارها درست مىشود.
اگر انسان حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد
اگر انسان معارف اسلامى را داشته باشد و حقيقتاً مومن به معارف اسلامى باشد، ديگر اختلاف پيدا نخواهد شد بين دستجات، اختلاف اساسى. البته رايى هست اما اختلاف اساسى كه بخواهد اين دسته، دسته ديگر را محكوم كند يا فرض كنيد كه توهين كند آن دسته، دسته ديگر را، اين براى اين است كه ما ضعيفيم در ايمان. اگر ما قوى در ايمان بوديم، شما ملاحظه مىكنيد اگر همه انبيا در يك روز جمع بودند هيچ همچو اختلافاتى نداشتند. خوب! البته ما اين طور نيست كه بتوانيم اختلافات آرا را رفع كنيم، اختلافات آرا هست و بايد هم باشد اما آن چيزى كه لازم است اين است كه به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانيون سراسر كشور و ساير قشرها اين معنا توصيه بشود كه در سر يك چيزهايى كه مربوط به نفسانيت است نزاع نكنند و اين طور نيست كه بعضى نزاعها مربوط /به نفسانى/ به اسلام باشد، به خدا باشد. براى خدا انسان نمىشود اهانت كند به مومن، براى خدا انسان نمىشود كه كشف ستر مومن بكند، اينها همه براى اين است كه نفسيت انسان اين جورى است.
و /من/ اميدواريم كه ما همه موفق بشويم كه اين پرده را، اين حجاب را برداريم. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند، سالم نگه دارد و در خدمتشان مستدام نگه دارد و همه الحمدلله خدمتگزار اسلام هستند و همه متوجه به مسائل.
والسلام عليكم و رحمةالله